📚#انسان250ساله
🗯این نمونه ای از چگونگی ارتباطِ امام با یارانِ نزدیک است و نمایانگرِ وجود پیوستگی و رابطه ای محاسبه شده و تشکیلاتی ؛ و نیز نمونه ای است از موضع گیری حکومت در برابر این یاران.
🔺پیداست که ایادی خلافت - که بیش از هرچیز به حفظ و قدرت و استحکام بخشیدن به موقعیت خود می اندیشند - از روابط امام با یاران نزدیک و فعالیت های جمع آنان یکسره بی خبر نمی مانند و کم و بیش بویی از این موضوع می برند و در صدد کشف و مقابله با آن بر می آیند.
♦به تدریج نمای معترضانه در زندگیِ آن حضرت و نیز در جوّ. عمومی تشیع پدید می آید و آغاز فصلِ دیگری را در تاریخِ زندگیِ امامانِ شیعه نوید می دهد.
📁 اگرچه در متون تواریخ اسلامی و نیز در کتب حدیث و غیره به صراحت از فعالیت های تعرض آمیز و باالنّسبة حادّ امام باقر سخنی نیست - و البته این خود ناشی از علل و عواملی چند است که مهم ترین آنها اختناق حاکم بر آن جوّ و ضرورت تقیه برای یاران معاصر امام است که تنها مراجع مطلع از جریاناتِ زندگیِ سیاسیِ امام بوده اند - ولی همواره از عکس العمل های حساب شدهٔ دشمنِ آگاه می توان عمق عملِ هرکس را کشف کرد.
🔻 دستگاهِ مقتدر و مدبری چون دستگاه هشام بن عبدالملک که مورخ ، او را مقتدرترین خلیفه اموی می داند ، اگر با امام باقر یا هرکس دیگر ، با چهره ای خشن روبرو می شود ، بی گمان ناشی از آنست که در روش و عملِ وی تهدیدی برای خود می بیند و وجود او برایش تحمل ناپذیر می گردد .
🔷 تردیدی نمی توان داشت که اگر امام باقر فقط به زندگی علمی - و نه به سازندگی فکری و تشکیلاتی - سرگرم بود ، خلیفه و سرانِ رژیم خلافت به صرفه و صلاح خود نمی دیدند که با سخت گیری و شدت عملی که به خرج می دهند ، اولاً آن حضرت را با مقابله ای تند علیه خود برانگیزند- چنان که در زمانی نزدیک ، نمونه ای از این تجربه را مشاهده می کنیم 👇
از جمله قیام حسین بن علی ( شهید فخ۱) ثانیاً گروه دوستان و معتقدان به امام را - که تعدادشان اندک هم نبوده است - بر خود خشمگین کنند و از دستگاه خود ناراضی سازند.
☀کوتاه سخن اینکه از عکس العمل نسبتا حاد رژیم خلافت در اواخر عمر امام باقر می توان عمل نسبتاً شدید و حادّ آن حضرت را استنباط کرد.
ادامه دارد✏
۱۹۷
۱-از نوادگان امام حسن مجتبی است که در زمان موسی الهادی نوه منصور ، خروج کرد و فخ نام چاهی در یک فرسخی مکه است.
@ketabkhanehmodafean
📚#انسان250ساله
🔰احضار امام باقـر به شام
🔳 در میان جریانات مهم اواخر زندگی امام ، از همه معروف تر ، ماجرای جلب و احضار آن حضرت به شام ، پایتخت حکومتِ اموی است.
برای آگاهی از چگونگی موضع امام در برابرِ دستگاهِ خلافت ، خلیفهٔ اموی دستور می دهد امام باقـر را - و طبق برخی روایات ، امام صادق ، فرزند جوان و یار و همکارِ نزدیکِ پدر را نیز - دستگیر و به شام اعزام کنند.
🏛 امام را به شام و قصر خلیفه می آورند . هشام قبلاً به مجلسیان و حاشیه نشینانِ خود دستورهای لازم را برای هنگامِ روبرو شدن با امام ، دیکته کرده است.
قرار است ابتدا خود خلیفه و سپس حضارِ مجلس - که همه از رجال و سرانند - سیل تهمت و شماتت را بسوی امام سرازیر نمایند.
👆 وی از این کار۲منظور را تعقیب می کند👇
1⃣ نخست اینکه با این تندی ها و دشنام ها روحیهٔ امام را تضعیف کند و زمینه را برای هر کاری که مقتضی به نظر میرسد ، آماده سازد .
2⃣ دیگر آنکه خصم را در دیداری که میان عالی ترین رهبرانِ دو جبههٔ متخاصم تشکیل شده ، محکوم کند و بدین وسیله همهٔ افرادِ جبههٔ او را با نشرِ خبرِ این محکومیت - که به برکتِ بلندگوهای همیشه آمادهٔ خلیفه ، مانند خُطبا و عمّال و جاسوس های شخصِ خلیفه بوده و قابلِ اجراست - خلع سلاح کند.
✳ امام وارد می شود و بر خلاف رسم و سنت معمول که هر تازه واردی باید به خلیفه ، آن هم با ذکرِ لقبِ مخصوصِ «أمیرالمؤمنین » سلام دهد ، به همهٔ حاضران رو می کند و با اشارهٔ دست ، آنان را مخاطب می سازد و می گوید:
السّلامُ علیکم . و آنگاه بی آنکه منتظرِ اجازه بماند ، می نشیند.
👆از این رفتار ، آتشِ کینه و حسد در دلِ هشام زبانه می کشد🔥 و برنامه را شروع می کند ..« شما اولاد علی ، همیشه وحدت مسلمانان را شکسـته و با دعوتِ آنان بسوی خود ، میانِ آنان رخنه و نفاق افکنده اید و از سرِ نابخردی و نادانی ، خود را پیشوا و امام پنداشته اید»
♨ لَختی از این یاوه ها می گوید و ساکت میشود...پس از او ، نوکران و جیره خوارانش هریک سخنی در همین حدود می گویند و هرکدام به زبانی امام را مورد تهمت و ملامت قرار می دهند.
ادامه دارد...✏
۱۹۸
@ketabkhanehmodafean
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
#قسمت75
نجوای خانم فضه در مورد ماجرای روزی که حضرت خطبه را در مسجد ایراد نمودند:
وقتی شما از مسجد درآمدید، زمزمهی اعتراضی ملایم در مسجد پیچید، تکان خوردن برگی خشک بر برگی و نه حتی جنبیدن سنگی بر سنگی.
اما خلیفه همین مقدار را هم منشاء خطر دید، سریع بر روی منبر خزید و فریاد کشید:
«ای مردم این چه سست عنصری است که در برابر هر سخنی که میشنوید از شما میبینم. این ادعاها و آرزوها و کی در زمان رسول خدا بود؟
هر که دیده یا شنیده بگوید.
آنکه سخن گفت روباه مادهای بود که شاهدش دمش بود.
(وای مادرم😭)
اینها باعث ایجاد فتنه خواهد شد.
علی کسی است که میخواهد جنگ خلافت را از سر بگیرد و این موضوع کهنه را تازه سازد و برای این مظنر زنان، یاری میطلبد، همانند ام طحال (زن بدکارهی معروف) که بهترین افراد نزد او زن بدکاره است.»
(لعنت خدا بر دشمنان اهل بیت😭)
بانوی من! سرور زنان!
ای کاش این اباطیل، اینجا، در بستر ارتحال شما یادم نمیآمد و جگرم را شرحه شرحه نمیکرد، اما چه کنم از وقتی بستر وفات گشودید و دفتر رفتن را در دست گرفتید. لحظه لحظهی یک عمر مظلومیت شما در ذهنم تداعی میشود و بر جانم چنگ میزند.
آن زمان فکر میکردم که کدام جهنمی میتواند جزای این جسارتها قرار بگیرد و اکنون فکر میکنم که جهنم چگونه میتواند جهنم را در خویش بگیرد، آتش چگونه میتواند آتش را بسوزاند؟!
پس از این ماجرا دیگر هیچ حادثهای به چشمم غریب نمیآید و مردم در نظرم به پشیزی نمیارزند.
مردمی که میتوانند جگر پاره رسول خدا را در چنگال کفتار ببینند و سکوت کنند.
#ان_شاءالله_ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
⚫️اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
✍🏻 #به_قلم_سید_مهدی_شجاعی
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
کتابخانهمدافعانحریمولایت
🗒 گوشهای از خاطرات مستر همفر: باید به مسلمانان تلقین کنیم...😡😡 آیا این جملات آشنا نیستن👆: 🔻عیسی
کشیش کتاب را در دستش گرفت،
جلدش را به سرگئی نشان داد و گفت:
«#نهج_البلاغه است؛ سخنان و نامههای علی است. کتاب بسیار عجیبی است؛ پُر از مضامین بکر و راهگشا.»
سرگئی گفت: «لابد به من توصیه میکنی که آن را بخوانم.»
کشیش گفت: «حتماً؛ کاری که پدرت باید در جوانی میکرد. مثل #جرج_جرداق که میگفت از ۱۲ سالگی مطالعه #نهج_البلاغه را شروع کرده و هنوز هم ادامه میدهد
#علی (علیه السلام) شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتیهایش آشکارتر می شود.»
سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما میگویید، پس چرا کشورهای مسلمان که علی امام آنهاست، جزو کشورهای جهان سوم و عقبماندهاند؟»
کشیش گفت: «ملّتها و دولتهای اسلامی مانند کسانی هستند که #گنج گرانبهایشان را دفن کردهاند یا اساساً از آن خبر ندارند.
گمان میکنم آنها هم علی را نمیشناسند. من هنگامِ مطالعه این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسئله فکر میکردم. در آن دوران، #علی خلیفه مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفه مسلمانان نامیده بود.
هردوی اینها، داعیه #حکومت_اسلامی داشتند، امّا علی کجا و معاویه کجا!
فکر کنم اکثر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی.
اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک بار نهجالبلاغه را با دقّت میخواند و به آن عمل میکرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»
سرگئی لبخند زد و گفت: «ما باید کم کم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر...!»
کشیش گفت: «ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته روح الهی است سرگئی. مهم مغز و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند.
کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره الهیِ دین خود دست نیابد، میخواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است.
در زمان علی دشمنانش و آنهایی که با او میجنگیدند، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوا چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود.
آنها به نام همان اَللهی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله میخواست هدایتشان کند.»
📚 ناقوسها به صدا در می آیند.
ابراهیم حسن بیگی
نشر #عهدمانا
#قرآن
امر کننده است ( به معروف ) و نهی کننده است ( از منکر ) و بر حسب ظاهر
خاموش است و در حالی در واقع گویا وحجت و برهان خدا است بر بندگانش که از
ایشان بر عمل به قرآن پیمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد و از عذاب
رهایی نیست.
مگر به متابعت قرآن نور آن تمام گردانید و دین خود را به سبب
آن کامل نمود.
📚
کتابخانه مجازی مدافعان حریم ولایت