✌🏻 #نود_و_دومین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
خسته شده بودم ازین همه زحمتی ک به این وآن میدادیم. 😓
فکر کردم نه خسته نیستم اعتراضی هم ندارم. 🙂
اگرعلی آقا باشد حاضرم همینطور یک عمر کنارش زندگی کنم. 😌
ظرف هارا خشک کردم وتوی کابینت ها چیدم، خوابم نمی آمد نمیخواستم بخوابم😣
تند تند به ساعت توی آشپزخانه نگاه میکردم ودلهره ام بیشتر میشد. 😰
چادرم رو پوشیدم ورفتم ایستادم روی تراس، بادوحشی وتندی می وزید. 🌪
چراغ های خانه های دور وبر خاموش بود، فکرکردم خوش به حال آنهایی ک آسوده خوابیده اند. 🌑
هواسرد بود، خیلی سرد. نتوانستم طاقت بیاورم، آمدم داخل. 🌱
توی آشپزخانه، هال، پذیرایی، قدم میزدم و نمیدانستم باید چه کارکنم. 😓
برگشتم توی اتاق نشستم بالای سرش، چراغ خاموش بودو اتاق تاریک، همینکه میدانستم توی آن اتاق است و دارد نفس میکشد برایم کافی بود. 😊
آرام شدم، دلم می خواست در آن حالت زمان متوقف بماند و هرگز جلو نرود هرگز... 😞
{این کتاب با زبانی صادقانه به شرح زندگی یکسال و هشتماههی مشترک شهید چیتسازیان و همسرشان پرداخته است. فرماندهای که در جبهه به دلیل مهارتهای رزمی و شجاعتش به عقرب زرد معروف بود، در خانه با مادر و همسرش به اندازهای با مهر و محبت رفتار میکند که گویی این قلب رئوف هیچگاه سابقهی حضور در حرب و قتال را نداشته است.🥺😊}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#گلستان_یازدهم
#خاطرات_همسر_شهید_چیتسازان
@ketabkhoone_zeinabioon