کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد..
عرض سلام و ارادت
خدمت همراهان عزیز
🍎🍏
بخش پایانی از کتاب صوتی #حضرت_محمد صلی الله علیه و آله رو تقدیمتون مینمائیم
🍏🍎
داستان زندگی حضرت محمد 7پایان.mp3
14.17M
داستان زندگی حضرتمحمد(صلیاللهعلیهوآله)
اثر استاد #علیموسویگرمارودی
قسمت 7⃣ پایان
➖➖➖🎧📚➖➖➖
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه محبّت #حضرتمحمد (صلی الله علیه و آله )
مرحوم مجتهدی تهرانی
➖➖➖🎧📚➖➖➖
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس 🔶کشیش در دستی قاشق و در دستی چنگال ، به نقطه ای از میز غذاخوری خیره مانده بود. ایرینا کنار
#قدّیس
⚜⚜
سرگئی بدون اینکه بنشیند، باسنش را به لبه ی کاناپه تکیه داد و گفت:" حرف از مرگ نزنید پدر که من همیشه از آن وحشت داشته ام."
🔷کشیش گفت:" تو هنوز هم از یاد مرگ غافلی پسر! انگار صدای علی را می شنوم که می گوید:
" شما را به یادآوری مرگ سفارش می کنم..از مرگ غفلت نکنید..
چگونه مرگرا فراموش می کنید در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟
و چگونه به زنده ماندن طمع می ورزید در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟
مرگِ گذشتگان برای عبرت شما کافی است..
آنها را به گورهایشانحمل کردند بی آنکه بر مرکبی سوار باشند. آنان را در قبرهایشان فرود آوردند بی آنکه خود فرود آیند..
چنان از یادها رفتند و فراموش شدند که گویا از آبادکنندگان این دنیا نبوده اند..
💠
آن جا را که وطن خود می داشتند، از آن رمیدند و در جایی که از آن می رمیدند، آرام گرفتند..اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نیکی بر نیکی های خود بیفزایند..
آنها به دنیایی انس گرفتند که مغرورشان کرد و چون به آن اطمینان داشتند ، سرانجام مغلوبشان کرد."
🔹کشیش آه بلندی کشید و ادامه داد:" پسرم! سرگئی...تو از چیزی وحشت داری که ناخواسته به سویش در حرکتی،
ترس از مرگ بی معناست..
بلکه با یاد مرگ می توانی غم ها و غصه های دنیا را از خود دور کنی و از زندگی لذت بیشتری ببری."
🔸🔸🔸
سرگئی گفت:" اگر آنچه را به من گفتی؛ خود نیز به آن ایمان داری، پس چرا از کشته شدن می ترسید؟"
🔷کشیش گفت :" ترس من از آن دو جانی، به معنی ترس از مرگ نیست؛
از طرفی ، کسی که از مرگ نمی ترسد، هرگز خودش را به زیر قطار نمی اندازد و خودش را در معرض مرگقرار نمی دهد.
غمی که امروز به دلم نشسته، از بلاتکلیفی است؛ از اینکه درمانده ام باید چه کنم...چرا؟! چون دو انسان طمّاع ، چشم به کتابی دوخته اند که مال آنها نیست، به من هم تعلق ندارد
بلکه امانتی است در دست های من از سوی عیسی مسیح. "
🔹🔹🔹
سرگئی با تعجب به کشیش نگاه کرد و گفت:" چه گفتی پدر؟ امانت عیسی مسیح؟!"
🔹کشیش پشتش را به صندلی تکیه داد و گفت:" بهتر است مرا تنها بگذاری سرگئی. باید فصلی از این کتاب را بخوانم."
سرگئی آرام زیر لب گفت:" بله! می فهمم."
بعد از اتاق خارج شد.
🔷کشیش کتاب را باز کرد . بالای صفحه نوشته شده بود:" غروب خورشید"
ادامه دارد....
🎚۱۴۹
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✍ زِیْن ـ أَب ؛
تمام زیباییِ علیست ...
وقتی تاریخِ #کربلا ، روی انگشتان او میگردد!
زِیْن ـ أب میشویم ؛
اگر تاریخ #مقاومت ، با انگشتانِ ما، به فصل آخرش، برسد ...
"زینت پدر " ؛ میلادت مبارک 💫
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
بر چهره تابندۀ زينب صلوات
بر منطق كوبنده زينب صلوات
در گريه به رخسار حسينش خنديد
بر گريه و بر خنده زينب صلوات
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
#میلادزینبکبری
#پرستار_کربلا
#زینت_پدر
#عیدمون_خجسته
#روزپرستار
#چشم_مولا_روشن
#چشم_زهرا_روشن
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
خجسته میلاد
با سعادت مظهر صبر و ایثار، پیامآورکربلا
حضرت زینب سلامالله علیها را به رهروان آن حضرت
و بویژه اعضای محترم کانال کتابخانه مدافعان حریم ولایت، تبریک عرض کرده
و
به همین مناسبت
از پرستاران زحمتکش و صبور که اکنون در خط مقدم دفاع از سلامت کشور قرار دارند، تشکر و قدردانی خود را اعلام میداریم.
🌹خادم کانال کتابخانه مدافعان حریم ولایت 🌹
📚🌹
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد
ادامه و بخش پایانی کتاب صوتی #ابن_مشغله تقدیم نگاه مهربانتون👇
4_5976398038346762783.mp3
10.17M
🔺زینب ای گل محمدی
💐مونس علی خوش آمدی
🎤 حاج میثم مطیعی
❤️📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
#قدّیس ⚜⚜ سرگئی بدون اینکه بنشیند، باسنش را به لبه ی کاناپه تکیه داد و گفت:" حرف از مرگ نزنید پدر
#قدّیس
✍...آنها سه نفر بودند.
