eitaa logo
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.8هزار فایل
آیدی مدیر کانال @Mohamadjalili1 ادمین پاسخگو @Mesbaholhodaaa 👈 انتشار مطالب و فایل ها با ذکر آیدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
🏡 تقریبا هردوتایی خانه را پسندیده بودیم..خوشحال از انتخاب خانه ی مشترکمان از در بیرون آمدیم... هنوز
🎊 حمید زنگ خانه را زد و کمی بعد پیرزنی چادر به سر بیرون آمد..بعد از سلام و احوالپرسی حمید اجازه خواست خانه را ببینیم.. چون مستاجر داشت و خانه بهم ریخته بود حمید داخل نیامد. من پذیرایی و آشپزخانه و اتاق را دیدم و پسندیدم.. خانه ی دلنشین و زیبایی در طبقه همکف که خیلی نُقلی و جمع وجور بود صاحبخانه هم‌ طبقه ی بالا زندگی می کرد.. 🚪در که باز می شد یک پذیرایی ۲۰متری ، اتاق خواب کوچک ۱۸متری، که با ۴چوبهای مشبک چوبی از پذیرایی جدا می شد..آشپزخانه ۱۲متری باحیاط کوچک وجمع وجور که در ورودیش از پذیرایی باز می شد.. 🚽دسشویی طبقه ی ما هم داخل حیاط بود 🌺 داخل حیاط یک ردیف گلهای شمعدانی چشم نواز بود 👆این خانه باتوجه به پولی که داشتیم ، برای شروع زندگی خوب بود.. ازخانه که بیرون آمدم به حمیدگفتم: همینجا خوبه، من پسندیدم‌. 💴 حمید همان روز خانه را با ۷میلیون قرض الحسنه بعنوان پول پیش و ماهی۹۵هزارتومان اجاره ، قولنامه کرد. 🔶فردای روزی که صاحبخانه خبرداد مستاجرقبلی خانه را خالی کرده ، باحمید رفتیم که دستی به سروروی خانه بکشیم.. 📗اولین بار با خودمان آینه و قرآن و عکس امام خامنه ای بردیم...این قاب عکس همان عکسی بود که باهم برای خانه مشترکمان پسندیده بودیم.. 🌹 حمید گفت:" باید اول حضرت آقا خونه ی ما رو ببینن". قرآن را وسط طاقچه گذاشتیم. یک طرف آیینه و یک طرف هم قاب عکس حمید دوقدم عقب تر از طاقچه چنددقیقه ای خیره به عکس حضرت آقا نگاهی کرد و گفت:" میبینی آقا چقدر تودل برو و نورانیه.. بخاطر ایمان زیاده..حاضرم هرکاری بکنم ولی یه لحظه لبخند از روی چهره ی آقا کنار نره".... ✍ادامه دارد... 🌷۱۰۹ @ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️خورشید استجابت درست زیر قبّه شریف حسینی طلوع میکند... بخوان به نام والاترین رمز اجابت: بحقّ الحسین، عجّل فرج منتقم الحسین... "زیر قبّه میرم به هوای فرج دم لحظه به لحظه دعای فرج" #الأربعين_مقدمة_الظهور #الحسین_یجمعنا 🔹▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️🔹 #کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
التماس دعای سلامتی و فرج قائم آل محمد(ص)....💚 سلامتی و طول عمر نائب بر حقش حضرت امام خامنه ای ❤️ و دعای سلامتی و نصرت سربازان گمنام امام زمان(عج) 💙 سلامتی مدافعان حرم و مدافعان امنیت وطن💖 موفقیت رزمندگان اسلام در بلاد اسلامی خصوصا جبهه های داخلی، سوریه، لبنان، عراق، بحرین ، یمن و فلسطین💜 «یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینِکَ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می گویند قلب هر کس به اندازه مشت بسته اوست. 🌟اما قلب هایی را دیده ایم که به اندازه دنیایی از"محبت" عمیقند 🌟دلهای بزرگی که هیچ وقت در مشت های بسته جای نمی گیرند. 🌟مثل غنچه ای با هر تپش شکفته می شوند. 🌟دلهای بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه اند تا اینکه ابر محبت ببارد 🌟در عوض دلهایی هم هستند که حتی از یک مشت بسته هم کوچک ترند. 🌟دلهایی که شاید وسیع هم بتوانند باشند اما بیش از یک بند انگشت هم عمق ندارند. 🌟تو هر وقت خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است به دستت نگاه کن وقتی که مهربانی را به دیگران تعارف می کنی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب زندگی به سبک جهادی فرهنگ جهادی در بیانات مقام معظم رهبری ۳۱۹ صفحه| ۲۰۰۰۰تومان قیمت با ۱۰ درصد تخفیف: ۱۷۰۰۰ تومان توضیحات بیشتر و خرید آنلاین👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/46518?ref=830y
🔻 ❗️ بنده یه پسر ۴ ساله دارم، با هم سوار مترو شده بودیم ... 🚈 👸یه خانومی که کنار ما ایستاده بود ، شروع کرد به بازی کردن با پسرم ... ⚠️پسرم اخم کرد و بهش گفت: شما زشتی😧 یه دفعه همه برگشتن سمت ما👀 خانم گفت: چیکار کنم باهام دوست بشی؟ گفت خوشگل شو!! 😇 همه واگن توجهشون به ما جلب شده بود ، 😳 خودم تعجب کرده بودم ، ولی چیزی نگفتم. اون خانم گفت: عزیزم چیکار کنم خوشگل شم؟ 🤔 پسرم گفت مثل مامانم شو ، لبخند رو لبای خانومه خشک شد. 😕 یه نگاهی به من کرد ، بهش لبخند زدم 🙂 و گفتم شما از من زیباتری اما خب فطرت بچه که پاکه این طوری دوست داره! (به گردی صورتم اشاره کردم) حواسم بود که چند نفر خودشونو جمع کردن ، خانومه هم به طور مصنوعی دستشو برد سمت شالش ، پسرم گفت گوشوارتو بکن زیر روسریت! 😟 اونقدر حیرت انگیز بود فضا که همه متعجب بودن. یه دختری اون طرف تر با لج پیاده شد و گفت: بچه هاشونم کردن گشت ارشاد ، حال آدمو به هم میزنن ؛ 😒 اما کسی دیگه چیزی نگفت. خانومه که خودشو جمع کرده بود به پسرم گفت حالا باهام دوست میشی؟! 🙃 پسرم به من گفت: مامان منو بشون رو پات این خانومه بشینه خسته نشه. خانومه دلش ضعف رفته بود. 😍 نشست و نازش کرد. پسرم گفت جا بهت دادم منو دعا کن. 📿 بهش گفتم تو مترو و اتوبوس به هر کس جا بدیم برامون دعا میکنه ، اینو به همه خانوما میگه... خانومه گفت تو باید برای من دعا کنی🙏 و بهش شکلات داد. 🍬 فهمیدم حالش عوض شد ، راستش خودم هم بغض کرده بودم... 😢 📖منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲» • مجموعه خاطرات و ، ص۸۲ و ۸۳ 🌸 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا