کتابخانه فضائل | مقتل پژوهی
- بـخـوان دعــای فــرج را، دعــا اثـر دارد
-
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقـت بـار فـراق ایـن هـمـه ایّـامـم نیست
•طواف پیامبران به دور خاتم الأنبیاء•
-
-
مـولانـا علی أمیـرالمؤمنیـن مـیفرمایند:
پروردگار متعال از نور محمّد -صلّـي الله
علیه و آله- بیست دریا را آفرید، در هر
دریا علومی است که جز پروردگار عالم،
کسـی آن عـلـوم را نمـیدانـد!
پروردگار متعال -عزّوجلّ- میفرمایند:
ای عزیزم و ای سید پیامبران و ای اولین
مخلوق من و آخرین پیامبر من، تو روز
محشـر شـفیـع هستـی، سپـس نـور بـه
سجده افتاد و بلند شد و قطراتی از آن
نور به تعداد صد و بیست و چهار هزار
قطره چکیـد، پـس پروردگـار از هر قطره
از آن نور پیامبری را آفرید، و وقتی که
نورها تکامل یافتنـد به دور نـور محمـد
-صلی الله علیه و آله- طـواف میکردند
مانند طوافکردن حاجیان به دور کعبه!
📚بحارالأنوار، مجلسی، ج۱٥، ص۲۹
@ketabkhaneh_fazael
کتابخانه فضائل | مقتل پژوهی
-
• عاقبت افشاء اسرار اهلبیت •
-
-
أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ السَّلُولِيُ الْمَعْرُوفُ
بِشَقْرَانَ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِاللَّهِ
الْقُمِّيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ، عَنْ يَعْقُوبَ
بْنِ يَزِيدَعَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، عَنِ الْمُفَضَّلِ
بْنِعُمَرَالْجُعْفِيِّقَالَ: دَخَلْتُ عَلَىأَبِيعَبْدِاللَّهِ
يَوْمَ صُلِبَ فِيهِ الْمُعَلَّى، فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ
رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا تَرَى هَذَا الْخَطْبَ الْجَلِيلَ
الَّذِي نَزَلَ بِالشِّيعَةِ فِي هَذَا الْيَوْمِ! قَالَ وَ
مَا هُوَ قُلْتُ مُعَلَّى بْنُ خُنَيْسٍ، قَالَ: رَحِمَ
اللَّهُ مُعَلٍّى قَدْ كُنْتُ أَتَوَقَّعُ ذَلِكَ لِأَنَّهُ أَذَاعَ
سِرَّنَا، وَ لَيْسَ النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَعْظَمَ
مَؤُنَةً عَلَيْنَا مِنَ الْمُذِيعِ عَلَيْنَا سِرَّنَا، فَمَنْ
أَذَاعَ سِرَّنَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ لَمْ يُفَارِقِ الدُّنْيَا
حَتَّى يَعَضَّهُ السِّلَاحُ أَوْ يَمُوتَ بِخَبَلٍ.
مفضل بن عمر میگوید: نزد امام صادق
-علیه السلام- رفتم در آنروزی که معلّی
بن خنیس به دار آویخته شـده بود و به
حضرت عرضکردم: ای فرزند رسولخدا،
نمیبینی چه حادثه مهمی به شیعه وارد
شـده کـه معلّی به دار زده شـد؟! حضـرت
فرمود: خدا او را رحمتکند، انتظار چنین
حادثهای را داشتم! زیرا او راز ما را فاش
کرد، افشاء راز ما از جنگ کردن با ما کـم
هزینهتر نیست، هر کس راز ما را به غیـر
اهلش بسپارد، از این دنیا نمیرود جز بـا
کشته شدن با اسلحه یا با رنج، تباهـی و
قطعشدن اعضاء! #کتمان_اسرار
📚رجال الكشي، ابوعمر کشّی، ج۱، ص٣٨٠
@ketabkhaneh_fazael
-
-
اذاعهٔ اخبار بالاتر و مضر تر از قتل حضرت
سیدالشهداء شمردهاند، زیرا که میفرماید
فرج آل مـحـمّـد -علیـهـم الـسّـلام- در سـال
هفتادم بود، چون مردم جدّم حسین -علیه
السّلام- را به قتل رسانیدند یکصد و چهلم
به تأخير افتاد و چون احـادیث و اخبـار ما
را اذاعه و اشاعه نمودنـد آن قـدر به تأخيـر
افتـاد کـه مدّت او را مـاهـم نمـیدانـیـم!
