eitaa logo
کتابــ کدهــ تسنیمــ
1هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
231 ویدیو
49 فایل
خوش اومدین به اینجا 💐 کتابکده تسنیم با گلچینی از کتاب ها و محصولات ناب فرهنگی ،آموزشی برای شما خوبان ✨ فروش به صورت مجازی و ارسال وحضوری ⇦زیرزمین مطلب خان @Jo_zm_sh🆔 ۰۹۱۹۶۶۹۲۷۱۶📲 محصولات فرهنگی م :) @farhangi_tasnim
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 لبخند ادواردو 🌻یکی از زیباترین نوشته های کودکانه شهدایی نویسنده‌ی مسلمان فرانسوی، کلر ژوبرت، در انتشارات 🌻 ادواردو، فرزند آنیلی، شخصیت‌ مطرح و بانفوذ ایتالیا بود که پس از اینکه می‌شود و بعد از تهدید و فشارهای بسیار، حاضر به تغییر عقیده خود نمی‌شود، او را به می‌رسانند. ✂️برشی از کتاب چشم‌های بابابزرگ دوباره خیس شد. بغلش کردم و اشک وسط لُپش را پاک کردم. بابابزرگ گفت: «یک روز ادواردو آمد ایران و از خواست که پدرش با او مهربان‌تر شود و به دینش احترام بگذارد. پدرش هم مهربان‌تر شد، ولی زورش به بقیه نرسید. این‌ها نمی‌خواستند که این همه ثروت به یک مسلمان برسد و را شهید کردند.» دلم برای ادواردو خیلی سوخت…” 🌻عهدمانا این کتاب را در 24 صفحه خشتی منتشر کرده است 💳قیمت ۲۵/۰۰۰ تومان 🎁با تخفیف ۲۴/۰۰۰ تومان 📝 نویسنده: کلر ژوبرت 🎲مناسب ۸ تا ۱۲ سال 🦋🖼🎈🦋🖼🎈🦋 آیدی مشاوره و خرید @Jo_zm_sh 📚@ketabkadeh_tasnim
🌱 از دامغان🦋 📚، ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚 ممنونم بابت اعتمادتون ♡♡
ــــــــــــــــــــ ✂️ــــــــــــــــــــــــ یک مرد عادی نبود. او یک قدیس بود. شب‌ها از اتاقش صدای آواز زیبایی می‌آمد. به‌خصوص نیمه‌شب‌ها. بعضی شب‌ها که از دست کارلو دلخور بودم، می‌رفتم می‌نشستم پشت در اتاقش. به آوازش گوش می‌دادم. نمی‌فهمیدم چه می‌خواند. فقط دلم می‌خواست بنشینم و به آوازش گوش بدهم. یک شب که روزش از کارلو کتک خورده بودم، موقع آواز ادواردو گریه‌ام گرفت. یک‌موقع دیدم کنارم نشسته. پرسید که چرا گریه می‌کنم. فکر کردم بفهمد به آوازش گوش می‌کرده‌ام عصبانی می‌شود. زبانم بند آمده بود. دستم را گرفت و من را برد توی اتاقش. فقط چندتا شمع روشن بود. یک کتاب هم روی تختش بود.... ــ 📔 📚@ketabkadeh_tasnim
🍏حقیقت شهید آنیلی() در خطبه "متقین "امیرالمومنین علی علیه السلام 🔸حضرت علی (ع) در خطبه متقین چنین می‌فرمایند:  چشمان خود را از آنچه که به آنان تحريم فرموده است پوشيدند و گوش هاي خود را به آن علم که براي آنان سودمند است فرا دادند. نفوس انسان هاي متقي در موقع بلا همانگونه است که در حالات آسايش. و اگر نبود اجلي که خدا براي آنان مقرر فرموده است، ارواح آنان در اجساد آنان به جهت اشتياق به پاداش و بيم از کيفر يک چشم بر هم زدن هم قرار نمي‌يافت. خالق کائنات در نفوس آنان بزرگ و جز خدا در چشم آنان کوچک گشته است. مثل بهشت و آنان چونان است که آن را ديده‌اند و در مقام والاي آن بهشت در نعمت غوطه ورند، و مثل دوزخ و آنان چونان است که آن را ديده اند و در ميان آن در عذابند. 📚@ketabkadeh_tasnim
ــــــــــــــــــــ ✂️ــــــــــــــــــــــــ یک مرد عادی نبود. او یک قدیس بود. شب‌ها از اتاقش صدای آواز زیبایی می‌آمد. به‌خصوص نیمه‌شب‌ها. بعضی شب‌ها که از دست کارلو دلخور بودم، می‌رفتم می‌نشستم پشت در اتاقش. به آوازش گوش می‌دادم. نمی‌فهمیدم چه می‌خواند. فقط دلم می‌خواست بنشینم و به آوازش گوش بدهم. یک شب که روزش از کارلو کتک خورده بودم، موقع آواز ادواردو گریه‌ام گرفت. یک‌موقع دیدم کنارم نشسته. پرسید که چرا گریه می‌کنم. فکر کردم بفهمد به آوازش گوش می‌کرده‌ام عصبانی می‌شود. زبانم بند آمده بود. دستم را گرفت و من را برد توی اتاقش. فقط چندتا شمع روشن بود. یک کتاب هم روی تختش بود.... ــ 📔 📚@ketabkadeh_tasnim
📗 خط اول داستان خود ادواردو است؛ خانواده‌اش، مسلمان‌شدنش، اتفاقاتی که برایش می‌افتد و ظلم‌هایی که مافیای صهیونیستی بر او می‌برند. نمی‌توان از مسلمان‌ شدن ادواردو حرف زد و از دانشجویان پیرو خط امام و امام حرف نزد. انگار ریشه استبصار عده‌ای چون آنیلی به امام بر می‌گردد. تا دهه هفتاد کسی دقت نکرده بود آ ن که با موهای بور در نماز جمعه، پشت سر حضرت آیت‌‌الله خامنه‌‌ای ایستاده است و در صف اول نماز می‌خواند، پسر سناتور ایتالیایی، امپراطور ثروت و قدرت ایتالیاست. تا همین سا ل‌های اخیر کسی نمی‌دانست ادواردو دقایقی توفیق زیارت و مصاحبت حضرت امام (ره) را داشته است. 📚🤍 خط دوم داستان جریان مستندسازان ایرانی است که برای کندوکاو جریان ادواردو به ایتالیا سفر می‌کنند و اتفاقاتی برای‌شان می‌افتد. 📚🤍 جریان سوم داستان هم جریان خبرنگار ایتالیایی است که در فرهنگ خود و بستر زندگی خود به‌دنبال حقیقت جریان می‌گردد. این سه خط در هم می‌تنند و تا پایان داستان به هم می‌رسند🪴 📚@ketabkadeh_tasnim