کتابخانه ی زینبیون
~♡~
سخته حبل المتین باشی...
امیرالمومنین باشی...
یه روزی پهلوون بودی،
حالا خونه نشین باشی...
✌#هفتادمین_کتاب
🍃بسم رب الحسین🍃
《چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم...
و چرا باید همیشه جنایت هاى کربلا گفته شود؟
چرا همیشه باید حسین بن على(ع) از آن جنبه هایى که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟
چرا شعارهایى که به نام حسین بن على مى دهیم و مى نویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟
چرا ما صفحه نورانى این داستان را کمتر مطالعه مى کنیم🌱
درحالى که جنبه حماسى این داستان صدبرابر بر جنبه جنایى آن مى چربد و نورانیت این حادثه بر تاریکى آن خیلى مى چربد.》
{ اکثر اوقات توی خیلی از مسائل حیاتی، تحریفاتی وارد میشه که اصل مسئله رو تغییر میده و تشخیص درست یا غلط بودنشو سخت میکنه
مثل مسئله ی حیاتی #کربلا که به فرموده ی #استاد_شهید_مطهری دچار خیلی از تحریفات شده و اکثرا هم به باور عموم مردم در اومده😥
با خوندن این کتاب میتونید با واقعیت های کربلا و #عاشورا به طور صحیح آشنا بشید
حتما مطالعه کنید...}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#حماسه_حسینی
#استادشهیدمطهری
@ketabkhoone_zeinabioon
✌️🏻 #هفتاد_و_یکمین_کتاب
🍃بسم رب المهدی(عج) 🍃
فضل گوید: خدمت امام صادق(ع) بودم، نامه ابومسلم(خراسانی) آمد.🍃
امام فرمود: بیرون شو، نامه تو جواب ندارد! خدا با عجله بندگانش عجله نمیکند! 🌱
همانا کندن کوه از جایش آسان تر از برانداختن حکومتی است که مدتش به پایان نرسیده.🍂
راوی گفت:پس علامت میان ما وشما چیست؟!
فرمود: اززمین حرکت نکن تا هنگامی ک سفیانی خروج نماید، در آن هنگام به سوی ما بشتابید.
این سخن را سه بار تکرار نمود و خروج سفیانی از علایم حتمی است.🌱
{نویسنده در این کتاب سعی بر آن داشته که به سوالات مطرح شده به صورت مختصر و مفید،
پاسخ گفته و در این بین تا آنجا که ممکن است از گفتارها وسخنان اهل بیت (ع) الهام گرفته تا ذهن سوال کننده روشن گردد.}
[پیشنهاد میشه حتما بخونید😌🌹]
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#سیمای_جهان_در_عصر_امام_زمان
#محمد_امینی_گلستانی
@ketabkhoone_zeinabioon
#هفتاد_و_دومین_کتاب✌️
🌱بسم رب المهدی🌱
هنگاهی که کارها به صاحب اصلی
ولایت(مهدی عج) منتهی میشود
خداوند هر نقطه فرورفته ای
از زمین را برای او مرتفع🙂
وهر نقطه مرتفعی را
پایین مبرد✅
آنچنان که تمام دنیا نزد او مانند
کف دستش خواهد بود✋
کدام یک از شما اگر در کف دستش
مویی باشدآن را نمیبیند؟؟🤔😳
✨{نویسنده در این کتاب سعی بر آن داشته که به سوالات مطرح شده به صورت مختصر و مفید،
پاسخ گفته و در این بین تا آنجا که ممکن است از گفتارها وسخنان اهل بیت (ع) الهام گرفته تا ذهن سوال کننده روشن گردد.}✨
🌻(جلد دوم سیمای جهان در عصر امام زمان رو حتما مطالعه کنید 😊👌)🌻
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون #ماملت_امام_حسینیم #ماملت_شهادتیم
#عصر_امام_زمان
#سیمای_جهان
#محمدامینی_گلستانی
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#هفتاد_و_سومین_کتاب🍃
🌿بسمالله الرحمن الرحیم🌿
شب به پایان رسیده بودوسپیده صبح نزدیک بود🌱
که رسول اکرم از ام هانی-دخترابوطالب-آب وضوخواست،
