حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها...
تمامِ هَمش، امام زمانش بود!
تمام فرزندانش را امام زمانی تربیت کرد...
هر چه داشت در راه حجت زمانش ایثار کرد
اگر امروز بود
مهدیِ حسین علیهما السلام را یاری میکرد..
و تمام پیام ام البنین سلام الله علیها به ما این است
فرزندانتان را برای یاری امام زمان تربیت کنید که عبادت و افتخاری از این بالاتر در عالم هستی نیست
🏴۱۳جمادی الثانی سالروزوفات حضرت ام البنین تسلیت باد🏴
📚
@ketabkhanehmodafean
✅ عرضۀ وسیع کتابهای قاتل سردار سلیمانی در بندرعباس
🔹 نمایشگاه کتاب بندرعباس از تاریخ ۱۲ بهمن آغاز به کار کرده و تا ۱۸ بهمن نیز ادامه داشت.
🔹 یکی از نکات عجیب در این نمایشگاه عرضۀ #کتابهای_موفقیت با محوریت دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا است.☹️
«مثل یک قهرمان فکر کن»،
«دستان طلایی»،
«چگونه ثروتمند شویم»
و «آیندۀ بدون ترس» از جملۀ این کتابها هستند که در پیشخوان برخی از غرفهها در این نمایشگاه خودنمایی میکرد.
🔹 این در حالی است که رئیس جمهور آمریکا از یک سو مراکز فرهنگی ما را هدف قرار داده و تهدید میکند
و از سویی آثاری با محوریت او از سوی متولیان نمایشگاهها اجازۀ حضور داده میشود آن هم از دستۀ آثار موفقیت!
🔹 به نظر میرسد نظارتها در #نمایشگاههای_استانی باید بیش از اینها باشد و آثاری که در دستۀ کتابهای موفقیت قرار میگیرند نباید در اولویت نمایشگاههای کتاب باشد.
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
گروهی که اسمشان در قرعه کشی برای سوریه درآمده بود پشت هم دوره های آماده سازی و آموزش رزم می رفتند..
🌹حمید می گفت:" کل پادگان یک حالت غمی به خودش گرفته است"
خیلی بی تاب شده بود..نمازشب خواندن هایش فرق کرده بود..
هروقت از دانشگاه می آمدم از پشت در صدای دعاهایش را می شنیدم..وارد که می شدم چشم های خیسش گواه همه چیز بود...دلش نمیخواست بماند..میل رفتن داشت....
🕊🕊
کمی که گذشت، تماس های رفقای حمید از سوریه شروع شد..زنگ می زدند و از حال و هوای سوریه می گفتند..
صدا خیلی با تاخیر می رفت ..حمید سعی می کرد به آنها روحیه بدهد..
بگوبخند راه می انداخت..هرکدام از رفقایش یک جوری دل حمید را می بردند..
🌱
آقامیثم از اعضای گروهانشان می گفت:" من همینجا می مونم تا تو بیای سوریه..اینجا ببینمت بعد برگردم ایران"..
👆همین همکارش لحظه ی آخر حمید را بغل کرده بود و گفته بود:" حمید من دوتا پسر دارم ..ابوالفضل و عباس..اگر از سوریه سالم برگشتم که هیچ..اگه شهید شدم، به بچه های من راه راست رو نشون بده"...
🌷
🌹حمید خانه که می آمد می گفت:" به خانم های رفقایی که سوریه رفتن ، زنگ بزن و حالشون رو بپرس..بگو اگر چیزی نیاز دارند تعارف نکنن".
📸
من هم گاهی به دور از چشم های حمید می نشستم پای سیستم عکس های گروهی حمید با همکارانش رو میدیدم..
مخصوصا برای آن هایی که اعزام شده بودند و بچه داشتند خیلی دلم می سوخت..با گریه دعا می کردم..
👐
به خدا می گفتم: خدایا...تو رو به حق ۵تن، این همکار حمید بچه داره..ان شالله سالم برگرده..
آن روزها اصلا فکرش را هم نمی کردم که چندهفته بعد همین عکس ها را ببینم و این بار برای حمید اشک بریزم...و روز و شبم را گم کنم....
پایان فصل هشتم
🌷۲۲۰
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌨❄️🌨❄️🌨
شب زمستونی تون بخیر😊
❄️🌨❄️🌨❄️
باکتابخانه مدافعان همراه باشید😊