📚کتاب خطی سرّ الاسرار فی مصائب
الابرار (محمد هاشم مرندی) ص٦٧
@ketabkhaneh_fazael
-
-
از حضرت سجّاد -علیه السّلام- مرویست:
چـه بسیـار جوهـر علم دارم، اگـر آن هـا را
آشـکار کنم، مـیگویـنـد که از بت پرستانی
و مـسـلـمـانـان خـون مـرا مباح مـیدانـنـد!
📚کتاب خطی سرّ الاسرار فی مصائب
الابرار (محمد هاشم مرندی) ص٦٦
@ketabkhaneh_fazael
-
-
تـهِ بـازار نـشـسـتـیــم، کـه مـا را نـپـسـنـدنــد
حرفِ سود و ضررش نیست، تو ما را بخر از ما
-
-
واعـظـی در مسجد دمشق نام علی -علیه
السّـلام- بر زبانـش گذشتـه بود، عبدالملک
مروان مـلعـون امـر نمود که زبانش بیرون
کشیدند و تعجب می نمود که عجب است
که این اسم بر زبان مردم میگذرد! و از کمال
مکر و حیله و تعلیمات شیطانی اطراف را
پـر آوازه کردنـد تا جایـی کـه بـا ابوتراب و
فرزندان و با آل رسول الله -علیهم السلام-
محاربه نموده حقوق ایشان را غصب نمودند،
تا مـردم جـرأت نموده هر جا اسم ابوتراب
گـذرد هذیان گوینـد و کلمات کفـرآمیز بر
زبان گذرانند و منافع و مداخـل مشروعه
ایشان را به نوعی مسـدود ساختنـد کـه
ایشان را قدرت بر چیزی نمانده، مهـمـات
دنیا بر ایشان تباه گردید تا زمان خلافت
عمر چـون اسم آن حضرت و بنی هاشم
در اول طومار بیت المال دید که وظایف
به اسم ایشان نوشته اند، از وظایف چیزی
کم کرد و رفته رفته تمامی را قطع نمود.
📚 تحفة الشاهيه، کرهرودی، ص۳۷۹
@ketabkhaneh_fazael
-
-
مرویست که بعد از حضرت أميرالمؤمنين
ابن عباس نزد معاویه رفت و ده هزار مثقال
طلا و دیگر چیزها از اجناس نفیسه به رسم
تحفه جهت آن ملعون برد و التماس نمود که
لعن آن حضرت را از منابر برطرف کند قبول
ننمود و گفت:
آنمقدار اهتمام در اینبدعت بهجای آوردم
که چون روزی بر طرف شود، مردم را گمان
آنباشد که سنتی از سنننبوی برطرفشود!
و چنین شد که چون عمر بن عبدالعزیز امر
فرمود کـه مِن بعد بر منابـر نخوانند و بـه
این مضمون احکام اتمام داده و به اطراف
و جوانـب فرستـاد، مردم فـریـاد برآورده
میگفتند: «غیرت السنة و بدّلت. و چون
عمر ابن عبدالعزیز از منبر پایین آمده ترک
لعن نمود در آن روز مذکور است که او را
سنگ می زدند، و شتم و سب می نمودند
و می.گفتند که تارک سنت است و وی در
خانه گریخته شخصی دیگر را جهت پیش
نمازی تعیین نمـوده بود و فدک را نیز بـه
اولاد فاطمه -علیها السّلام- رد نمـوده هفتاد
خروار زر که از خمس جـمـع رسیـده بـود
مـذکور اسـت کـه به خـدمت حضرت باقر
-علیه السّلام- فرستاد.
📚 تحفة الشاهيه، کرهرودی، ص۳۸۱
@ketabkhaneh_fazael