eitaa logo
مجموعه فرهنگی آیت الله جنتی(ره)
366 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
838 ویدیو
54 فایل
کانال رسمی کتابخانه، سالن مطالعه و سالن ورزشی ایه ا... ملاهاشم جنتی . اصفهان .خ آتشگاه . لادان. تلفن: ۳۷۷۳۰۰۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸 المثل ریشه‌ کلمه چند مرده حلاجی! ریشه این ضرب المثل برمیگردد به همان ماجرای حسین بن منصور حلاج، از نامی ترین عارفان وارسته ایران که به خاطر عقایدش دو دستان او، سپس چشمان او وبعد زبان وسرش را و آخراو را به آتش‌ کشیدند که امروزه وقتی از پایداری واستقامت کسی سخن می گویند گفته می شود، چند مرده حلاجی؟! یعنی ببینیم تا بدانیم تاب و توان تو چند است! @ketabjanati
‍ ‌🍃🌸🍃🌸 المثل 🌸آشی برایت یا برایش بپزم که یک وجب روغن داشته باشد! از این اصطلاح برای تهدید استفاده می‌شود. حال تهدید به افشاء حقایقی که از کسی می‌دانند و یا هر نوع تهدید دیگری. در کتاب «سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که به نظر ریشه این ضرب‌المثل است. ناصرالدین شاه سالی یک بار (آن‌هم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. (لازم به ذکر است که این مراسم منشاء چند ضرب‌المثل دیگر هم هست). در حیاط قصر اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله‌قلمکار هریک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر‌الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلی‌حضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سرآشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می‌کرد. به دستور آشپزباشی در پایان کار کاسه آشی به در خانه هر یک از رجال فرستاده می‌شد و او می‌بایست آن کاسه را پس از خالی شدن از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که می‌خواستند خیلی تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند که این البته به ضرر آن‌ها نیز بود. چون آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می‌شد اشرفی کمتری در کاسه پس می‌فرستاد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش، که روغن زیادی هم رویش ریخته شده، دریافت می‌کرد حسابی بدبخت میشد. به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می‌شد٬ برای تهدید او می‌گفت: "آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!" @ketabjanati
🍃🌸🍃🌸 المثل رهگذری به مرد کشاورزی رسید. با طعنه گفت :زیر این آفتاب داغ پیاز میکاری؟ به چه درد می‌خورد؟ پیاز کار ناراحت شد و با هم دعوا کردند. آنها پيش قاضی رفتند. قاضی حق را به پیاز کار داد و به رهگذر گفت : تو این مرد زحمت کش را اذیت کرده ای. یا مقداری پول به کشاورز بده، یا یک سبد پیاز را یک جا بخور، یا دستور می دهم که تو را چوب بزنند!! رهگذر مجازات خوردن را پذیرفت. هنوز پیازهای سبد نصفه نشده بود که حال محکوم به هم خورد و گفت : حاضرم بخورم اما پیاز نخورم. پايش را به فلک بستند اما هنوز 10 ضربه نخورده بود که چوب خوردن را هم نتوانست تحمل کند و فریاد زد: دست نگه دارید، می دهم، پول می دهم!!! از آن روز به بعد به هر فرد پرطمعی که به خاطر خساستش، بیشتر ضرر می کند، می گویند : هم را خورد، هم را و هم را داد. @ketabjanati