آفتابیست که بر دوش خدا می آید
«شاه شمشاد قدان»دست جدا می آید
سرِ سردار در آغوشِ حسین ست آری
عطرِ سالارِ شهیدان ز فضا می آید
هنرِ مردِ خدا عشق و شهادت باشد
قدسیان ! مژده که سردارِ وفا می اید
علمت را تو سپردی به سلیمانی ها
باز فریادِ تو از حنجره ها می آید
ما قسم خورده ی عشقیم و علم بر دوشیم
با علم منتقم خونِ خدا می آید
دشمن از پیکر بی دست چنان می ترسد
کاسه در دست گرفته ست و گدا می آید
مثل موران همه از ترس فراری شده اند
که سلیمان علی با شهدا می آید
#جلیلی
#مدیریت_گروه_و_کانالهای_مدافعان
کتابخانهمدافعانحریمولایت
📓حمید کنار بخاری سخت مشغول مطالعه ی کتاب علل الشرایع شیخ صدوق بود.. کتابی که مدت ها به دنبالش بود ت
کافی بود یکی از دوستانش نامزد کرده باشد...آن وقت حسابی آنها را تحویل می گرفت..
💟
از وقتی که آقابهرام نامزد کرد ارتباط خانوادگی ما شروع شد...کل نامزدی این خانواده با ما گذشت..
به گردش و تفریح می رفتیم..
مسافرت های یک روزه یا چندساعته..
🎡
مجتمع تفریحی طلاییه سمت باراجین زیاد می رفتیم و قایق سوار می شدیم..یا غذا می پختیم و آنجا می بردیم..
آقابهرام پیشنهاد داد جمعه دورهم باشیم..
🌹حمیدگفت:" جوجه بگیریم برویم سنبل آباد "..
روز جمعه بساط جوجه را برداشتیم ، کلید منزل پدری حمید در سنبل آباد را گرفتیم و راه افتادیم...
🌫
زمستان ها الموت هوا برفی و به شدت سرد است..وقتی رسیدیم برای گرم کردن اتاق ها چراغ نفتی روشن کردیم..
خیلی وقت بود کسی آنجا نرفته بود..انگار همه چیز یخ زده بود..آدم ایستاده قندیل می بست..
حمید و آقابهرام داخل حیاط آتش روشن کرده بودند تا بساط جوجه راه بیندازند
من وخانم آقابهرام داخل اتاق زیرپتو کنار چراغ می لرزیدیم..
از بس شعله ی چراغ را زیاد کرده بودیم، دود می کرد..به حدی سردمان شده بود که اصلا متوجه نشدیم که همه یراتاق را دود گرفته است....
✍ادامه دارد...
🌷۱۸۶
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✍لذت زندگے بہ بندگے
و لذت بندگے با #شهادت
کامل مے شود
لایق نبودن معنے اش
تلاش نڪردن نیست!
تلاش کنیم
شاید لایق #شهادت شدیم
شهدا هم اهل زندگی بودند
اما چه زندگی......
سعی کنیم کمی مثل شهیدان شویم
آشیانہ ی عاشـقان دلســوختہ وجاماندہ ازقافلہ شهــدا قدم قدم با ولایت تاشـــــهادت" ان شالله والرحمن"
📕🌷
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#معرفی_کتاب
#ذوالفقار
به قلم #علی_اکبر_مزدآبادی
انتشارات #یازهرا
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
خوشحال بودم از اینکه، یک نفر قدر دانسته و قبل از اتفاقات هولناک به سراغ دومین #محبوب_ایران رفته و خاطرات شفاهیاش را جمع آوری و منتشر کرده است.
مستنداتی که بخشهایی از آن را، جسته گریخته در خاطرات دیگر #شهدا، خواندیم و کرور کرور غرّه شدیم از حضور این #اسطوره ...
فرصت نکردم تمام کتاب را، قبل از عروجش بخوانم شما بخوانید... میگویند ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازهست... #سردار همیشه زندهاست و #زنده خواهد ماند...
حالا عجز کلمات را دریافتهام...
حالا که "دیگر صدایش را نمیشنویم" ...
حالا که به یکباره وجود و روحمان مملو از نفرت و خشم است... حالا که ......
کلمات برای وصف #حماسه حضورت کم میآورند، پا پس میکشند، ناله میکنند، چهارستون بدنشان به لرزه میافتد ... ظرف کلمات برای شرح اُبهتتان کوچک است.
عکسهای ضمیمه شده انتهای #کتاب ، جرقه میشوند برای ازدحام بغضها، سیلاب اشک راه میاندازند، دل میبَرند...
مردِاسطوره چندین نسل، #ذوالفقار_سیدعلی ، محبوبِ مردم #ایران، #سردار_دلها ...
بمناسبت شهادت #شهید_قاسم_سلیمانی
#انتقام_سخت
#فتح_قدس
#سرداردلها
📚
@ketabkhanehmodafean
حاج قاسم هم اهل کتاب بود
چند نکته درباره حاج قاسم و کتاب میخواستم بنویسم، وقت نمیشد.
او یک کتابخوان حرفهای بود. کتابهای حوزه دفاع مقدس را با دقت میخواند. موقع شهادتش هم کتاب گلچین احمدی همراهش بود.
مروج کتابخوانی هم بود. کتابهای بسیاری را معرفی کرد. بعضی تقریظهای او را میتوانید در اینترنت پیدا کنید.
در دوره مسئولیتش در کرمان، کتابهای خاطرات و داستانی خوبی از شهدای کرمان (و سیستان و بلوچستان) منتشر شده است.
حاج قاسم خوب مینوشت. مقدمههای خوبی که بر کتابهای مختلف ازجمله «ورود فرماندهان ممنوع» (#رحیم_مخدومی) نوشته، گویای قلم توانمند اوست که هم محتوا دارد و هم زیباییهای ادبی.
شاید بیش از ۱۰ کتاب تاکنون درباره او منتشر شده است. البته او جلوی انتشار آثار بسیاری درباره خود را گرفته است!
🌷📕
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
کافی بود یکی از دوستانش نامزد کرده باشد...آن وقت حسابی آنها را تحویل می گرفت.. 💟 از وقتی که آقابهرام
وقتی حمید داخل اتاق شد با دلهره گفت:" شما دارین چکار می کنین..الان خفه میشین!".
توی چشم ها و بینی ما پر از دود شده بود..تا چند روز بوی دود می دادیم..
🍚
وقتی ناهار را خوردیم، از آنجا بیرون زدیم..احساس می کردم اگر راه برویم بهتر از این است که یکجا بنشینیم..
🐶
داخل حیاط یک سگ نگهبان بود که مدام نگاهش سمت ما بود..من و خانم آقابهرام به شدت از سگ می ترسیدیم ..
تا یک قدم به سمت ما می آمد، از ترس به سمت دیگر حیاط می رفتیم..
حمیدو آقابهرام میخندیدند و کار ماهم شده بود فرار کردن!!
🏃♀🏃♀
بعداز ناهار ، حمید باقیمانده ی غذاها را برای اینکه اسراف نشودبه سگ ها داد..
همیشه همین عادت را داشت...وقتی بیرون می رفتیم غذایی که اضافه می ماند را زیر دیوار یا زیر درخت میریخت..
یا وقتی گوشت چرخ کرده می گرفتیم یک تکه از بهترین جای گوشت جدا می کرد و روی پشت بام برای گربه ها می ریخت..همیشه هم می گفت به نیت اموات...
🌿
در برنامه ی سمت خدا از حاج آقا عالی شنیده بود که وقتی می خواهید چیزی را خیرات کنید به نیت همه ی اموات باشد..چون از اول خلقت تا آخر به همه ی اموات ثواب یکسان می رسد
و اینکه هر کسی برای اموات خیرات و احسان بیشتری داشته باشد روز قیامت روز قیامت زودتر به حسابش رسیدگی می شود تا کمتر معطل شود..
برای همین هیچ وقت غذایی را که اضافه مانده بود را توی سطل آشغال نمی ریخت....
✍ادامه دارد...
🌷۱۸۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
سلام و صد درود..
⚫سومین روز عزای عمومی هم تموم شد...
✅کانال به روال عادی و همیشگی برمیگرده...
💐و البته که یاد حاج قاسم برای ما تموم شدنی نیست و نخواهد بود...
تا روز #انتقام_سخت سعی میکنیم کماکان در کنار مطالب عادی کانال در مورد حاج قاسم و خبرهای گوشه و کنار هم بنویسیم...
🍃و یادمون نره که امنیت امروز جامعه ای که داریم براحتی و با امنیت زندگی میکنیم رو همیشه مدیونحاج قاسم و سربازان و همرزمان شجاع و دلاورشون هستیم که از زندگی،رفاه،پشت میزنشینی و ...زدن
و خودشون رو آواره بیابونها و قرار گرفتن در قلب میدان دشمن و جنگ کردن تا در عوض مردم کشورشون با آسودگی زندگی کنن...
🥀شادی روح تمام شهدا مخصوصا حاج قاسم سلیمانی صلواتی عنایت بفرمایید🥀
اللهم صلعلی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🕯📚
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean