#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
#قسمت5
وقتي رسول محبوب من به خانه درآمد، انگار خورشيد پس از چهل شام تيره، چهل شام
بي روزن، چهل شام بی صبح از بام خانه طلوع كرده باشد، دلم روشني گرفت و من روشني را زماني با تمام وجود، با تكتك رگها و شريانهايم احساس كردم كه نور حضور تو را در درون خويش يافتم
آن حالات، حالاتي نبود كه حتي تصور و خيالش هم از كنار ذهن و دل من عبور كرده باشد.
كودكي در رحم مادر خويش با او سخن بگويد؟
كودكي در رحم مادر خويش خداوند را تسبيح و تقديس كند؟
من شنيده بودم كه عيسي علی نبینا و آله و علیه السلام در گهواره سخن گفته بود و وحدانيت خدا و نبوت خويش را از مأذنة گهواره فرياد كرده بود...
و اين هميشه برترين معجزه در انديشه من بود اما من چگونه م يتوانستم باور كنم كه كودكي در رحم مادر خويش با او به گفتگو بنشيند، او را دلداري دهد و پيامبري پدرش را شاهد و گواه باشد؟
و من چگونه ميتوانستم تاب بياورم كه آن كودك، كودك من باشد و آن مخاطب، من باشم؟
چگونه مي توانستم اين شادي را در پوست تن خويش بگنجانم؟
چگونه ميتوانستم اين شعف را در درون دل خويش پنهان كنم؟
چگونه مي توانستم اين عظمت را در خود حمل كنم؟
شايد آن چند ماه حضور تو در وجود من، شيرينترين لحظات زندگي ام بود.
شب و روز گوش دلم در كمين بود كه كي آواي روح بخش تو در سرسراي وجودم بپيچد و كي كلام زلال تو بر دل عطشناك من جاري شود
نفهميدم آن چند ماه شيرين چگونه گذشت و درد زادن كي به سراغم آمد، اما همان هراس كه از درد زادن بر دل مادران چنگ مي اندازد، دست استمداد مرا به سوي زنان مكه دراز كرد.
زنان قريش و بني هاشم همه روي برگرداندند و دست اميد مرا در خلأ
.يأس واگذاشتند.
« ؟ مگر نگفتيم با يتيم ابوطالب ازدواج نكن؟
مگر نگفتيم ترا خواستگاران ثروتمند بسيارند
مگر نگفتيم حرمت اشرافيت را مشكن، ابهت قريش را خدشه دار مكن؟
مگر نگفتيم ثروت چشمگيرت را با فقر محمد صلّي الله عليه و آله و سلم درنياميز؟
كردي؟ حالا برو و پاداش آن سرپيچي ات را بگير.
برو و كودكت را به دست قابلة انزوا
بسپار ...»
غمگين شدم، اما به آنها چه ميتوانستم بگويم؟ آن زنان ظلماني چه ميدانستند نور نبويچيست؟
چه مي فهميدند ازدواج احمدي چگونه است؟
چگونه مي توانستند بدانند خلق
محمدي چه مي كند؟
از كجا مي توانستند دريابند كه خوي مهدوي چه عظمتي است
آن زنان زميني، شوي آسماني چه مي فهميدند چيست؟
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖنی
⚫️اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظٰالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکْ
✍🏻 #به_قلم_سید_مهدی_شجاعی
ان شاءالله ادامه دارد...
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