بسم رب الشهدا و الصدیقین
#کتاب_دوره_پانزدهم_فاطمیون
#حوض_خون😭😭😭
#کتاب #مسابقه👇
🌐 https://eitaa.com/ketabfa
🌹معرفی کتاب حوض خون
کتاب حوض خون؛ روایت زنان اندیمشک از رختشویی در دفاع مقدس با تدوین و نگارش فاطمهسادات میرعالی بهتازگی توسط انتشارات راهیار شده است.
درباره کتاب حوض خون
🌷اینکتاب که حاصل همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، خاطرات و روایتهای ۶۴نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیتشان در بخش رختشویی البسه رزمندگان دفاع مقدس را شامل میشود که فاطمهسادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتیپور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی تحقیق و گردآوری آنها را بر عهده داشتهاند.
#کتاب_دوره_پانزدهم_فاطمیون
#حوض_خون #کتاب #مسابقه
🌐 https://eitaa.com/takliffa
🌐 https://eitaa.com/ketabfa
💚کتاب “حوض خون” که روایت ۶۴ بانوی اندیمشکی از شستوشوی لباس رزمندگان در دوران دفاع مقدس است، با تلاش جمعی از محققان مؤسسه تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری این شهرستان گردآوری و توسط سیده فاطمه سادات میرعالی تدوین شده است.
❤️این کتاب مدتی پیش از سوی مقام معظم رهبری مورد تحسین قرار گرفته بود. ایشان درباره این کتاب فرمودند: «من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» ــ البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ [اینها را] دیدم ــ که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است....
#کتاب_دوره_پانزدهم_فاطمیون
#حوض_خون #کتاب #مسابقه
🌐 https://eitaa.com/takliffa
🌐 https://eitaa.com/ketabfa
📚بخشی از کتاب حوض خون
شوهرم چند ماه یک بار از جبهه میاومد خونه، بیچاره مرا با دستهای زبر و زخم شده میدید. تازه بوی وایتکس هم میدادم. خدا رحم کرد طلاقم نداد! اول ِ مصاحبهها درد و زجرشان توی ذهنم پررنگ بود، اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه میشدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش میکردند راهی برای شستن لباسهای رزمندگان جبهۀ مقاومت پیدا کنند و بعضی از آنها از من میپرسیدند »راهی سراغ نداری بریم سوریه لباس رزمندهها رو بشوریم؟«، معادلات ذهنم دربارۀ اینکه افرادی زجرکشیده هستند به هم میخورد. خانمهای رختشویی با وجود همۀ سختیها و دردهایی که دیدهاند و از نزدیک تکههای بدن شهدا را لمس کردهاند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخیها، از شستن لباس رزمندهها به زیبایی یاد میکنند. ا گر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیتهای انقلاب نبودند. یادم هست برای هشتمین جشنوارۀ عمار در اندیمشک، همین خانمها پای کار آمدند و روز افتتاحیه، خودجوش برای افراد شرکت کننده آش درست کردند. پای دیگهای آش صلوات میفرستادند و شعار میدادند و این حس وحال، تجلی روزهای رختشویی بود.
#کتاب_دوره_پانزدهم_فاطمیون
#حوض_خون #کتاب #مسابقه
🌐 https://eitaa.com/takliffa
🌐 https://eitaa.com/ketabfa
📖#کتاب را از کتابفروشی ها تهیه کنید.
✅ #حوض_خون
🌏شماره دوره:
🍃#پانزدهم
🌏زمان دوره:
🍃بهمن ماه 1402
🌍عنوان کتاب:
🍃 #حوض_خون
🌍موضوع کتاب:
🍃روایت دفاع مقدس - زنان
🌏مخاطبین کتاب:
🍃همه ی علاقهمندان به ایران و #زن_زندگی_شهادت
🌏زمان اعلام سؤالات:
🍃پایان بهمن ماه 1402 در کانال https://eitaa.com/ketabfa
❤️❤️❤️اهدای جوایز در پایان ماه می باشد (نفر اولی که پاسخ صحیح را ارسال کند بدون قرعه کشی انتخاب خواهد شد.) هدایای این گروه کمک هزینه خرید کتاب می باشد. ازتون صمیمانه خواهش داریم محبت کنید همراه ما باشید و به ارزش کار نگاه کنید و به مقدار و تعداد کم جوایز نگاه نکنید. فدای شما هستیم💐💐💐
💖یازهرا ...
#حجاب #مسابقه
🌐 @takliffa
🌐 @ketabfa
🌐 @AQORAN
Babak BayatBabak_Bayat-Gheteh_21-(WWW.IRMP3.IR).mp3
زمان:
حجم:
2.38M
🌷چند خط از کتاب حوض خون😭
«زیر نور لامپ حوضهای پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنهها را میدیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق میزد. نمیخواستم باورش کنم. چند بار چشمهایم را بازوبسته کردم. بهجای آب تلألؤ خون را میدیدم. جگرم سوخت. دیدم ننهغلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»
#حوض_خون
#بیکلام
https://eitaa.com/ketabfa
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️تقریظ امام خامنه ای عزیز بر #کتاب «#حوض_خون»
در مراسم دوازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «حوض خون» منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
ـ اولین احساس، پس از خواندن بخشهائی از این کتاب، احساس شرم از بیعملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بیریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفتهئی از ماجرای عظیم دفاع مقدس است. باید از بانوی پرکار و صبور و خوشسلیقهئی که این کار پرزحمت را بهعهده گرفته و بخوبی از عهده برآمده است و نیز از مؤسسهی جبههی فرهنگی عمیقاً تشکر شود.
مهر ماه ۱۴۰۰
#حوض_خون
https://eitaa.com/ketabfa
هدایت شده از اطلاع رسانی تشکیلات فاطمیون
گاهی روایت هایی می آیند که شرحشان درد است؛ درد واقعی.. دردهایی نشسته بر شانه های واقعیت و واقعیت گرایی.😢
تارشان از غرور است و پودشان از رنج مدام رج می خورد.
این که می گویم غرور، واقعا غرور است. همان سرِ افراشته و قلبِ مطمئن. اوج غرور است که زن باشی و طوری پای کار بمانی که جز تو از هیچ کس برنیاید.
می بینی و می مانی و دم نمی زنی تا خون بشود به دلت.💔
حوض خون همان خونِ دل است..
📖| برگی از #کتاب
چند دقیقه آرام می شدم، دوباره با دیدن لباسی ترکش خورده به مادرهای شهدا نگاه می کردم و می زدم زیر گریه😭. غصهٔ دو سه سال جنگ و ترس از ماندن زیر آوار، گوشهٔ دلم بود😢. ولی دیدن لباس های خونی هزار برابر سخت تر از آن همه ترس و اضطراب بود. آن روز آن قدر گریه کردم که چشم هایم شدند کاسه خون........
#حوض_خون
#فاطمیّون
═══✧❁🌸هیأت فاطمیّون🌸❁✧═══
🌺به نام الله پاسدار خون شهیدان
🌸همراه با کتاب دوره چهاردهم فاطمیون #حوض_خون
✳️آنچه در تمام روایتهای کتاب مشهود است، رشد و تعالی روحی راویان در سیر فعالیتهای پشتجبهه است. اکثر آنها در ابتدای روایت و خاطراتشان سرشار از ظرافتهای زنانهاند؛ لبریز از ترسهایی که به اقتضای مادر و همسربودنشان همواره با آنان بود، اما مشاهده همهروزه خون و مجروح و تکههای گوشت و استخوان نگاه آنها را نسبت به مسائل مختلف زندگی دگرگون میکند. از یکجایی به بعد، دیگر از هیچچیز نمیترسند؛ حتی مرگ نیز بر اندامشان رعشه نمیاندازد و کمکم جنس نگرانیهایشان تغییر میکند. از یکجایی به بعد، میان پسر خودشان و پسر همسایه تفاوتی نمیبینند و شرمسار از رخسار زنانی که عزیزانشان را در جنگ از دست دادهاند، نگرانی برای عزیزان خود را نهتنها از دیگران پنهان میکنند که ابرازِ در خفای آن را نیز خودخواهی میدانند.
✳️ما در «حوض خون»، جنگ را از نگاه زنان و مادران به نظاره مینشینیم. در این روایتها، خبری از خاکریز و سنگر و کمین نیست، اما پر از نگرانی مادران و زنان است برای مردانی که پشت خاکریزها میجنگند. جنگ در نگاه این زنان بهجز موشکهایی که خانههای شهرشان را به تلی از خاک بدل میکنند، ملحفههایی است که رنگ حوض را به رنگ خون درمیآورند. ما در «حوض خون»، جنگ را لابهلای تکههای گوشت و استخوانهایی میبینیم که بین پتوها جا مانده است؛ جنگ را از میان لباسهای سوراخسوراخشده رزمندهها مینگریم و از میان مویههای آرام و زیرلب زنان هنگام رفوکردن لباسها، صدای موشک و خمپاره میشنویم.
✳️از میان روایتها، تصویر اندیمشکِ سالهای ملتهب جنگ بهخوبی برای مخاطب ترسیم میشود و مخاطبِ اندیمشکنرفتهای که سنش نیز به روزهای جنگ قد نمیدهد، شهر اندیمشک و مردمانش را از میان خاطراتی که بوی باروت و خون و گوشت سوخته میدهند، میشناسد... آنچه از خاطرات برمیآید این است که همبستگی مهمترین کلیدواژه آن روزها بود. ردپای این کلیدواژه در صحبت تکتک زنان دیده میشود ...
#حوض_خون
🌷روایتی اصیل از رختشویی بانوان مبارز و ایثارگر در سالهای دفاع مقدس و پشتیبانی جبهه
🌷راوی: بانوی ایثارگر صغری بستاک
https://eitaa.com/ketabfa
https://eitaa.com/joinchat/485032128C2c842244f4
🌷گذری بر کتاب دوره چهاردهم فاطمیون
#حوض_خون
....ولی اکثر خانم ها با خودشان از خانه تاید و دستکش و چکمه می آوردند. تاید کم می ریختیم و بیشتر چنگ و لگد می زدیم تا خوب شسته بشود،
آب رودخانه روان بود و پتوها خیلی راحت تمییز می شدند. وقتی آن ها را می شستیم ، لول می کردیم و با پا می رفتیم رویشان تا آبشان گرفته بشود. بعد همه را می گذاشتیم روی سنگ ریزه ها یا سکو، پهن کردن جلوی آفتاب و جمع کردنشان با آقایان بود .چهل نفر خانم، از صبح تا غروب ، یکسره کنار رودخانه پتو میشستیم. هر چه می ماند می گذاشتیم برای روز بعد، دوسه روز در هفته می رفتیم. صبح تا شب توی آب سرد بودیم. خیس آب می شدیم و بدن درد می گرفتیم آب برایمان شادی هم داشت. وقتی همه با جدیت و بدون استراحت در حال شستن بودند، شیطنت ما گل می کرد. خم میشدیم، مشت ها را پرآب میکردیم و پرت میدادیم سمت بقیه. آنهاهم ما را بی نصیب نمی گذاشتند. عین موش آب کشیده می شدیم، اما کلی می خندیدیم ولذت می بردیم. با اینکه آن همه پتو را توی پلاژ میشستیم، بازهم برای خیلی از مساجد و منازل پتو و لباس می بردند تا بشویند...
#حوض_خون
🌷روایتی اصیل از رختشویی بانوان مبارز و ایثارگر در سالهای دفاع مقدس و پشتیبانی جبهه
🌷راوی: بانوی ایثارگر صغری بستاک
https://eitaa.com/ketabfa
https://eitaa.com/joinchat/485032128C2c842244f4
🌷گذری بر کتاب دوره چهاردهم فاطمیون
#حوض_خون
🍂 رفتم توی رخت شویی و نزدیک فاطمه نشستم. بقچه ها را آوردند داخل حاج خانمی گفت: «این ها رو از خط آوردن. برا بردنشون هم عجله دارن.» چند نفر دست به کار شدند تا آنها را بشویند ملافه ای برداشتم بگذارم توی تشت. وقتی بازش کردم چند تکه پوست و گوشت کبود و سوخته چسبیده بود به ش. بوی سوختگی پیچید توی سرم، آن قدر تخس بودم که از چیزی نمیترسیدم. ولی این بار خیلی فرق داشت؛ پرتش کردم روی زمین، خانمی آن را برداشت، حواسش بهم نبود. با صلوات تکه ها را جمع کرد و ملافه را چنگ زد. هرچه با خودم کلنجار رفتم فایده نداشت. دیگر جرئت نمیکردم ملافه ای باز کنم. ملافهای خیس کنار تشت فاطمه بود. با ترس آن را برداشتم. تاید ریختم رویش و لکه هایش را توی دست ساییدم. خانم ها سعی میکردند روی ملافه ها و لباس ها اثری از لکه نماند. آن ملافه هم سبز بود و نمی شد وایتکس بریزم رویش. با تمام توانم لکه ها را ساییدم تا محو شدند. هرچه میشستم یکی نگاهش میکرد و خودش باز آن را می شست. فضا پر بود از بوی خون و وایتکس و صدای مداحی و ذکر صلوات خانم ها از دیدن آن تکه گوشتها حالم گرفته بود. فضولی و کنجکاوی را گذاشتم کنار، ساکت پشت تشت ماندم و پابه پای خانم ها رخت شستم.
#حوض_خون
🌷روایتی اصیل از رختشویی بانوان مبارز و ایثارگر در سالهای دفاع مقدس و پشتیبانی جبهه
🌷راوی: بانوی ایثارگر صغری بستاک
https://eitaa.com/ketabfa
https://eitaa.com/joinchat/485032128C2c842244f4