کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚
#کف_خیابون
مجموعه حاضر تحت عنوان مستند داستانی «کف خیابون»، به بررسی رویدادهای فتنه ۸۸ پرداخته که حاصل اطلاعات جمعآوری شدهی نویسنده می باشد.
این داستان از زبان یک مامور امنیتی دخیل در حوادث سال ۸۸ روایت میشود و پشت پرده این اتفاقات را روایت میکند.
آثار حجت الاسلام حدادپور جهرمی ، در فضای #اطلاعاتی-امنیتی نوشته شده و به عنوان اولین کتابها در این زمینه، بسیار مورد توجه واقع شده است
⚠️تذکر: مطالعه این کتاب را برای دوستان #زیر_۱۸_سال یا #مجرد توصیه نمی کنیم.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#درباره_کتاب📚
مستند داستانی «کف خیابون» که از خودکشی نوجوانی به نام افشین به دلیل بی بند و باری های خواهر و مادرش آغاز می شود، با درایت، کاردانی و فداکاری تیم چهار نفره امنیتی: (محمد، ابوالفضل، عبداللهی و 233 و همکاری های افشین)، به شناسایی سازمان هایی مانند (MI6) از کشور انگلستان و مؤسسه تحقیقاتی مطالعات بنیادی خاورمیانه در پاکستان می شود که در زیر پوشش مزون و شو و ...، فعالیت های گسترده خود را برای فتنه و کودتا در انتخابات سال 88 سازماندهی می کنند. متن کتاب به زبان مهاوره و خیلی بی تکلف نگارش یافته که می توان ارتباط خوبی با آن برقرار کرد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#گزیده_ای_از_کتاب📚
رابط ما در آن جا یک مرد پنجاه ساله افغانی از بچه های مقاومت بود که فقط یک بار مراجعه کردم. آن یک بار هم به خاطر عدم اطمینانی که حتی به سایه خودم داشتم، در حالی که من را نمی دید، جیبش را زدم و توانستم یک گوشی SSF پیدا کنم و یک سیم کارت MAXSELL بخرم و بتوانم چند تا کد سر هم کنم.
اسم جهادی اش «جواز عبدالله» بود، تنها کسی بود که شاهرودی قبل از پرواز به من معرفی کرده بود و مختصاتش را گفت. با مکافات پیدایش کردم، آن روز در حال پشمک فروشی بود. از پشت به او نزدیک شدم و شوکر سمی را چسباندم به زیر کلیه هاش! خیلی آرام و آهسته به او گفتم: «سلام علیک، 233 هستم! لطفا خودتون رو شل کنید و اجازه بدید مبلغی پول از جیبتون بردارم، لطف کنید برنگردید تا مشکلی برای هیچکدوممون پیش نیاد! اجازه هست بردارم؟ اصلا پول دارید؟»
@patogh_ketab_ardakan
⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️
توجه. توجه
#معرفی_کتاب📚
#فرشته_ای_در_برهوت
داستانی عاشقانه از مجید پورولی کلشتری که در عید غدیر امسال رونمایی شد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #فرشته_ای_در_برهوت داستانی عاشقانه از مجید پورولی کلشتری که در ع
#درباره_کتاب📚
«فرشتهای در برهوت»، روایت داستانی دختری اهلسنت سیستان و بلوچستان است که عاشق پسری از شیعیان میشود؛ جلسه خواستگاری او به اثبات حقانیت امیرمؤمنان علی(ع) میگذرد و خانواده دختر را متحول میکند. این جلسه با تعصب بزرگ خاندان او به چالش کشیده میشود و...
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #فرشته_ای_در_برهوت داستانی عاشقانه از مجید پورولی کلشتری که در ع
#گزیده_ای_از_کتاب📚
حکیمهخاتون آرام آرام پیش آمد و در یک قدمی رسول ایستاد و پرسید:
– آن جانماز را که تربتِ کربلا بود همراهت آوردهای؟!
رسول سری تکان داد. دست کرد توی جیبش و جانمازِ کوچکِ سبزی را بیرون آورد و طرفِ حکیمهخاتون بُرد. حکیمهخاتون جانماز را گرفت و نگاهش کرد و گفت:
– میشود برای من باشد؟! تا همیشه!
رسول سری تکان داد. از سر و صورتش آبِ باران میچکید و شانههاش از شدّت گریه تکان میخورد. حکیمهخاتون نگاهش کرد و گفت:
– حالا برو…
@patogh_ketab_ardakan