📚عنوان : قلعه حیوانات
✍نویسنده : جورج ارول
📝مترجم : امیر امیرشاهی
📖موضوع : رمان
📕 تعداد جلد : ۱ جلد
📌#کپی فقط با ذکر منبع مجاز است
#رمان
#قلعه_حیوانات
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
4_815180772691411166.pdf
حجم:
2.63M
📚عنوان : قلعه حیوانات
✍نویسنده : جورج ارول
📝مترجم : امیر امیرشاهی
📖موضوع : رمان
📄تعداد صفحات : ۲۵۰ صفحه
📌#کپی فقط با ذکر منبع مجاز است
#رمان
#قلعه_حیوانات
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰#برشی_از_کتاب🔰
❇️ برشی از کتاب قلعه حیوانات
✍نویسنده : جورج اورول
1⃣ بخش اول
📌آن شب صدای خنده و آواز از ساختمان بلند بود. سر وصداها ناگهان حس كنجكاوی حیوانات را برانگیخت، می خواستند بدانند در آنجا كه برای اولین بار بشر و حیوان در شرایط مساوی كنار هم هستند، چه می گذرد. همه سینه مال و تا آنجا كه ممكن بود بی صدا به باغ رفتند.
📌دم در وحشتزده مكث كردند. اما كلوور جلو افتاد. حیوانات آهسته دنبالش رفتند و آنها كه قدشان می رسید از پنجره داخل اطاق را نگاه می كردند. آنجا دور میزِ دراز، شش زارع و شش خوكِ ارشد نشسته بودند.
📌ناپلئون در صدر میز نشسته بود. به نظر می رسید كه خوكها در كمال سهولت بر صندلی نشستهاند. پیدا بود كه سرگرم بازی ورق بوده اند و موقتا از ادامهی آن دست كشیده اند تا گیلاسی بنوشند.
📌سبوی بزرگی دورگشت و پیمانهها دوباره از آبجو لبالب شد. هیچكس متوجه قیافههای بهت زدهی حیوانات، در پشت پنجره نشد.
📌آقای پیلكینگتن، مالك فاكسوود، گیلاس به دست برخاست و گفت قبل از آنكه گیلاسشان را بنوشند، بر خود فرض می داند كه چند كلمه به عرض برساند. گفت برای شخص او، و به طور قطع برای همه كسانی كه شرف حضور دارند، جای منتهای مسرت است كه می بینند دوران طولانی عدم اعتماد و سوءتفاهم سپری شده است.
📌زمانی بود -نه خود او و یا حاضرین، بلكه دیگران- اگر نگویی به دیده عداوت، باید گفت به چشم سوتفاهم و تردید به مالكین محترم قلعه حیوانات نگاه میكردند.
#برشی_از_کتاب
#قلعه_حیوانات
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰#برشی_از_کتاب🔰
❇️ برشی از کتاب قلعه حیوانات
✍نویسنده : جورج اورول
2⃣ بخش دوم
📌حوادث تاثرآوری پیش آمد، افكار غلطی پیدا شد. تصور می رفت كه وجود مزرعه ای متعلق به خوكان و تحت ادارهی آنها غیر طبیعی است و ممكن است موجب ایجاد بینظمی در مزارع مجاور شود.
📌بسیاری از زارعین بدون مطالعه و تحقیق چنین فرض می كردند كه در چنین مزرعهای روح عدم انضباط حكمفرما خواهد شد. از بابت تاثیری كه ممكن بود بر حیوانات و حتی كارگران آنها گذاشته شود، نگران و مضطرب بودند. اما تمام این سوتفاهمات در حال حاضر از بین رفته است.
📌امروز خود او و همه دوستان از وجب به وجب قلعهی حیوانات دیدن كردهاند و در آن با چشم خویش چه دیده اند؟ نه فقط تمام وسایل امروزی، بلكه نظم و انضباطی كه باید سرمشق زارعین دنیا باشد.
📌وی با اطمینان كامل میتواند بگوید كه حیواناتِ طبقهی پایین، بیشتر از حیوانات هر جای دیگر كار می كنند و كمتر می خورند. در واقع او و سایر دوستانی كه امروز از قلعه حیوانات دیدن كردند، مصمّمند نحوهی كار آنها را در بسیاری موارد، در مزارع خویش به كار ببندند.
📌گفت که به بیانات خویش با تاكید بر احساسات دوستانهای كه بین قلعهی حیوانات و مجاورین وجود دارد و باید ادامه داشته باشد، خاتمه می دهد. بین خوك و بشر هرگز اصطكاك منافع وجود نداشته و دلیلی نیست كه از این پس وجود داشته باشد. كشمكش و اشكالات آنان همه یكی است. مگر مسئله كارگر همه جا یكسان نیست؟
#برشی_از_کتاب
#قلعه_حیوانات
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰#برشی_از_کتاب🔰
❇️ برشی از کتاب قلعه حیوانات
✍نویسنده : جورج اورول
3⃣ بخش سوم
📌پیدا بود كه آقای پیل كینگتن قصد دارد لطیفه ای بگوید و قبلا هم آن را آماده كرده است. برای یك لحظه خودش چنان از لطیفهای كه می خواست بگوید غرق لذت شد كه نتوانست آن را ادا كند. پس از آنكه چند بار نفسش بند آمد و غبغبهای متعددش سرخ و كبود شد گفت:
🔸«اگر شما دردسر حیوانات طبقهی پایین را دارید، برای ما دردسر مردم طبقه پایین مطرح است!»
📌از این متلك جمعیت به ولوله افتاد و آقای پیلكینگتن یك بار دیگر از «بابت كمی مقدار جیره، و طولانی بودنِ ساعات كار و بیكاره بار نیاوردن حیوانات در قلعهی حیوانات به خوكان تبریك گفت. در خاتمه گفت:
🔸«حالا از حضار تقاضا دارم بایستند و گیلاسهایشان را پر كنند. همه به خاطر ترقی و تعالی قلعهی حیوانات بنوشیم»
📌همه هورا كشیدند و پا كوبیدند. ناپلئون چنان به وجد آمد كه بلند شد و قبل از نوشیدن، گیلاسش را به گیلاس پیل كینگتن زد.
📌وقتی صداهای هوراها فروكش كرد ناپلئون كه هنوز سرپا بود اعلام كرد كه وی نیز چند كلمه برای گفتن دارد. مانند تمام نطقهایش این بار نیز مختصر و مفید صحبت كرد. گفت، او نیز به سهم خود از سپری شدن دوران سوءتفاهمات مسرور است.
#برشی_از_کتاب
#قلعه_حیوانات
💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c