کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #طیب این کتاب زندگینامه و خاطرات شهید طیب حاجرضایی است ک
#گزیده_ای_از_کتاب📚
اوایل دوران پهلوی بود. آن موقع من رضاخان را دوست داشتم. می گفتند آدم خوبیه، مقتدره، با خداست. به مردم کمک می کنه و ... من دیده بودم که رضاخان توی محرم میون دار دسته ی تکیه ی دولت بود.
خلاصه خیلی از رضاخان خوشم اومد. برای همین روی بدنم تصویر سر رضاخان رو خالکوبی کردم. اما وقتی که به قدرت رسید فهمیدم که این نامرد مهره ی خارجی هاست. وقتی شروع کرد چادر رو از سر زن ها بگیره، خیلی از لوطی های تهران با مامورها و دولت رضاخان درگیر شدند.
من هم چند بار با اون نامرد درگیر شدم. نمی گذاشتم توی محله ی ما کسی به ناموس مردم بی حرمتی کنه. نمی گذاشتم کسی چادر از سر زن ها بگیره. بعد از اون ماجرا رضاخان با امام حسین(ع) هم درگیر شد!
@patogh_ketab_ardakan
طیب در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ با حکم دادگاه نظامی پهلوی اعدام شد.
#شهید_طیب_حاج_رضایی در دادگاه در پاسخ به این سوال که شما از [امام] خمینی برای آشوب در ۱۵ خرداد پول گرفته اید، می گوید: من عکس #رضا_شاه را بر روی بدنم خالکوبی کرده بودم و در سال ۳۲ برای کودتا از شاه پول گرفتم نه از آیت الله خمینی / شهید طیب به امام و نهضت خیانت نکرد و با عشق خمینی پاک شد و شهید ... روحش شاد و یادش گرامی
@patogh_ketab_ardaka
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#کف_خیابون
مجموعه حاضر تحت عنوان مستند داستانی «کف خیابون»، به بررسی رویدادهای فتنه ۸۸ پرداخته که حاصل اطلاعات جمعآوری شدهی نویسنده می باشد.
این داستان از زبان یک مامور امنیتی دخیل در حوادث سال ۸۸ روایت میشود و پشت پرده این اتفاقات را روایت میکند.
آثار حجت الاسلام حدادپور جهرمی ، در فضای #اطلاعاتی-امنیتی نوشته شده و به عنوان اولین کتابها در این زمینه، بسیار مورد توجه واقع شده است
⚠️تذکر: مطالعه این کتاب را برای دوستان #زیر_۱۸_سال یا #مجرد توصیه نمی کنیم.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#درباره_کتاب📚
مستند داستانی «کف خیابون» که از خودکشی نوجوانی به نام افشین به دلیل بی بند و باری های خواهر و مادرش آغاز می شود، با درایت، کاردانی و فداکاری تیم چهار نفره امنیتی: (محمد، ابوالفضل، عبداللهی و 233 و همکاری های افشین)، به شناسایی سازمان هایی مانند (MI6) از کشور انگلستان و مؤسسه تحقیقاتی مطالعات بنیادی خاورمیانه در پاکستان می شود که در زیر پوشش مزون و شو و ...، فعالیت های گسترده خود را برای فتنه و کودتا در انتخابات سال 88 سازماندهی می کنند. متن کتاب به زبان مهاوره و خیلی بی تکلف نگارش یافته که می توان ارتباط خوبی با آن برقرار کرد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
رابط ما در آن جا یک مرد پنجاه ساله افغانی از بچه های مقاومت بود که فقط یک بار مراجعه کردم. آن یک بار هم به خاطر عدم اطمینانی که حتی به سایه خودم داشتم، در حالی که من را نمی دید، جیبش را زدم و توانستم یک گوشی SSF پیدا کنم و یک سیم کارت MAXSELL بخرم و بتوانم چند تا کد سر هم کنم.
اسم جهادی اش «جواز عبدالله» بود، تنها کسی بود که شاهرودی قبل از پرواز به من معرفی کرده بود و مختصاتش را گفت. با مکافات پیدایش کردم، آن روز در حال پشمک فروشی بود. از پشت به او نزدیک شدم و شوکر سمی را چسباندم به زیر کلیه هاش! خیلی آرام و آهسته به او گفتم: «سلام علیک، 233 هستم! لطفا خودتون رو شل کنید و اجازه بدید مبلغی پول از جیبتون بردارم، لطف کنید برنگردید تا مشکلی برای هیچکدوممون پیش نیاد! اجازه هست بردارم؟ اصلا پول دارید؟»
@patogh_ketab_ardakan
⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
توجه. توجه
#معرفی_کتاب📚
#فرشته_ای_در_برهوت
داستانی عاشقانه از مجید پورولی کلشتری که در عید غدیر امسال رونمایی شد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #فرشته_ای_در_برهوت داستانی عاشقانه از مجید پورولی کلشتری که در ع
#درباره_کتاب📚
«فرشتهای در برهوت»، روایت داستانی دختری اهلسنت سیستان و بلوچستان است که عاشق پسری از شیعیان میشود؛ جلسه خواستگاری او به اثبات حقانیت امیرمؤمنان علی(ع) میگذرد و خانواده دختر را متحول میکند. این جلسه با تعصب بزرگ خاندان او به چالش کشیده میشود و...
@patogh_ketab_ardakan