6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
📕 نسخهی موزیکال کتاب شعر "خانهی قبلی، خانهی بعدی" از سِری کتابهای انسانشناسی برای کودکان (مبحث نسبت رحم مادر به دنیا = نسبت دنیا به آخرت) در مرحلهی چک نهایی!
این موزیک در فضایی کودکانه در شب غدیر اجرا شد.
📚
@ketabkhanehmodafean
بسم الله الرحمن الرحیم
تشخیص حروف الفبا با چشم بسته🙈
🙈
به وسیلۀ یونولیت، حروف الفبا 🅱🅰و اعداد 8⃣4⃣را بسازید و آنها را در یک کیسه قرار دهید به گونه ای که حروف الفبا و اعداد، دیده نشود یا این که چشم 👀بازیکن را ببندید و حروف و اعداد را در یک ظرف🗑 بگذارید.
این شیوۀ بازی برای تماشاچی ها جذّابتر 😃است؛ زیرا حروف و اعداد، در مقابل نگاه آنها قرار دارد و در جریان حدس درست✅ یا اشتباه ❌بازیکن، قرار می گیرند.
بازیکن باید بدون این که نگاه کند🙈، با لمس کردن✋، حروف و اعداد را یکی، یکی تشخیص دهد.
حروف و اعدادی که با فوم ساخته شده، در فروشگاه های اسباب بازی🎈👾🤡وجود دارد که تهیّۀ آن، کار شما را ساده میکند.
البته وقتی خود بچّه ها👦🧒 این حروف یا اعداد را می سازند و با آن بازی می کنند، لذّت بازی برای آنان، دوچندان🎊🎉 میشود.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص۴۴
#استاد_عباسی_ولدی
#من_دیگر_ما
🎾 #بازی_بازوی_تربیت
⛳️ @ketabkhanehmodafean
🎾⚽️🏸🏓⛳️🎣
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
📖 رمان #فطرس_در_قتلگاه
✅ #قسمت_ششم
لعیای فرشته را دیدم که به همراه دیگر فرشتگان عزم بازگشت به آسمان را داشت.
او زیباترین فرشته خدا بود که در بین تمام آنها سرآمد بود .
سلام کردم و گفتم: درود خداوند بر تو ای زیباترین فرشته خدا
آیا شما هم به اذن پروردگار برای تبریک آمده اید؟
لعیا گفت: سلام بر تو ای فطرس.
من به همراه تنی چند از فرشتگان به دستور خدا به سوی فاطمه آمدیم تا در هنگام ولادت حسین در کنار او باشیم و او را تنها نگذاریم.
اکنون که حسین متولد شده است ما نیز به سوی جایگاه خود می رویم.
و به همراه همراهان خود به سوی آسمان عروج کردند.
بعد از کسب اجازه از رسول خدا به خدمت ایشان رسیدیم .
سلام کردم و جواب آن را نیز شنیدم.
منتظر بودم تا ایشان دست به دعا بردارند و مرا نزد خدا شفاعت کنند.
اما
دیدم که رسول خدا با دست خود به طفلی که در گهواره خوابیده بود اشاره کردند.
تا نگاهم به آن طفل افتاد تمام ارکان بدنم به لرزه درآمد ..
باورم نمی شد منی که تا روز گذشته در آن جزیره متروک تنها و سرگردان بودم اکنون در خانه فاطمه و علی در محضر رسول خدا در کنار حسین هستم .
😭
بارها تمثال او را در عرش خدا دیده بودم.
او ستون عرش الهی و سبب خلقت بود، مات و مبهوت به حسین خیره شده بودم.
در همان زمان اندک انس عجیبی به او پیدا کرده بودم.
رسول خدا فرمودند: ای فطرس راه نجات تو حسین است.
با شنیدن این سخن ولوله ای در میان فرشتگان افتاد .
عرض کردم: یا رسول الله باید چه کنم؟
ایشان فرمودند: به سوی حسین برو..
اگر می خواهی خداوند از خطا و اشتباه تو درگذرد و به جایگاه خود بازگردی بال های ریخته و شکسته ات را به حسین بسپار و با آنها او را لمس کن و از خداوند بخواه تا بحق این مولود مبارک از تو بگذرد ؛
چرا که حسین باب نجات است.
با شنیدن این سخنان به سوی حسین رفتم ..چقدر نورانی بود..
هیبت و عظمتش همانند پدر و جدش بود.
جبرئیل گهواره جنبان او بود و با نواهای بهشتی برایش میخواند.
محو تماشای او شدم... اصلا فراموش کرده بودم برای چه به آنجا آمده بودم... همانطور که به حسین خیره بودم ......
🔻 ادامه دارد......
✍ نویسنده: حسین ولی ابرقویی
📚
@ketabkhanehmodafean