کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس 🏴 ماه محرم به پایان رسید و ماه صفر آغاز گردید. حال احساس می شد که به روز جنگ با دشمن نزدیک
#قدّیس
✍عصر آن روز گروه های دیگری از دو سپاه به نبرد باهم پرداختند. نبردهای گروهی تا چند روز ادامه داشت..هنوز دو سپاه قصد حمله ی عمومی نداشتند.
◽️
من در جناح راست سپاه امام بودم. فرمانده مان عبدالله بن بدیل بود؛ پیرمردی لاغراندام و سفیدچهره با چشمانی گود و ابروانی پرپشت و پیشانی بلند و محاسنی سفید.
او از صحابه ی پیامبر اسلام بود.
◻️
از روزی که فرماندهی گروه ما را به عهده گرفت، دلم نمی خواست یک لحظه چشم از او بردارم...منی که پیامبر را ندیده بودم، دوست داشتم به چشمان صحابه ی او نگاه کنم..
به همان چشمانی که روزگاری نه چندان دور ، پیامبر را دیده بود☺️😍🍃🌸
روزی که قرار بود حمله ی گسترده به شام انجام شود، عبدالله بن بدیل مقابلمان ایستاد. ما روی زمین دو زانو نشستیم..
گفت:" معاویه جایگاهی را ادعا کرده که از آنِ او نیست و با صاحبانِ حقیقیِ این مقام، به نزاع برخاسته و با منطق باطل به نبرد با حق آمده است..
🍃🍃🍃
علی و حقانیت علی را آنگونه که من می شناسم، شما نمی شناسید..علی را تنها پسرعمو، داماد و وصی رسول خدا ندانید؛ او پس از پیامبر، بزرگترین انسانی است که خدا آفریده
و
من پس از رحلت رسول الله، انسانی به عظمت و کرامت او ندیدم که خلیفه ی مسلمین باشد..
🍃🌸💚🌸🍃
علی نور خدا بر زمین و در میان ماست و
معاویه پرتوی از ظلمت شب در میان اعراب و مسلمانان است..
پس
با این شیطان 👹نبرد کنید و از او و سپاهش نهراسید!
چگونه بهراسید حال آنکه در دستان شما کتاب خداست و در کنارتان مردی چون علی قرار دارد؟
پس برخیزید و برای نبرد با دشمنان خدا حرکت کنید!"
🚩🚩🚩
عبد الله زره ای کوتاه پوشیده بود و در حالی که در هر دو دست خود شمشیر گرفته بود، پیشاپیش سپاه حرکت کرد.
من نیز قبضه ی شمشیرم را محکم به دست گرفته بودم و می فشردم.
حرکت گسترده و هماهنگ سپاه امام، آغاز شده بود.
موقع حرکت ، پاهایمان را به زمین می کوبیدیم تا ضرباهنگ کوبنده ی گام هایمان زمین را بلرزاند.
🏁🚩🏁
جنگ در صفین هیچ شباهتی به جنگمان در بصره نداشت. در آن جنگ هردو گروه، اندک بودیم و مقاومت مخالفان که شهر بصره را تصرف کرده بودند، چندان دوام نیاورد..
اما سپاه شام ، به تعداد، بیش از ما بودند..
من آن روزها که جوان بودم و دارای قامتی بلند و بازوان ستبر به راحتی شمشیر خود را به حرکت در می آوردم و بی آنکه از کشته شدن بترسم، می جنگیدم.
🔴
هرچه زمان می گذشت، زمین به خون کشته ها و مجروحین هر دوسپاه آلوده تر می شد.
کشته های شامیان بیشتر بود و پیشروی ما در قلب سپاه معاویه؛ نشان از #پیروزی ما داشت✌️
ادامه دارد...
🎚۶۲
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
ڪاش امشب، حَرمٺ، مذاڪراتے بشود
#پنجویڪگوشہے تو ، راه نجاتے بشود
#اربعین، نامہ ے تحریمِ حَرم را، بشڪن
حاضرم جان بدهم، توافقاتے بشود
ای سید و مولای ما...
دعا کن برای ما...😭
دعا کن با ریشه کن شدن ویروس منحوس، راه حَرَمَت برای ما باز شود...
#دعاکن_آقاجان
#دلتنگم
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
گزیده ی اشعار؛ ادامه دارد ان شاالله...
سلام و صد درود
بر شما خوبانِ کتابخوان...🍎
پارتهایی از اشعار استاد #شهریار تقدیم نگاه مهربان تون...🍎