ا❁﷽❁ا
🗓شهادت #مسلم_بن_عقیل
🍉 #برشی_از_کتاب
📖مسلم به سمت #مکه رو کرد و گفت: «سلام بر تو ای پسر رسول خدا... »
مرواریدهای غلتان اشک بر صورت مهربانش، راه باریکی باز کرد. باد خرمن موهای سیاه و به هم ریختهاش را شانه زد.
مسلم گفت: «حسین جان! آرزو داشتم یک بار دیگر چشمهایم را به دیدار با تو روشن سازم اما عمرم وفا نداد... وعدهٔ دیدار ما به روز قیامت! »
او زیر لب چند بیتی شعر خواند.
نا گهان شمشیر بکر بر گردن او فرود آمد و سر از تن فرستادهٔ امام حسین علیه السلام جدا شد. کوفیان پایین ساختمان دارالأماره که حالا بیشتر شده بودند از شوق هلهله کردند. بکر پیکر مسلم را با خشونت به پایین پرتاب کرد. سپس هراسان به سمت قصر ابن زیاد دوید.
ابن زیاد پرسید: «تمام شد؟ او را کشتی؟ »
بکر با صدایی لرزان پاسخ داد: «آ... آری! »
_پیش از مردن چیزی هم گفت؟
_همواره میگفت: سبحان الله، الله ا کبر، لا اله الا الله... وقتی به او نزدیک شدم تا گردنش را بزنم گفت: «خدایا خودت بین ما و این مردم که به ما دروغ گفتند و نیرنگ زدند و تنهایمان گذاشتند، داوری کن! »
📙 #دوستان_پیامبر_و_علی : #سفیر – #مسلم_بن_عقیل
🖋 #مجید_ملامحمدی
🖌 #اسماعیل_چشرخ
🛒https://ketabejamkaran.ir/
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🗓9 ذیالحجه: شهادت مسلم بن عقیل
📚#معرفی_کتاب
📖کتاب #سفیر از مجموعه 14 جلدی #دوستان_پیامبر_و_علی(علیهم السلام) روایتی داستانی از مردی شجاع و جسور از یاران #اباعبدالله(الحسین(ع) است. او برای انجام ماموریت بزرگی به #کوفه می رود ولی مردم تنهایش می گذارند.
این کتاب که به قلم #مجید_ملامحمدی نوشته شده است، کودکان و نوجوانان را به درون تاریخ میبرد و آنها را در قالب #داستان با زندگی #مسلم_بن_عقیل آشنا می کند.
📘#سفیر از مجموعه 14 جلدی #دوستان_پیامبر_و_علی(علیهم السلام)
🖋#مجید_ملامحمدی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/99051
✅کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا
🗓9 ذیالحجه: #شهادت_حضرت_مسلم(ع)
⚫️آخرین جملات #حضرت_مسلم(ع) قبل از شهادت
📖#مسلم به سمت مکه رو کرد و گفت: «#حسین_جان! آرزو داشتم یک بار دیگر چشمهایم را به دیدار با تو روشن سازم اما عمرم وفا نداد... وعدهٔ دیدار ما به روز قیامت!» او زیر لب چند بیتی شعر خواند.
ناگهان شمشیر بکر بر گردن او فرود آمد و سر از تن فرستادهٔ #امام_حسین(ع) جدا شد. #کوفیان پایین ساختمان دارالأماره که حالا بیشتر شده بودند از شوق هلهله کردند. بکر پیکر مسلم را با خشونت به پایین پرتاب کرد. سپس هراسان به سمت قصر #ابن_زیاد دوید. ابن زیاد پرسید: «تمام شد؟ او را کشتی؟»
بکر با صدایی لرزان پاسخ داد: «آ... آری!»
- پیش از مردن چیزی هم گفت؟
- همواره میگفت: سبحان الله، الله ا کبر، لا اله الا الله... وقتی به او نزدیک شدم تا گردنش را بزنم گفت: «خدایا خودت بین ما و این مردم که به ما #دروغ گفتند و #نیرنگ زدند و تنهایمان گذاشتند، داوری کن!»
📘 برشی از کتاب #سفیر از مجموعه #دوستان_پیامبر_و_علی
🖋#مجید_ملامحمدی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/99051
📚#برشی_از_کتاب
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran