#انیمیشن #فرزندان_آفتاب 😍
رده سنی: ۱۰+
قسمت شانزدهم
🏹لینک تماشـــ👀ــای انیمیشن:
https://b2n.ir/x42936
ـ---------------------------------------«💥»
🖇⃟🧡¦⇢ #کودک_و_نوجوان
᪥ •📚 ݒیوســــٺــݩ •
➜• @ketabkhanehmodafean
#انیمیشن #فرزندان_آفتاب 😍
رده سنی: ۱۰+
قسمت هفدهم
🏹لینک تماشـــ👀ــای انیمیشن:
https://b2n.ir/w00336
ـ---------------------------------------«💥»
🖇⃟🧡¦⇢ #کودک_و_نوجوان
᪥ •📚 ݒیوســــٺــݩ •
➜• @ketabkhanehmodafean
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#داستان_نسـل_سـوخـتہ
#قسمت_هـفـدهـم
✍ناهار رسیدیم سبزوارکنار یه پارک ایستادیم کمک مادرم وسایل رو برای نهار از توی ماشین در آوردم وضو گرفتم و ایستادم به نماز ...
سر سفره نشسته بودیم که خانمی تقریبا هم سن و سال مادرم بهمون نزدیک شد ... پریشان احوال و با همون حال، تقاضاش رو مطرح کرد
- من یه دختر و پسر دارم ... و اگر ممکنه بهم کمکی کنید مخصوصا اگر لباس کهنه ای چیزی دارید که نمی خواید
پدرم دوباره حالت غر زدن به خودش گرفت آخه کی با لباس کهنه میره سفر؟ که اومدی میگی لباس کهنه دارید بدید
سرش رو انداخت پایین که بره مادرم زیرچشمی ... نگاه تلخ معناداری به پدرم کرد ... و دنبال اون خانم بلند شد
- نگفتید بچه هاتون چند ساله ان؟
با شرمندگی سرش رو آورد بالا چهره اش از اون حال ناراحت خارج شد با خوشحالی گفت
- دخترم از دخترتون بزرگ تره اما پسرم تقریبا هم قد و قواره پسر شماست
نگاهش روی من بود ... مادرم سرچرخوند سمت من سوئیچ ماشین رو برداشت و رفت سر ساک و پدرم همچنان غر می زد ...
سعید خودش رو کشید کنار من
- واقعا دلت میاد لباسی رو که خودت می پوشی بدی بره؟... تو مگه چند دست لباس داری که اونم بره؟ بابا رو هم که می شناسی ... همیشه تا مجبور نشه واست چیزی نمی خره برو یه چیزی به مامان بگو بابا دوباره باهات لج می کنه ها
راست می گفت من کلا چند دست لباس داشتم ... و 3 تا پیراهن نوتر که توی مهمونی ها می پوشیدم و سوئی شرتی که تنم بود ... یه سوئی شرت شیک که از داخل هم لایه های پشمی داشت اون زمان تقریبا نظیر نداشت و هر کسی که می دید دهنش باز می موند ...
حرف های سعید ... عمیق من رو به فکر فرو برد کمی این پا و اون پا کردم و اعماق ذهنم هنوز داشتم حرفش رو بالا و پایین می کردم که صدای پدرم من رو به خودم آورد
- هنوز مونده کدوم یکی رو بهش بده
رو کرد سمت من ...
- نکرد حداقل بپرسه کدوم یکی رو نمی خوای هر چند ... تو مگه لباس به درد بخور هم داری که خوشت بیاد و نباشه دلت بسوزه ... تو خودت گدایی باید یکی پیدا بشه لباس کهنه اش رو بده بهت ...
دلم سوخت سکوت کردم و سرم رو انداختم پایین خیلی دوست داشتم بهش بگم ...
- شما خریدی که من بپوشم؟حتی اگر لباسم پاره بشه هر دفعه به زور و التماس مامان ... من گدام که
صداش رو بلند کرد و افکارم دوباره قطع شد ...
- خانم ... اینقدر دست دست نداره یکیش رو بده بره دیگه... عروسی که نمیری اینقدر مس مس می کنی اینقدر هم پر روئه که بیخیال نمیشه
صورتش سرخ شد ... نیم نگاهی به پدرم انداخت ... یه قدم رفت عقب
- شرمنده خانم به زحمت افتادید
تشکر کرد و بدون اینکه یه لحظه دیگه صبر کنه رفت از ما دور شد اما من دیگه آرامش نداشتم طوفان عجیبی وجودم رو بهم ریخت ...
👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی
⏪ #ادامہ_دارد...
@ketabkhanehmodafean
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌼
#مسابقه
📚 مسابقه کتابخوانی «آزاد مرد» به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری
از گزیده کتاب «آزادی معنوی» (۳۰ صفحه)
📦 همراه با جوایز نقدی به 30 نفر از شرکت کنندگان به قید قرعه
🔸مهلت شرکت در مسابقه: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔹برای شرکت در مسابقات، اپلیکیشن استاد مطهری را به صورت رایگان دانلود کنید.
دانلود اپلیکیشن از:
motahari.ir/app
📚
@ketabkhanehmodafean
#یه_حرف_قشنگ
🌸🍃دوست خوبم 🌸🍃
فدای سرت اگر آنچه میخواستی نشد .
اگر چرخ دنیا با چرخ تو نمیچرخه ،
تو بسپار به خدا . . .
خوب میشه به زمین و زمان گیر ندیم و سخت نگیریم :)
خوب میشه اگر زندگی کنیم نه فقط نفس بکشیم ^_^ !
چرخ دنیا به ظاهر به دلمون نیست
اما ؛
بسپاریم خدا همه چی رو . . .
درست میشه جان دلم توکل کن خودش
كسى كه به خدا ايمان داره
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
یاد خدا آرامبخش دلهاست
(رعد/٢٨)
اگر چیزی را از دست دادی
یادت باشد درختان در پاییز همه برگهای خود را از دست میدهند
تا بهتر از آن را در بهار بدست آورند،
زندگی دارای مراحلیست که
گاه تلخ است و گاهی شیرین ...
💖لحظههاتون پرازعشق و امید.
آخر هفتهتون پراز بهترینها
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
@ketabkhanehmodafean
Barbale-ghalam.pdf
4.17M
📚عنوان : #بر_بال_قلم
✍نویسنده:سید ابوالقاسم حسینی
📖موضوع:ادبیات فارسی
📄تعداد صفحات:۶۵۳ صفحه
#شعر
📚
@ketabkhanehmodafean