eitaa logo
کتاب زندگی
2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
32 فایل
@Admiin_Kanall ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋 🌹🦋🌹🦋🌹 🌹پیامبر اکرم (ص): لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ أسَاسٌ وَأسَاسُ الإِسْلامِ حُبُّنا أهْلَ البَیْتِ. هر چیزی اساس و پایه‌ای دارد و اساس اسلام، محبت ما اهل بیت است. اصول کافی، ج 2، ص 45 🌹🦋🌹🦋🌹 🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌼🌺🌼🌺 🌺🌼 🌼 ادامه ی خطبه البیان فیقول أهل العراق قد جاءکم قوم حفاة أصحاب أهواء مختلفة فتضطرب أهل الشام و فلسطین و یرجعون إلی رؤساء الشام و مصر فیقولون اطلبوا ولد الملک فیطلبوه ثمّ یوافقوه بغوطة دمشق بموضع یقال له صرتا فإذا حل بهم أخرج أخواله بنی کلاب و بنی دهانة و یکون له بالواد الیابس عدّة عدیدة فیقولون له: یا هذا ما یحلّ لک أن تضیع الإسلام، أ ما تری إلی [ما] الناس فیه من الأهوال و الفتن فاتّق اللّه و اخرج لنصر دینک فیقول: أنا لست بصاحبکم فیقولون له: أ لست من قریش و من أهل بیت الملک القائم؟ أ ما تتعصّب لأهل بیت نبیّک و ما قد نزل بهم من الذلّ و الهوان منذ زمان طویل؟ فإنّک ما تخرج راغبا بالأموال و رغید العیش، بل محامیا لدینک فلا یزال القوم یختلفون و هو أوّل منبر یصعده، ثمّ یخطب و یأمرهم بالجهاد و یبایعهم علی انّهم لا یخالفون أمره رضوه أم کرهوه، ثمّ یخرج إلی الغوطة و لا یلج بها حتّی تجتمع الناس علیه و یتلاحقون أهل الصقائر فیکون فی خمسین ألف مقاتل فیبعث أخواله بنی کلاب فیأتونه مثل السیل السائل فیأبون عن ذلک رجال یریدون یقاتلون رجال الملک ابن العبّاس فعند ذلک یخرج السفیانی فی عصائب أهل الشام فتختلف ثلاث رایات فرایة للترک و العجم و هی سوداء و رایة للبریین لابن العبّاس أوّل صفراء و رایة للسفیانی فیقتتلون ببطن الأزرقی قتالا شدیدا فیقتل منهم ستّین ألفا... 🌺🌼 آن گاه مردی از اولاد عباس خروج کند. اهل عراق گويند که: به نزد شما گروهی پای برهنه و بوالهوس روان گرديد. اهل شام و فلسطين از خبر آمدن آنها مضطرب شوند و به روسای شام و مصر رجوع کرده بگويند که شاهزاده را بطلبند. آن گاه در جستجوی او بر آمده او را در غوطه دمشق بيابند، در مکانی که حرشتا نامند. او چون به نزد آنان آيد با آنها خلوت کند، اما از آن مجلس دائيهای خود را که از قبيله بنی کلاب و بنی دهانه هستند بيرون مي کند. از برای او در وادی يابس عده معدودی است. واردين او را می گويند: ای آن شخصی که سزاوار و شايستگی اين کار را داری! روا نيست بر تو که اسلام را ضايع کنی (يعنی ساکت بنشينی و قيام نکنی تا اسلام از بين رود). آيا نمی بينی که چه اهوال و فتنه هايی در مردم ظاهر شده است؟ پس از خدا بپرهيز و برای ياری کردن دينت خروج کن. او می گويد: من رفيق و صاحب اختيار شما نيستم. به او گويند: آيا از قريش نيستی و از اهل بيت پادشاه قيام کننده نمی باشی؟ آيا غيرت و تعصب در مورد اهل بيت پيغمبرت به خرج نمي دهی؟ تو می بينی آنچه را از ذلت و خواری که در اين مدت دراز به آنان وارد شده است، زيرا که هر گاه قيام کنی براي رغبت در جمع آوری مال و خوشگذرانی نيست، بلکه در اين حال حامی دين خود می باشی. پس پيوسته يکی بعد از ديگری در نزد او رفت و آمد مي کنند و او در آن هنگام در پاسخ ايشان می گويد: برويد نزد آن خلفايی که در اين مدت با ايشان بوديد. پس از آن ايشان را اجابت می کند و در روز جمعه ای به اتفاق آنان بيرون آيد. آن گاه برفراز منبری در دمشق قرار گيرد و اين نخستين باری است که بر منبر می رود..... (52) ادامه دارد.... @ketabezendagi 🌺🌼 🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🌷💐🌷💐 💐🌷💐 🌷💐 💐 🍃پیامبر اسلام (ص) :🍃 🌷احب العباد الی الله الاتقیاء الاخفیاء. 🌷محبوبترین بندگان در پیش خدا پرهیزگاران گمنامند. کنزالعمال، ج 3، ص 153، ح 5929 💐 🌷💐 💐🌷💐 🌷💐🌷💐
🌳🌻🌳🌻🌳🌻🌳 🌻🌳🌻🌳 🌳🌻 🌻ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر (ص) 🌻 🌻...از أبان بن تغلب نقل شده كه به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: فدايت شوم، از اصحاب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آيا كسى با عمل أبو بكر و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمود و او را انكار كرد؟ فرمود: آرى، دوازده نفر از صحابه با او مخالفت كردند، خالد بن سعيد بن العاص، كه از بنى اميّه بود، و سلمان فارسى، و أبوذر غفارى، و مقداد ابن اسود و..... بارى جريان مخالفت آنان بدين شرح بود كه وقتى ابو بكر از منبر پيامبر بالا رفت، اينان با يك ديگر مشورت كرده و گفتند: «او را از منبر رسول خدا پائين آوريم»، و برخی شان گفتند: «ممكن است اين كار عاقبت سوء و نتيجه خطرناكى داشته و خود را به زحمت اندازيد، خداوند می فرمايد: «خود را با دست خويش به هلاكت ميفكنيد، بقره: 195» بهتر اين است كه همگى نزد امير المؤمنين رفته و با او مشورت كنيم و رأى و نظر او را بپذيريم. پس همگى بعد از پذيرش اين نظر به خدمت امام على عليه السّلام رسيده و گفتند: اى امير المؤمنين چگونه حقّى را كه تو سزاوارتر به آن بودى رها كردى؟ زيرا ما خود از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم كه فرمود: 🍃«على با حقّ است و حقّ همراه على است، و او پيوسته با حقّ سير می كند؛ به هر سويى كه ميل كند». 🍃 ما می خواستيم به مجلس ابو بكر رفته و او را از منبر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به پايين كشيم، ولى نزد شما آمديم تا ببينيم شما چه می فرماييد..... ادامه دارد... 🌳🌻 🌻🌳🌻🌳 🌳🌻🌳🌻🌳🌻🌳
💙🧡❤️💛💚💜💙 💚💜💛💙❤️ 💙‍ سخنان امام علی(ع) در باره پیامبر(ص): خداوند او را در زمانی فرستاد که دیر زمانی بود پیامبری بر انگیخته نشده بود. و مردم در خوابی طولانی به سر می بردند، و فتنه ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگ ها شعله می کشید، و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی به زردی گراییده بود و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود. نهج البلاغه، خطبه 89 💚💜💛💙❤️ 💙🧡❤️💛💚💜💙
🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋 ❤️🦋❤️🦋 🦋❤️ 🦋❤️ ادامه ی خطبه البیان ....ثمّ یخطب و یأمرهم بالجهاد و یبایعهم علی انّهم لا یخالفون أمره رضوه أم کرهوه، ثمّ یخرج إلی الغوطة و لا یلج بها حتّی تجتمع الناس علیه و یتلاحقون أهل الصقائر فیکون فی خمسین ألف مقاتل فیبعث أخواله بنی کلاب فیأتونه مثل السیل السائل فیأبون عن ذلک رجال یریدون یقاتلون رجال الملک ابن العبّاس فعند ذلک یخرج السفیانی فی عصائب أهل الشام فتختلف ثلاث رایات فرایة للترک و العجم و هی سوداء و رایة للبریین لابن العبّاس أوّل صفراء و رایة للسفیانی فیقتتلون ببطن الأزرقی قتالا شدیدا فیقتل منهم ستّین ألفا... 🦋❤️.....او در آن روز دو خطبه مي خواند و آنها را به جهاد ترغيب مي کند و از ايشان بر عدم سرپيچي از دستوراتش، خواه بدان خشنود باشند و خواه از آن روي گردان ، بيعت مي گيرد. سپس شهر را به جانب غوطه ترک کند. در خارج غوطه توقف کند تا اينکه مردانی ملعون و سخن چين و کافر بالغ بر پنجاه هزار نفر به او ملحق شوند. آن گاه او دائی هايش را براي فراخوان جنگجو به سوی قبيله بنی کلاب مي‌فرستد. پس از آن قبيله بسان سيل مردانی به جانب او روان گردند. آن گاه با پادشاهی از فرزندان عباس به نبرد برخيزد. در اين هنگام است که سفيانی با گروهی از شاميان خروج کند. اهل سه پرچم با يک ديگر اختلاف کنند: پرچم ترک و عجم که رنگش سياه است و پرچم عرب بيابانگرد که از پيروان ابن عباسند و رنگ پرچمشان زرد است و پرچم سفيانی. آن گاه در بطن الازرق نبردی سخت درگيرد که از آنان شصت هزار نفر کشته شود..... (53) ادامه دارد..... @ketabezendagi 🦋❤️ ❤️🦋❤️🦋 🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋
🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴 🍃🌴🍃🌴🍃 🌴 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 🌴 حضرت امير عليه السّلام فرمود: بخدا سوگند كه اگر اين كار را كرده بوديد راهى جز جنگ نداشتيد، حال اينكه شما در تعداد و جمعيت همچون نمك در غذا، و از نظر دوام مانند سرمه چشم هستيد، و قسم بخدا كه اگر چنين نموده بوديد ديگر آنان براى من جاى هيچ حرفى باقى نگذاشته و با شمشيرهاى برهنه و آماده جنگ نزد من آمده و می گفتند: يا بيعت كن يا تن به مرگ بسپار ! و ديگر من هيچ چاره‏ اى جز تسليم و موافقت نداشتم. و اين باز می گردد به نصيحت پيامبر(ص) پيش از وفات، به من كه: «اين امّت در آينده با تو حيله و غدر نموده و سفارش مرا در باره‏ات زير پا می نهند، و اين را بدان كه تو نسبت به من چون هارونى نسبت به موسى، و پس از من؛ امّت هدايت شده در مثل مانند هارون‏ و شيعيان او، و امّت گمراه نيز همچون سامرى و اتباع او خواهند بود»، عرض كردم: براى آن روز چه سفارشى به من داريد؟ فرمود: اگر يار و ياورى يافتى جهاد كن، و در غير اين صورت دست بردار و خون خود مريز تا در نهايت مظلومانه نزد من آيى. ادامه دارد..... 🍃🌴🍃🌴🍃 🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴
🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲 🌸🌲🌸🌲 🌲🌸 🌲🌸 ادامه ی خطبة البیان ....ثمّ يغلبهم السفياني فيقتل منهم خلق كثير و يملك بطونهم و يعدل فيهم حتّى يقال فيه: و اللّه ما كان يقال عليه إلّا كذبا، و اللّه إنّهم لكاذبون حتّى يسير فأول سيره إلى حمص و إنّ أهلها بأسوإ حال ثمّ يعبر الفرات من باب مصر و ينزع اللّه من قلبه الرحمة و يسير إلى موضع يقال له قرية سبأ فيكون له بها وقعة عظيمة. فلا تبقى بلد إلّا و بلغهم خبره فيدخلهم من ذلك خوف و جزع فلا يزال يدخل بلدا بعد بلد إلّا واقع أهلها 🌸🌲...پس از آن سفيانی بر ايشان غالب آيد و گروه انبوهی از آنان را بکشد و بر مراکز حساس دست اندازد. و بنای خود را در ميان ايشان به عدل و داد گذارد تا اندازه ای که در حق او گفته شود: به خدا سوگند ! سخنانی که درباره او مي گفتند ، که ظالم و ستمکار است ، دروغ است. هر آينه ايشان از دروغگويانند و نمی دانند که او با امت پيامبر چه خواهد کرد؟ و اگر می دانستند اين سخن را نمی گفتند. او پيوسته به عدالت در ميان ايشان رفتار می کند تا اينکه به حرکت در آيد. نخستين مرحله سيرش به جانب حمص است. به درستی که اهل حمص در بدترين حالند. پس از فرات از باب بيعه مصر عبور می کند. خدا رحم و شفقت را از دل او بر می کند. آن گاه به موضعی که آن را قريه سبا گويند رهسپار می گردد. در آنجا نبردی بزرگ واقع می شود. پس شهری باقی نمی ماند مگر آن که خبر او به ساکنینش برسد و ترس و جزع از این خبر ، آنها را فرو گیرد..... ادامه دارد..... @ketabezendagi 🌲🌸 🌸🌲🌸🌲 🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲
4_199977173405139136.mp3
4.21M
"حقیقت روح" مدح امیرالمؤمنین
🌲🌲🌲🌲 🌲🍃🍃 🌲🍃 🌲 🌲🍃 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 🍃🌲 من نيز پس از وفات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سرگرم غسل و تكفين شدم تا اينكه كار تمام شد، و در جريان اختلاف امّت، بر خود عهد و پيمان بستم؛ تا زمانى كه قرآن را جمع‏ آورى نكردم به هيچ وجهى عباء بر دوش نگيرم و همين كردم، سپس دست فاطمه و حسن و حسين را گرفته به درب منازل اصحاب بدر و خوش سابقه برده و در باره حقّم آنان را قسم دادم و ايشان را دعوت به ياريم نمودم، ولى هيچ كس جوابم نداد مگر چهار نفر: سلمان، و عمّار، و ابو ذرّ، و مقداد، و من با بقيّه خانواده‏ ام نيز مراوده نمودم ولى آنان تنها مرا دعوت به سكوت نمودند، زيرا از كينه اين مردم نسبت به خدا و رسول و خانواده پيامبر اكرم(ص) با خبر بودند. پس راه اين است كه همگى نزد ابوبكر رفته و آنچه از من در باره فرمايش پيامبرتان شنيديد باز گوييد كه اين كار موجب تأكيد بيشتر حجّت، و قطع عذر رساتر، و آنان را هنگام ورود به پيامبر از آن حضرت دورتر می سازد.... ادامه دارد... 🌲 🌲🍃 🌲🍃🍃 🌲🌲🌲🌲