"عبدالله بن ملجم" آشفته و هراسناک به برک بن عبدالله نگاه کرد. برک سرش پایین بود و با انگشت دستهایش بازی می کرد، اما دوستش "عمرو بن بکر" نگاهش به عبدالله بن ملجم بود تا سخنی بگوید و علت فراخواندنش را به کنج مسجد بداند.
💢💢💢
آن سه تن بر روی زیلوی کهنه ای نشسته بودند؛ در زیر کور سوی نور لرزان پیه سوزی که روی دیوار آویخته شده بود.
عبدالله بن ملجم نگاهش را به درِ بسته ی مسجد دوخت.. جز آن سه تن کسی در مسجد نبود. به خادم پیر مسجد دیناری داده بود تا آنها را تنها بگذارد.
با وجود این عبدالله نگران بود و انگار از چیزی می ترسید.
⭕️
عمرو رو به او گفت:" چه شده عبدالله؟ ما را در این وقت شب فراخوانده ای تا چه بگویی؟"
برک نیز سرش را تکان داد و گفت:" من اینجا حس خوبی ندارم. زودتر حرفت را بزن که باید بروم "
⭕️
عبدالله که چهار زانو نشسته بود، آرنج هایش را روی زانوهایش گذاشت و با کف دو دست گونه های لاغرش را فشرد و گفت:
" می دانید که اوضاع ، رضایت بخش نیست؛ علی و معاویه به جان هم افتاده اند..جنگ قدرت بین آن دو ، سرنوشت دین و ملت را به مخاطره انداخته است.
تفرقه و شکاف بین مسلمانان ، می رود تا خرمن قرآن و اسلام را به آتش بکشد..گفتم بیایید تا فکرهایمان را روی هم بگذاریم و برای نجات دین خدا کاری بکنیم."
⭕️
عمرو با تعجب به او نگاه کرد و گفت:" از دست ما چه کاری ساخته است؟ خلیفه ی مسلمین علی است که ما بیعت هایمان را با او شکسته ایم..
معاویه که هم می دانی تمرّد کرده و علیه خلیفه جنگیده است..ما در این بین ، کاره ای نیستیم."
👳♂
برک عمامه اش را از سر برداشت و روی زانویش گذاشت و گفت:" عمرو درست می گوید عبدالله!
ما اینک در مکه و در جوار خانه ی خدا زندگی راحتی داریم و از مرکز حکومت و آشوب ها دوریم..
هم به علی پشت کرده ایم و هم معاویه.
حکومت و دنیا را به آنها سپرده ایم..
هرکدام که خلیفه باشند؛ توفیری به حال ما نمی کند؛ چون هردو خارج شدگان از دینند."
💢💢
عبدالله گفت:" چگونه توفیری نمی کند؟ ما هم تکلیفی به عهده مان است...مگر مسلمانی فقط به عبادت است؟
آنقدر عبادت کرده ایم که زانوها و پیشانی هایمان بر اثر سجده زخم شده است.
مگر فراموش کرده ایم که خداوند می فرماید:" کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامی والا دارند و اینان رستگارانند."
💢⭕️💢
علی و معاویه مشمول این آیه اند؛ آنها خارج شدگان از دین و کافرند.
مگر فراموش کرده اید که علی در نهروان با دوستانمان چه کرد؟...
مگر پیامبر نگفت که سکوت در برابر ستمگران ستمی است دیگر؟..."
عمرو گفت:" یعنی تو می خواهی بگویی ما باید با این ستمگران بجنگیم؟"
ادامه دارد ...
🎚۱۵۰
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✨ ویژه ولادت #حضرت_زینب سلام الله علیها
▫️اگر با کوچکترین ناملایمتی، احساس پوچی و درماندگی میکنیم، از آن جهت است که ؛
بخش اصلی و جاودانه خود را رها کرده و با نگاه طبیعی و حیوانی به خویش مینگریم!
✦ نقطهی مقابل این نگاه، وجود مبارک حضرت زینب سلاماللهعلیها است که روح بزرگ و بخش انسانی ایشان چنان عظمتی دارد که پس از آن همه مصائب در روز عاشورا، میفرماید:
💫 " وَ ما رَأَیتُ الّا جَمیلا "
🍰🍷🍰🍷🍰🍷
کمرت پیش کسی خم نشد الّا ، لله
پنجخورشید به دورِتو بگردند ایماه
میروی پشت سرت راه میافتد ناگاه
ذکر لاحول و لاقوه الا بالله
🍰🍷🍰🍷🍰🍷
✨در ایام میلاد بانوی کربلا
پرستار دل های زخم دیده خرابه های شام
و در این فرخنده ایام گرامی داشت
مقام #پرستار ، یاد همه پرستاران صحنه جهاد و نبرد بویژه #شهدایعرصهیسلامت را گرامی میداریم🌹
#میلادزینبکبری
#پرستار_کربلا
#زینت_پدر
#عیدمون_خجسته
#روزپرستار
#چشم_مولا_روشن
#چشم_زهرا_روشن
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
ادامه دارد
سلااام😊✋
صبح اولین روز زمستوووونی بخیر❄️
دلهاتون گرمو خدایی ان شاالله
به ادامهی کتاب صوتی #پایی_که_جا_ماند توجه بفرمایین👇