eitaa logo
کتاب فاطمیون
756 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
667 ویدیو
271 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم شما نهضت کتابخوانی باید راه‌ بیندازید، واقعاً کتاب بخوانید، مطالعه کنید. امام خامنه ای عزیز کانال مطالعاتی کتاب فاطمیون #ارتباط_با_ما @Eshq_Agahi_Masouliyat
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀رقیه سلام بر تو و عاشورایی که در چشم های کوچک تو خلاصه شده است .. سلام بر کوچکی گام هایت و خاطرات در آتش مانده ات. سلام بر تو که آتش کوتاهتر از دامنت نیافت... سلام بر تو ای سوال بزرگ تاریخ، پس از گذشت قرن‌ها آیا آبله ی پاهایت خوب شده است؟ تو را چه بنامم که بیش از سر بهار،در آغوش بابا طعم زندگی را نچشیدی و مانند او غریبانه،از غربت این غریبستان خاکی پر کشیدی... تو را چه بسرایم که آوازه ی برکت و کرامتت،موج وار،همه ی دلها را به تلاطم درآورده است. پس سلام بر تو،روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی... آه رقیه ! لبهای تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند.. دستهایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی...اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگی ها.. صبر را از چه کسی به ارث برده بودی ، نمیدانم.. اما ایمان همپای تو بزرگ شده بود.. هان ای دختر خورشید، تو خرابه نشین نیستی ، اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده اند. پای بگذار! بال تمام ملائک برای گام گذاشتنت در خویش نمی‌گنجد. و تو چون رودی زلال که عمود ایستاده باشد قد می‌کشی و به ناگاه از زمین بریده میشوی و در بی‌کرانگی لاجورد، از زمینیان پنهان خواهی شد.. خدا را هزاران بار شاکریم که به ما عزاداران شهر شریف آباد توفیق داد تا یکسال دیگر در ایام شهادت حضرت رقیه س با این بانوی گره گشا عهد ببندیم رقیه جان ای بانوی کریمه ما با شما عهد میبندیم که با حجاب و چادر خود،مدافع حریم عفت در شهر خود باشیم.. رقیه جان ! قربان دل بی قرارت،ما با شما عهد میبندیم،خواب یزیدیان زمانه و طاغوتهای کودک کش را به هم بریزیم،همانگونه که شما در خرابه با روضه ی خود خواب آنها را به هم زدید.. ای باب الحوائج! ما هم مانند شما پای علم ( سلام فرمانده ) خود ایستاده ایم و همانطور که شما مانند عمو عباستان برای فرمانده ی خود علمداری کردید ما هم برای فرمانده ی خود ( رهبر عزیزمان ) علمداری کنیم. بله این راه شما است که باید علمدار مکتب بود... والسلام.. نویسنده: خانم https://eitaa.com/ketabfa
قلم به دست میگیرم،میخواهم ازتو بنویسم، امادستانم می‌لرزد،چراکه میدانم کاریست محال! به جای نوشتن ساعتی مات و مبهوت در انزوای خویش خاموش می نشینم. خیالم به پرواز در می آید،صلابت چشمانت را به یادمی آورم،آنگاه که یاس ها هم به یأس بدل شدند دربرابراین همه صبر. فراموش میکنم هرچه در اطرافم میگذرد،دوباره شروع به نوشتن میکنم. سلام خدا بر حنجر بریده ات ای مایه ی فخر زمین است. ای سرو بی سر ای شهیدمدافع حرم هرچندکه خسته و غریب به قتلگاه رسیدی،اما در پس نگاهت چیز دیگری بودکه ما هرگز نه فهمیدیم و نه دیدیمش. مانندصنوبر صبور بودی آنگاه که تو را به اسارت می بردند و مثل سرو راست قامت بودی آن لحظه که شمر زمانه سر از تنت جدا کرد. تو نه اسیر چنگال گرگهای سیاه داعش،که در دام نگاه دوست،خانه گسترده بودی. به راستی که علی اکبر(ع) را خلقأ خلقا و منطقأ دیدی و صدایش را شنیدی و حرکت را آغاز کردی. به گمانم آرامشی که جهانیان در نگاهت دیدند،گوش جان سپردن به صوت قرآن مولایت حسین علیه السلام بود. صدای هل من ناصر ینصرنی تورابه کجا کشاند،چه کسی رادر جلوی چشمت می‌دیدی که با آرامش حرکت میکردی. لبهایت خشک بودنکندمشک سوراخ شده یا لبهای خشک طفلان سوری و یمنی لبهایت را خشک کرده بود. محسن جان!دیدن آن خیمه درکنارتو آتش به جانم زد. تو کربلاوعاشورا رابرایم معنا کردی،توباور مرا قوی کردی،تابه من بفهمانی کل یوم عاشوراوکل ارض کربلا چیست.. آری من به پیکر بی سرتو نگاه کردم و بعداز این توبه من نگاه کن که جزحسین علیه السلام وراه حسین علیه السلام و یاران حسین علیه السلام کاری ندارم. محسن جان آسمانی شدنت مبارکت نویسنده:خانم