eitaa logo
کتابخوبه📚
298 دنبال‌کننده
475 عکس
72 ویدیو
15 فایل
معرفی و توزیع کتاب های خوب ❤همه کتابها با ۲۰% تخفیف آدرس: قائم شهر،روبروی آموزش و پرورش،حیاط کانون خواهران ،اتاق جوانه ها (روزهای زوج ساعت16 الی 18) سفارش: @ad_ketabkhoobeh کانال تولیدی مون: @ketabkhoobeh_tolidi کانال محصولات: @forooshirani
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه پسری نوجوان را حکایت می کند به نام بهزاد که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است. او دچار ترس هایی است که شاید هر نوجوانی در آن سن دارد اما در بهزاد کمی بیشتر هم هست.  از طرفی هم به واسطه سن و تجربه اش از خیلی چیزها سر در نمی آورد. با این همه، وجود برادر بزرگترش بهروز که رفتار و تفکرات انقلابی دارد، کم کم ترس های او را کم می کند و بر شناختش می افزاید. بهروز برای او از کاپیتولاسیون می گوید و دیگر ظلم ها و بی عدالتی هایی که آمریکایی ها و رژیم پهلوی بر سر مردم ایران آورده اند. از سویی دیگرسعید، بچه محل و همکلاسی بهزاد، که سرِ نترسی دارد، با کارهایش او را ترغیب می کند که بیشتر و زودتر به صف انقلابیون بپیوندد. @ketabkhoobeh
نویسنده در این رمان تلاش کرده با نثر و بیانی ساده و خواندنی، نگاهی واقع‌بینانه به مسائل اخلاقی اجتماعی جوانان داشته باشد و در پس قصه‌ای عاشقانه، تعریفی واقعی از سرنوشت و قضا و قدر ارائه کند و مرز باریک بین تردید و ایمان را به درستی نشان دهد. بی فایده بود. فرار از خاطرات گذشته، بی فایده بود. خاطراتی که دیگر جزئی از وجودش شده بود. خاطراتی که هر چه تلاش میکرد از آن ها دورتر شود، با کوچکترین نشانه و تلنگری، از زیر خاکستر فراموشی سر در می آورد و وجودش را به آتش می کشاند. فکر کردم آدم تا قبل از مرگش، چند بار باید جان بکند؟ چند بار باید تکه های روح و روانش را بدهد برای یک بار مردن، این همه جان کندن، عادلانه نبود... @ketabkhoobeh