-
-
یک وقتی جمعی از منبری های تهران
خدمت مرحوم آیت الله حکیم میرسند.
ایشان این خواب را برای آنان نقل کرده:
که در عالم رؤیا دیده شد که وقتی قرار
میشود زلزله یا بلای دیگری بر تهران
نازل شود.
معصومین -علیهم السلام- آن را امضاء
نموده، خدمت رسولخداﷺوآله میآورند.
حضرت میفرمایند: یک امضا کم است!
ببرید دخترم، فاطمه، هم امضا کند.
وقتی نزد ایشان میبرند، می گویند:
پدر جان! من امضا نمی کنم!
می فرمایند: چرا دخترم؟
می گویند: پدر جان! چون اهل این شهر
برای حسین من گریه میکنند، و هنوز
پرچم های عزاداری فرزندم بر سر در
خانه های آنان نصب است!
📚ما سمعت ممن رأیت، بحرینی، ج۱، ص۲۷۸
-
-
سلمان گفت حسین جان میدانی که
کشنده شما کیست حضرت فرمودند
کشنده من یزید بن معاویه است!
سلمان گفت به جد خود پیغمبر بگو
که بر او نفرین کند تا هلاک شود!
حضرت فرمود ای سلمان چگونه
ایشان را نفرین کنیم و حال اینکه
هرگاه من شهادت را قبول نکنم امّتان
جدم میباید أبد الآباد در میان آتش
جهنم بسوزند و به غیر من کسی به
فریاد ایشان نمیرسد! ای سلمان میباید
که این شهادت را قبول بکنم که فردای
قیامت در وقتی که امّتان جد مرا
میکشند به سوی جهنم میباید که
من دامن همت را بر کمر ببندم!
سر بریده خود را به روی دست گیرم
و امتان جدم را شفاعت کنم!
📚مقتل قرن سیزدهم کتابخانه
مجلس، بهارستان ش ۱۸۳۶۲
@ketabkhaneh_fazael
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
بعد تو ضرب المثل شد دختران باباییاند[يا رقية]
-
-
هر کس در مجلس عزای
امام حسین -علیه السّلام-
[شرکت کند]، خداوند ذوالجلال
ثواب هفتاد حج، هفتاد جهاد،
دوازده هزار ختم قرآن به تعزیه
داران مرحمت فرماید.
----------------
گریه بر هر درد بی درمان دواست
چشم گریان چشمه فیض خداست
توبه آدم قبول از گریه شد
نوح را راه نجات، از گریه شد
📚 مقتل هدية الذاكرين،
آقاقلعهای ص۱۲-حاشیه
@ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
- - هر کس در مجلس عزای امام حسین -علیه السّلام- [شرکت کند]، خداوند ذوالجلال ثواب هفتاد حج، هفتاد ج
-
اولـين مستمع مجلس پرفيض حسيــن
مادرش حضرت زهراست خــدا ميداند
#مقتل_نازدانه
-
-
وابستگی شدید حضرت رقیه
به امام حسین علیهما السلام
-فالسبط بها حبا فما
زالت لدیه یشمها کالورد-
محبت حضرت رقیه سلام الله علیها در دل
امام حسین سلام الله علیه جا گرفته بود؛
همیشه در کنار پدر می نشست و دم به دم
امام عالم آن دختر شیرین زبان را مانند
دسته گل در بغل می گرفت می بوسید و
میبوئید و شبها هم در بغل امام میخوابید
از کجا معلوم میشود، از آنجائی که چون بر
سر نعش پدر آمد و فرق خود را از خون گلوی
پدر رنگین نمود عرض کرد:
-یا ابه اذا اظلم اللیل فمن یحمی حمای-
باباجان حالا که شب میشود
من در بغل که من بخوابم؟
📚 از مدینه تا مدینه، ذهنی تهرانی، ص٩٥٦
@ketabkhaneh_fazael
-
-
لهذا چند نفر سیاه پوست سفید بخت، اقدام
یاری آن امام سعید نمودند و کوی سعادت از
میدان شهادت ربودند:
عروه غلام حضرت حر
سعید غلام حضرت حمزه
ضریر غلام ابوذر غفاری
شوذب غلام عباس دلاور
و یکی معقل و یکی غلام ترک.
📚مقتل خطی حزن المومنین ص۸۲
@ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل
-
-
-
به سند معتبر وارد شده که حضرت صادق
علیه السلام فرمودند: به درستی که آسمان
گریسته بر جدم حسین چهل صباح به سرخی
و کسوف و کوهها پاره پاره شدند و دریاها به
جوش آمدند و ملائکه چهل روز بر آن حضرت
گریستند و زنی از بنی هاشم خضاب نکرد و
سرمه نکشید و روغن به موی خود نمالید و
شانه بر سر خود نزد تا سر ابنزیاد لعین را
برای ما آوردند و جدم علی بن حسین علیه
السلام چون پدر را یاد مینمود چندان اشک
میریخت که محاسن شریفش تر میشد و
ملائکه نزد قبر جدم میگریند و چون روح آن
امام مظلوم از جسدش مفارقت نمود جهنم
نعره زد که نزدیک بود زمین از هم بپاشد، به
درستیکه جهنم بر آن سرور گریه میکند و
میخروشد بر قاتلان وی و اگر حجتهای خدا
بر روی زمین نبودند زمین را سرنگون میکرد
و هرکه بر آنجناب بگرید نیکی به جدّهام
جناب فاطمه کرده است و احسان به پیغمبر
نموده و حق ما را ادا کرده و روز قیامت چون
خلق را به موقف حساب برند گریهکنندگان
نزد جدم امام حسین زیر عرش ایستادهاند
و ملائکه ایشانرا تکلیف به بهشت نمایند و
ایشان امتناع کنند و گویند که ما صحبت
امام حسین را به بهشت نمیفروشیم، بار
دیگر چون حوریان و غلمان پیغام فرستند
که ماها مشتاق ملاقات شما هستیم ایشان
از سرور به ملاقات آنجناب سر بالا نمیکنند.
پس خوشا سعادت تعزیهداران و گریه
کنندگان بر شاه شهیدان..
📚 مقتل حزن المومنین، کاظمینی، ص۸۷
@ketabkhaneh_fazael
-
-
بعد از ایشان نوبت به محمد و عون پسران
جناب زینب خاتون صلوات اللّه علیها رسید
که پدر ایشان عبدالله بن جعفر طیار است
پسر عمّ آن جناب که خود به علت بیماری
نتوانست ملازم رکاب سعادت مآب حضرت
گردد، لهذا فرزندان خود را فرستاد و هر دو
به اعانت آن شاه کم سپاه رو به قربانگاه
نهادند پس از کوشش و کشش شربت
شهادت چشیدند و به وصال حور العین
رسیدند. اما چون خبر به زینب خاتون
رسید، گفت: سر علی اکبر سلامت باشد.
آه آه نمیدانم چه بر او گذشت در ساعتی
که امام حسین علیه السّلام نعش صد چاک
فرزند را به عقب خیمه برد و نظر دختر
امير المؤمنين بر او افتاد صیحه کشید و
مدهوش گردید.
📚مقتل حزن المومنین، کاظمینی، ص۸۶
@ketabkhaneh_fazael