💙💦💙💦💙💦💙 💦💙💦💙 💙💦 💦ادامه ی خطبة البیان 💦 ....فيدخلهم من ذلك خوف و جزع فلا يزال يدخل بلدا بعد بلد إلّا واقع أهلها فأوّل وقعة تكون بحمص ثمّ بالرقّة ثمّ بقرية سبأ و هي أعظم وقعة يواقعها بحمص ثمّ يرجع إلى دمشق و قد دانت له الخلق فيجيّش جيشا إلى المدينة و جيشا إلى المشرق فيقتل بالزوراء سبعين ألفا و يبقر بطون ثلاثمائة امرأة حامل و يخرج الجيش إلى كوفانكم هذه فكم من باك و باكية فيقتل بها خلق كثير، و أمّا جيش المدينة فإنّه إذا توسط البيداء صاح به جبرائيل صيحة عظيمة فلا يبقى منهم أحد إلّا و خسف اللّه به الأرض و يكون في أثر الجيش رجلان أحدهما بشير و الآخر نذير فينظرون إلى ما نزل بهم فلا يرون إلّا رءوسا خارجة من الأرض فيقولان بما أصاب الجيش فيصيح بهما جبرائيل فيحوّل اللّه وجوههما إلى قهقرى..... 💙💦.....پس پيوسته به شهری بعد از شهر ديگری داخل می شود و با آنها به نبرد بر می خيزد. نخستين نبرد او در حمص است و بعد از آن در رقه و پس از آن در قريه سبا که اين نبرد از نبرد در حمص بس بزرگتر است. آن گاه به دمشق بر می گردد و مردمان به او نزديک شوند. لشکری تجهيز می کند و به مدينه می فرستد و لشکری به سمت مشرق (يعنی عراق) می فرستد. در بغداد هفتاد هزار نفر را می کشد و سيصد زن حامل را شکم پاره می کند. لشکر او در کوفه شما قيام کند. چه بسيار مرد و زن که به گريه در آيند. پس در آنجا خلق بسياری را می کشد. و اما لشکری که به مدينه فرستاده چون به زمين بيدار رسند جبريل فرياد بلند بر کشد که احدی از آنان در صحنه گيتی باقی نماند، مگر آن که به زمين فرو رود. دو مرد در عقب لشکر باقی مانند که يکي از آنها بشارت دهنده باشد و ديگري بيم دهنده. اين دو نفر می بينند آنچه را که بر آنها وارد می شود. پس نمی بينند از آنها مگر سرهای ايشان را که از زمين بدر آمده است. آنان آنچه را که می بينند می گويند. پس جبرئيل بر آن دو نفر صيحه ای زند که صورتهای آنها به عقب برگردد. خدا رويهای آنها را به عقب برگرداند..... ادامه دارد @ketabezendagi 💙💦 💦💙💦💙 💙💦💙💦💙💦💙
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷 🔷💠🔷💠🔷 💠 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 💠 💠🔷.... پس آن گروه با شنيدن فرمايشات امير المؤمنين عليه السّلام به سوى مسجد رفته و اطراف منبر حلقه زدند، و آن روز جمعه بود، و وقتى ابو بكر به بالاى منبر رفت مهاجرين به انصار تعارف به آغاز سخن نمودند، ولى انصار گفتند: اولويّت با شماست، همچنان كه خداوند در اين آيه شما را مقدّم داشته كه: لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ- التّوبة: 117. ابان از امام صادق عليه السّلام پرسيد: اى زاده رسول خدا ! مردم اين آيه را اين گونه قرائت می كنند: لَقَدْ تابَ اللَّهُ «عَلَى النَّبِيِّ» و المهاجرين و الأنصار. امام فرمود: واى بحالشان! [با اين قرائت‏] !! چه گناهى براى پيامبر بود كه خداوند توبه آن حضرت را بپذيرد؟! بلكه پذيرش توبه از جانب خداوند بوسيله پيامبر بر امّت بود. و نقل شده كه آن گروه زمان وفات پيامبر (ص) غايب بودند، و هنگامى سر رسيدند كه ابو بكر خليفه شده بود، و ايشان در آن روزگار از سرشناسان مسجد النّبىّ بودند..... ادامه دارد.... 🔷💠🔷💠🔷 💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🦋 ادامه ی خطبة البیان 🦋 ....فيمضي أحدهما إلى المدينة و هو البشير فيبشّرهم بما سلمهم اللّه تعالى و الآخر نذير فيرجع إلى السفياني و يخبره بما أصاب الجيش، قال: و عند جهينة الخبر الصحيح لأنّهما من جهينة بشير و نذير فيهرب قوم من أولاد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم و هم أشراف إلى بلد الروم فيقول السفياني لملك الروم تردّ عليّ عبيدي فيردّهم إليه فيضرب أعناقهم على الدرج الشرقي لجامع بدمشق فلا ينكر ذلك عليه أحد..... 🦋....پس يک نفر از آنها به مدينه می رود و آن بشارت دهنده است. او بشارت می دهد که خدا آنان را از شر آن لشکر به سلامت می دارد و ديگری آنان را از آن لشکر بيم دهد. پس آن گاه او به سوی سفيانی باز می گردد و خبر می دهد او را به آنچه که به لشکر او وارد شده است. آن گاه حضرتش فرمود: خبر صحيح نزد جهينه است که قبيله ای هستند از عرب، زيرا که اين دو نفر که بشير و نذير هستند از جهينه اند. پس گروهی از اولاد پيغمبر صلي الله عليه و آله که از شريفها هستند به شهر روم فرار مي کنند. سفياني به پادشاه روم گويد: بندگان مرا به من بازگردان. پادشاه روم آنان را بر می گرداند. بالای پله های شرقی مسجد جامع دمشق آنها را گردن می زند و کسی او را از اين کار نهی نمی کند..... ادامه دارد... @ketabezendagi 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋 🌈 🦋
🌎💎🌎💎🌎💎🌎 💎🌎💎🌎 🌎💎 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 💎🌎 ...در اين هنگام ابو بكر سوار بر شترش در مقابل درب مسجد توقّف نموده و گفت: اى مردم چرا مضطرب شده‏ ايد؟! اگر محمد وفات يافته‏، پروردگار او كه زنده است، «و محمد جز پيامبر و فرستاده‌‏اى بیش نيست، كه پيش از او نيز پيامبران و فرستادگان گذشتند پس اگر او بميرد يا كشته شود آيا بدوران جاهليّت پيش از اسلام بر خواهيد گشت؟ و اين را بدانيد كه با عقبگرد هر كدام از شما هرگز بخدا گزند و زيانى نرسد. آل عمران: 144». سپس گروه انصار به نزد سعد بن عباده شتافته و او را به سقيفه بنى ساعده آوردند. و عمر نيز پس از آگاهى از اين ماجرا و مذاكره با ابو بكر همراه ابو عبيده جرّاح همگى بسوى سقيفه آمدند. و در آنجا جماعت بسيارى جمع شده، و سعد بن عباده به علّت بيمارى در ميانشان بسترى بود، و گفتگوى اصلى قوم پيرامون مسأله خلافت و امارت دور می زد، و هر كدام سخنى گفتند. تا اينكه نوبت به ابو بكر رسيد و پس از سخنانى در پايان كلام به انصار گفت: من شما را فقط به عمر يا ابو عبيده كه سزاوار و اهل اين مقامند دعوت می كنم، و هر كدامشان را كه انتخاب كنيد من راضى و موافقم. عمر و ابو عبيده گفتند: سزاوار نيست كه ما از تو پيشى بگيريم زيرا تو از هر لحاظ بر ما مقدّمى! تو پيش از ما مسلمان شدى، و يار غار پيامبرى، بنا بر اين تو براى مقام خلافت اولويّت دارى. انصار با شنيدن اين سخنان گفتند: بايد از این که كسى كه نه از ما و نه از شماست خليفه شود بر حذر باشيم، بنا بر اين بهتر است يكنفر از انصار و يكنفر از مهاجرين متصدّى امر خلافت شود، و اگر يكى از آن دو درگذشت شخص ديگرى را از همان گروه بجاى او نصب نماييم..... ادامه دارد..... 💎🌎💎🌎 🌎💎🌎💎🌎💎🌎
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼 🌼ادامه ی خطبة البیان 🌼 🍀🌼 .....ألا و إنّ علامة ذلك تجديد الأسوار بالمدائن فقيل: يا أمير المؤمنين اذكر لنا الأسوار فقال: تجدّد سور بالشام و العجوز و الحران يبنى عليهما سوران و على واسط سور و البيضاء يبنى عليها سور و الكوفة يبنى عليها سوران و على شوشتر سور و على أرمنية سور و على موصل سور و على همدان سور و على ورقة سور و على ديار يونس سور و على حمص سور و على مطردين سور و على الرقطاء سور و على الرهبة سور و على دير هند سور و على القلعة سور. 🍀🌼 ....آگاه باشيد ! که نشانه آن (يعني خروج سفيانی) تجديد بنا شدن پايگاههایی است در شهرها. گروهی گفتند: ای امير مومنان برای ما آن پايگاهها را ذکر کن. حضرتش فرمود: تجديد بنا می شود پايگاهی در شام، و پايگاهی در عجوز و حران، و پايگاهی در واسط (که شهري است در ميان کوفه و بصره) و بنا می شود، پايگاهی در بيضاء، و پايگاهی در کوفه، و پايگاهی در شوشتر، و پايگاهی در ارمنيه، و پايگاهی در موصل، و پايگاهی در همدان، و پايگاهی در دقه (که شهری است در کنار فرات) و پايگاهی در ديار يونس، و پايگاهی در حمص، و پايگاهی در مطريه (که از قريه های مصر است) و پايگاهی در رقطاء (که از نواحی خط يا بحرين است) و پايگاهی در رحبه (که بيابانی است نزديک صنعای يمن، يا ناحيه ای است ميان مدينه و شام يا قريه ای است در عراق). و پايگاهی در دير هند، و پايگاهی در قلعه..... ادامه دارد...... @ketabezendagi 🍀🌼 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🍀🍀🍀 🍀💧💧 🍀💧 🍀 💧ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 💧 🍀.....پس از آن حباب بن منذر، براى بار دوم، برخاسته و گفت: اى گروه انصار ! همان كه گفتم، هر چه در دست داريد حفظ كنيد، و به سخنان اين مرد جاهل و يارانش گوش مدهيد كه در اين صورت قدرت را از دست شما می ربايند، و اگر شراكت در خلافت را نپذيرفتند، آنان را از شهر خود برانيد و توليت امور و تصدّى مقام امارت را خود بدست گيريد، سوگند بخداى ! كه شما از اينان به مقام خلافت سزاوارتريد، زيرا بواسطه همين شمشيرهاى شما بود كه گروه بسيارى به دين اسلام پيوستند، و بدانيد كه منم كه با نظراتم به داد مردم می رسم و آنان نيز مرا يارى می نمايند و هر كس كه گفتار مرا ردّ نمايد بخدا سوگند كه با شمشير بينی اش را بخاك خواهم ماليد.... ادامه دارد.... 🍀 🍀💧 🍀💧💧 🍀🍀🍀🍀
۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه(س) به شهر قم '' '' '' '' '' '' '' آمد ز راه دختر موسی به شهر قم یعنی فتاد سایه ی طوبی به شهر قم بوی بهشت می وزد از گرد چادرش گل کرده است مأمن و مأوی به شهر قم وقتی گذاشت پا به حریم دیار عشق جاری شده ست چشمه‌ تقوی به شهر قم بانوی آب‌ و آینه، معصومه می رسد با جلوه های زینب کبری به شهر قم در آسمان شهر ملائک به صف شدند تابیده بود نور تعالی به شهر قم تا که گشود دیده ی خود را به آن حریم بگشوده گشت باب تولی به شهر قم مولای ماست آینه دار جهان رضا اینک رسید خواهر مولی به شهر قم با آن که بود خسته ولیکن رسیده بود پویاترین شفیعه ی عقبی به شهر قم «یاسر» دمید روح مجدد به جسم خاک گویا رسید جلوه ی عیسی به‌ شهر قم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍀💚🍀💚🍀💚🍀 💚🍀💚🍀 🍀💚 💚 ادامه ی خطبة البیان💚 💚...معاشر الناس ألا و إنّه إذا ظهر السفياني تكون له وقائع عظام فأوّل وقعة بحمص ثمّ بحلب ثمّ بالرقة ثمّ بقرية سبأ ثمّ برأس العين ثمّ بنصيبين ثمّ بالموصل و هي وقعة عظيمة ثمّ تجتمع إلى الموصل رجال الزوراء و من ديار يونس إلى اللخمة و تكون وقعة عظيمة يقتل فيها سبعين ألفا و يجري على الموصل قتال شديد يحلّ بها ثمّ ينزل إلى السفياني و يقتل منهم ستّين ألفا و إنّ فيها كنوز قارون و لها أحوال عظيمة بعد الخسف و القذف و المسخ و تكون أسرع ذهابا في الأرض من الوتد الحديد في أرض الرجف..... اي مردم! آگاه باشيد که چون سفياني ظاهر شود براي او وقايع و جنگهاي بزرگي خواهد بود: اول وقعه و جنگ او به شهر حمص واقع خواهد شد، پس از آن به حلب، پس از آن به رقه، پس از آن به قريه سبا، پس از آن به راس العين، پس از آن به نصيبش، پس از آن به موصل ، که واقعه موصل واقعه بزرگی خواهد بود. پس از آن در موصل مردانی از بغداد و از ديار يونس تا لجمه گرد هم آيند و نبرد سختی واقع شود که هفتاد هزار نفر در آن کشته شوند. جنگ تا موصل جريان پيدا می کند و در آنجا قتال سختی رو خواهد داد. آن گاه سفيانی در آنجا فرود می آيد و شصت هزار نفر از ايشان را می کشد. به درستی که در آنجا است گنج های قارونی و از برای آنجا است ترسهای بزرگی بعد از فرورفتن به زمين و سنگ باريدن و مسخ شدن که زودتر از جاهای ديگر رخ می دهد بسان فرورفتن ميخ آهن به زمينی سست ....... ادامه دارد.... @ketabezendagi 🍀💚 💚🍀💚🍀 🍀💚🍀💚🍀💚🍀
🍁🔷🍁🔷🍁🔷🍁 🔷🍁🔷🍁 🍁 ادامه ی حوادث بعد از رحلت پیغمبر(ص) 🍁 🔷...عمر گفت: وقتى شخصى مانند حباب مرا پاسخ گفت ديگر مرا با او سخنى نيست، و اين به جهت آن است كه در گذشته مرا با او نزاعى پيش آمد كه رسول خدا ما را از سخن گفتن با يك ديگر منع فرموده بود، و از آن زمان من قسم خوردم كه ديگر با او صحبت نكنم. سپس عمر به ابو عبيده گفت: تو با او گفتگو كن. او نيز برخاسته و ضمن سخنانى فضائل بسيارى از انصار ذكر نمود. در اين هنگام بشير بن سعد؛ كه بزرگ اوس بود با مشاهده آن اجتماع بر بالين سعد ابن عباده كه بزرگ خزرج بود، حسد ورزيده و به قصد فساد و اخلال امر شروع به سخن نموده‏ . و در ضمن آن به امارت قريش و مهاجرين رضايت داده و همه را بطور عموم، و انصار را خصوصا بر اين امر ترغيب و تحريص نمود.... ادامه دارد..... 🔷🍁🔷🍁 🍁🔷🍁🔷🍁🔷🍁