وضوگرفت وچون سپیده دمید،
نمازصبح ادافرمود🌱
سپس ام هانی راطلبیدتاامرمهمی
راکه درهمان شب واقع شده بود باو
خبردهد🌱
امری که بسیارعجیب و
قابل توجه بود🌱
وخداوند متعال پیغمبرعزیزش
راباآن اختصاص داد🌱
وتشریف خاصی بود
که به رسول گرامیش
عطافرمود.🌱
🌷(پیشنهادمیشه حتمابخونین)🌷
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#قصه_های_قران
#سیدمحمد_صُحفی
@ketabkhoone_zeinabioon
#هفتاد_و_چهارمین_کتاب✌️
💛بسم رب عشق💛
تدریس حسین آقا در تهران موقت بودوبرای دائمی شدنش بایدیک سال در یکی ازشهرهای اطراف تهران خدمت میکرد😕
تا برای همیشه اجازه تدریس در تهران به او داده شود
حسین آقا از میان شهرهای اطراف تهران قم را انتخاب کرد👌
دور شدن از پدرومادر برای فاطمه خانم سخت بود😥
اما عزیز که خودش دلباخته قم بود دخترش را به زندگی درقم وهمجواری باحضرت معصومه(س)تشویق کرد.😍
از مزایای این شهر با جو مذهبی وحضورعلماو....برایش گفت🙃
تا راضی شدوقول داد که نگذاردتنها بماند ومرتب به او سر بزند.🙌
حالا حسین آقا با همسری باصلابت و اراده راسخ به قم میرفت و دست خدا رامثل همیشه در زندگی احساس میکرد.😍
فاطمه خانم کم سن بود ودوران عقدشان سه سال طول کشید
سال1350مصادف با ولادت پیامبر اکرم(ص) قرار جشن عروسیشان بود☺️
پدر خانم جهت مخارج عروسی وشروع زندگی به منظور آرامش حسین آقا به ایشان گفت:توهم مثل پسرم هستی!😊
وانصافا هوای داماد را داشت👏
《فوق العاده جالب و تامل برانگیز
داستان های کوتاه و تاثیر گذاری داره که برای هر سنی مناسبه》👌
{حتما بخونید که حتماخوشتون میاد 😇}
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#خاطرات_یک_انتخاب
@ketabkhoone_zeinabioon
✌#هفتاد_و_پنجمین_کتاب
🍃بسم رب الزهرا(س)🍃
🍃زیرباران دوشنبه بعدازظهر
🍃اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم😖
🍃زن همسایه برزمین افتاد😭
🍃سیب هاروی خاک غلتیدند🍎
🍃چادرش درمیان گردوغبار...
قبلااین صحنه را...نمی دانم😖
درمن انگارمی شودتکرار😭
آه سردی کشید،حس کردم😓
🍃کوچه آتشگرفت ازاین آه🔥
🍃وسراسیمه گریه درگریه😭
🍃پسرکوچکش رسیدازراه...
🍃گفت:آرام باش!چیزی نیست😓
🍃به گمانم فقط کمی کمرم...
🍃دست من رابگیر،گریه نکن
🍃مردگریه نمی کندپسرم😭
🍃چادرش راتکاند،باسختی
🍃یاعلی گفت واززمین پاشد...
پیشچشمان بی تفاوت ما
🍃ناله هایش فقط تماشاشد😞
🍃صبح فردابه مادرم گفتم
🍃گوش کن این صدای روضه ی کیست؟🧐
🍃طرف کوچه رفتم ودیدم 😞
🍃درودیوارخانه ای مشکی است...
🍃باخودم فکرمی کنم حالا
🍃کوچه ی ماچقدرتاریک است
🍃گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه 😭
🍃راستی!فاطمیه نزدیک است...🍃
🌷(هرکی دوستدارشعروادبیات مذهبی وارزشیه بسم الله قشنگترازاین کتاب پیدانمیکنید)🌷
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#قبله
#سیدحمیدرضا_برفعی
@ketabkhoone_zeinabioon
✌️🏻 #هفتاد_و_ششمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
مجبورم کردی این شعر را برایت بنویسم تاج سر!😍
توی گلدان زمین، انسان گلی دلتنگ بود.
گل تبسم کرد انسان ها به دنیا آمدند.🍃
بعد باران آمد و دنبال زلف ما دوید.
بال وا کردیم، توفان ها به دنیا آمدند.🌊
حسرتی خشکید، باغ فطرتی بیدار شد.
حیرتی گل کرد، عرفان ها به دنیا آمدند. 💐
دیده واکردیم، دیدیم آسمان در چشم ماست.
چشم را بستیم، مژگان ها به دنیا آمدند...🌸
اینطور که شما گفتی، دلم برای بچه هایم تنگ شد.☹️
برویم پارک بازی کنیم، خانه را سنگر بندی کنیم.
با هم گل بکاریم، خرید کنیم.
صدایم بزند بابا بابا من هم لپهای قلمبه اش را بکشم و بگویم جان بابا... 🥰
تفنگ بخرم، شمارا بکشیم، بعد تا زنده بشوی ما برویم یک دور شرقی غربی در عالم بزنیم.🌍
روز مرد بشود، برایم هدیه و شمع و فشفشه و فوت و دست و جیغ و هورا...💥
مردانه برویم مسافرتی، کوهی، جنگلی...🌲
بزرگ بشوددست به گذارم روی شانه اش و بگویم این هم هیاتی خودم است...
دخترم را...😊
ببین دختر خوب!
چطور امید به دل آدم میاندازی و وادارم می کنی که
الان بیشتر تلاش کنم که بعداً فرصت داشته باشم که با بچه هایم بازی کنم.!
{از زندگی یکنواخت خسته شدی؟😩
دلت یک تجربه ی شیرین می خواد؟😋
یک رمان پرماجرا و هیجان انگیز می خوای؟😇
می خوای به جای من بودن، ما شدن رو تجربه کنی؟😍 با این کتاب همراه شو 🙂}
@Horre_Shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ما_ملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#من_نه_ما
#نرجس_شکوریان_فرد
@ketabkhoone_zeinabioon
#هفتاد_و_هفتمین_کتاب✌️
🌹بسم رب شهدا🌹
محمد رضا تازه 9ماهش شده بود👶
خوش مزگی میکردو دل از مادر میبرد💁♀
تاتی تاتی دور اتاق چرخی زد
و رفت سمت پله ها،دل مادر ریخت. 🤭
صدا کرد:محمد رضا محمدرضا،نرومادر؛
کجا میری؟
بیا پیش خودم،وای خاک برسرم😰،نرو محمدرضا از پله ها می افتی
از وقتی که سه بچه اش به خاطر مریضی و تنگدستی یکی یکی مرده بودند دلش نازک تر شده بود 😔💔
《جنازه محمدرضا را از زیر خاک در می آورند. بعد از ۱۶سال جنازه سالم است.😳
محمدرضا پسر خانواده ای ساده بود.
مادرش قالی می بافت و پدرش دست فروش بود.
اما یک رازهایی باید باشد که این اتفاق عجیب در عالم بیفتد…🤔
بخوانید تا بدانید.☺️🙌》
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_شهادتیم
#ماملت_امام_حسینیم
#هنوز_سالم_است
#نرجس_شکوریان_فرد
@@ketabkhoone_zeinabioon
#هفتاد_و_هشتمین_کتاب
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🌱صفات دیگری از پیامبر:
وقتی برخی از زنان پیامبر
از او درخواست
می کردند که از غنائم
به دست آمده به ما هم بدهید
عرض کردند: چرا؟
اما باید اینقدر ساده باشد
پیامبر ناراحت شد😔 و فرمود
زندگی من زندگی سادهای است
اگر میخواهید با من زندگی کنید
صبر کنید و اگر نمیخواهید
من حاضرم شما را طلاق دادم
یک بار وارد خانه دخترش
شد ، دستبند به دست کرده
و پرده جدیدی آویخته...
پیامبر
بدون آنکه حرف بزند
برگشت
فاطمه زهرا متوجه
قضیه شد و فوراً پرده و دستبند
رسول خدا در حضور کسی
لباس خود را از تن
بیرون نمیکرد
پیش کس
پای خود را دراز نمی کرد
با گشاده رویی صحبت می کرد😊
و به همه افراد
توجه میکرد
برای فهماندن
مطلب آن را تا سه بار
تکرار می فرمایید
صدا زدن
و جواب دادن هر دو
همراه با احترام
از بیماران عیادت و دلجویی می کردند🌱...
《دیگه وقتشه با سیره پیامبرمون بیشتر آشنا بشیم 😊👇》
@Horre_shohada69
#کتابخانه_زینبیون
#ماملت_امام_حسینیم
#ما_ملت_شهادتیم
#سیره_پیامبراکرم
#استادمحسن_قرائتی
@ketabkhoone_zeinabioon