🍉برشی از کتاب #شکار_هیولا
کسی پشت بیسیم نامم را صدا می زد!
پهباد آرکیو 170 آمریکایی!
این چه شیوه حرف زدن پشت بیسیم بود؟بدون هیچ رمزی،آن هم با این لهجه افتضاح انگلیسی.
نه!این صدا،صدای یک آمریکایی نبود!
احساس خطر کردم،فرکانس بیسیم من خیلی سری بود.چه کسی جز فرمانده هرکولس این فرکانس را پیدا کرده بود؟!🤔
نمی بایست خطر می کردم،نمی بایست جواب می دادم.اما از کجا اسم مرا می دانست؟😳
فکرم بهم ریخته بود.تصمیم گرفتم به صدای ناشناس پاسخ ندهم،بجایش ارتفاع بگیرم و بر گردم.
موتورهای را روی دور تند گذاشتم تا هرچه سریعتر بالابروم.
اما ناگهان یک سایه سیاه ترسناک رویم افتاد!👽
داشتم سکته می کردم.نمی خواستم باور کنم،حدسم درست است.
با ترس به بالا نگاه کردم،زبانم بند آمد،😬😮😵
جنگنده قاهر چند ده متر بالای سرم بود!
📚@ketabkadeh_tasnim
🍉برشی از کتاب #شکار_هیولا
کسی پشت بیسیم نامم را صدا می زد!
پهباد آرکیو 170 آمریکایی!
این چه شیوه حرف زدن پشت بیسیم بود؟بدون هیچ رمزی،آن هم با این لهجه افتضاح انگلیسی.
نه!این صدا،صدای یک آمریکایی نبود!
احساس خطر کردم،فرکانس بیسیم من خیلی سری بود.چه کسی جز فرمانده هرکولس این فرکانس را پیدا کرده بود؟!🤔
نمی بایست خطر می کردم،نمی بایست جواب می دادم.اما از کجا اسم مرا می دانست؟😳
فکرم بهم ریخته بود.تصمیم گرفتم به صدای ناشناس پاسخ ندهم،بجایش ارتفاع بگیرم و بر گردم.
موتورهای را روی دور تند گذاشتم تا هرچه سریعتر بالابروم.
اما ناگهان یک سایه سیاه ترسناک رویم افتاد!👽
داشتم سکته می کردم.نمی خواستم باور کنم،حدسم درست است.
با ترس به بالا نگاه کردم،زبانم بند آمد،😬😮😵
جنگنده قاهر چند ده متر بالای سرم بود!
📚@ketabkadeh_tasnim