📝#داستانضربالمثلها
🔹ضرب المثل ارزن عثمانی، خروس ایرانی
✍در جریان نبرد نادر شاه با عثمانی ها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب میشود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین میگذارد و میگوید :
لشکر ما این تعداد است و از جنگ با ما صرفنظر بکنید.
🔻نادرشاه دستور میدهد
دو خروس بیاورند و دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار دهند و خروس ها شروع به خوردن ارزنها میکنند.
در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی میکند و میگوید :
برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند !
🔻این ضربالمثل زمانی به کار می رود که؛
کسی از کری خوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کری قوی تری پاسخ بدهد.
و این گونه دو طرف با به رخ کشیدن قدرت خود بخواهند باج بگیرند.
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆#داستانضربالمثلها
🚨ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی ست!
✍نقل است که #شیخالرئیسابوعلیسینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست،
و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد، روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید
از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند ...
🔻شیخ گفت :
خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند!
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد.
روستایی گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد!
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود!
🔻روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد ، شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به روستایی گفت : این مرد لال است؟
روستایی گفت :
این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد.
پیش از این با من سخن گفته ،
🔻قاضی پرسید :
با تو سخن گفت؟
او جواب داد که : گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند.
قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت ...
شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت :
🚨#جوابابلهان_خاموشی_است.
📚امثال و حکم«علی اکبر دهخدا