✍🏻 یادداشت آیتالله امام خامنهای درباره #مناجات_شعبانیه
بسمالله الرحمنالرحیم
🔹دعا، وسیلهی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است،
و بشر بیرابطهی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصهی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛
«قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم».
۱۳۶۹/۱۰/۱
🔹دعا، وسیلهی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بیرابطهی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصهی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم».
۱۳۶۹/۱۰/۱
🔹بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّیاللَّهعلیه والهوسلّم) و اهلبیت طاهرین او - که اوعیهی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - میتوان جست. ما بحمداللَّه ذخیرهیی بیپایان از ادعیهی مأثورهی از اهلبیت (علیهمالسّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت میبخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه میسازد.
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
✍ روزهای آخر شعبان، شبیه روزهای قبل از سفر است؛
سفری سی روزه؛ که فقط او باشد و تو و...
دیگر هیچ!
این روزهای آخر ؛ پُر است از دلشوره... !
که واپسین نفسهای شعبان، با سِلم و سلام، تمام دلواپسیهایت را پاک میکند و ...
بدرقهات میکند؛
برای سفــــری به مقصد بهشت 💫.
سفر بخیر !
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد
سلام و صبحتان بخیر
پارتهای پایانی از کتاب صوتی
#خاطرات_شهید_صیاد_شیرازی
بارگذاری میگردد.⬇️
📚 #زنان_عنکبوتی
❤️ #قسمت_چهل_هشتم
شهاب اول فقط نگاه کرد و وقتی فهمید که محدثه چه برداشتی کرده تا ده دقیقه فقط خندید. محدثه تا موقع شام که سوپ را با آرامش خودش و سلیقه شهاب درست کرد، تا فرنی را به خورد شهاب بدهد، تا بچه ها را بخواباند، همین طور مورد به شهاب معرفی کرد و هر بار با توضیح بیشتر جواب منفی شنید. کم کم داشت نا امید میشد که محدثه با قطعیت دختر خاله شهاب را پیشنهاد داد. اما شهب خود محدثه را توجیه کرد. در ذهن شهاب یک جرقه ای زده شده بود و دلش می خواست مطمئن شود.
فردا که شهاب هنوز در تب و لرز دست و پا می زد محدثه راهی موسسه شد که همه عواملش بچه های متدینی بودند که مشغول کار ترویجی بودند. محدثه رفت تا به عنوان خیاطی که سر از طراحی هم در می آورد با آن ها وارد گفتگو شود. موسسه ای در خیابان ایران با وجهه اسلامی!
امیر که حال شهاب را دید به توصیه دکتر به یک هفته استراحت برای او، رصد تمام عواملی که در تور قرار گرفته بودند را داد تا سینا و سرپرستی تیم شهاب را به سید.
تیم آرش هم که اطمینان پیدا کرد سرتیم اصلی خیابانی و فضای مجازی فروغ، فتانه است کارش کمی سرعت بیشتری گرفت. فتانه مدل فعال در فضای مجازی بود! آرش صفحه را باز کرد و گفت:
- این فتانه دانشجوی کارشناسی گرافیک دانشگاه علامه امینی تهران بیست سالش بوده یه آکادمی زیبایی توی تهران میزنه که چند تا از بازیگرا هم میشن مشتریش...م ا، س د، ط ط.... بازیگرا که به همین راحتی زیر بار نمیرن، زیر دست یه تازه کار بیست ساله میرن یعنی پشتیبانی آرتیستی!..... یعنی کار هدفمند و حساب شده و اصلا نمیشه گفت تصادفی بود! بالای صفحه را آرش نشان داد و سینا متعجب گفت:
- اُللَ.... چه قدر فالوئر داره!
- یه رتبه برتر هم توی میکاپ آرتیست آورده.... صفحاتی که دنبال میکنه برای فشن بلاگر ها و هنرپیشه ها و فشن آیکونای مطرح جهانه....
تقصیری ندارند اعضای این پیج ها. صاحب پیج هرچه بگذارد. اعضا می بینند. اعضا که صدای گریه و صورت ماتم زده دختران فرار کرده و گول خورده و خود فروخته را نمی گذارند. اینجا فقط آنچه ادمین بخواهد می گذارند. این ها هم که غیر از تبلیغ خودشان و بالا بردن فالوور دغدغه ای ندارند.
امیر پرسید:
- این کیه؟
- این شوهرشه، حمید دانشجو بوده که الان داره به عنوان عکاس حرفه ای مد فعالیت می کنه. دبی هم دفتر داره! به عنوان مدلینگ و استایل و فوتوشوت توی دبی و ترکیه و کشور های آسیایی فعاله! یه سبکی هم داره به اسم مد گردی! عکساش برای ارائه مد توی اروپا و آسیا و.......
شهاب بلند خواند:
- درس هایی از فتانه؟
- توی این صفح مدل لباس و آرایش ارائه میدن. فیلم می ذاره از میکاپ هایی که داشته و کلاس هایی که راه انداخته. پول خوبی هم به جیب می زنه.
سینا ابرو در هم کشیده و لب برچیده و مات مانده بود که آرش گفت:
- شب و روز بیداره و داره کار میکنه این بشر دوپا! یه طوری هم وانمود میکنه که انگار زن فقط جسمه، اجازه ی زندگی هم فقط توی همین زمینه ها داره، زن کلا یه حیوون دو پا بی اندیشه و روح! جوون ما هم لذت ظاهری این و مکان هایی که عکس میذاره و پول و شهرتش رو میبینه دیگه هوش از سرش میره. پشت صحنه رو خبر نداره.
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ketabkhanehmodafean