کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #شماس_شامی حادثه کربلا همیشه موضوع خوبی برای نوشتن بوده است. شاید چون
#گزیده_ای_از_کتاب📚
«شب عجیبی را در دیر یوحنای قدیس گذراندیم. شیفتگی سرورم نسبت به کاروان اسرا به حدی بود که پدر آگوست تینوس مجبور شدند به سرورم تذکر بدهند که در شأن ایشان نیست که در مقابل راهبان دیر اینگونه اختیار خود را برای دیدن کاروان اسرا از دست بدهند!
وقتیکه سرورم گفتند: «مگر این اتفاق کم چیزی است؟»
پدر آگوست تینوس گفتند: «این واقعه هر چه که میخواهد باشد. این حیرت شماست که مرا ناراحت کرده.»
در همینجا بر خود لازم میدانم به استحضار حضرتعالی برسانم که نَسب سرورم به یکی از نوادگان حضرت داوود نبی میرسد و این مسئلهای نبود که همگان از آن مطلع باشند. من و راهبان دیر خیلی اتفاقی از این مهم باخبر شدیم. روز عید پاک دو سال پیش بود که همهی راهبان دیر میهمان سرورم بودند. در آن مجلس بود که پدر آگوست تینوس از سرورم خواهش کردند تا شجرهنامهی خود را نشان راهبان دیر بدهند تا ایشان از نزدیک با یکی از شجرهنامههای حقیقی آشنا شوند. البته سرورم از این قضیه کمی مکدر شدند ولی پدر آگوست تینوس گفتند قصدشان دادن درسی عملی به راهبان دیر بوده؛ منظور دیگری ندارند؛ غرض نه فقط دیدن پوستی چروکیده و کهنه باشد، بلکه دیدن کسی که از نسل و ذریهی پاکان باشد؛ ولی این شخص هیچ دلیلی برای فخرفروشی و بزرگی در خود نمیبیند. و این سیرهی عملی عیسیمسیح است. سرورم موافقت کردند. به این شرط که این راز در همینجا باقی بماند.»
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #شماس_شامی حادثه کربلا همیشه موضوع خوبی برای نوشتن بوده است. شاید چون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معرفی کتاب #شماس_شامی
داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را دارا است که تاریخ را از زاویهای نو به روایت بنشیند. گویی که آن را دوباره میآفریند.
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#الی_الحبیب
در فقه گفته میشود آب قلیل اگر به کر متصل باشد، دیگر حکم آب کر را دارد. اصحاب هم اینگونه بودند. خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد. پس آنها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین (ع) با خود امام است.
اما چرا از بین اصحاب حبیب را گلچین کردهایم؟
حبیب تمامی ندارد، چون با قرآن و حسین (ع) است. چون قرآن و حسین تمامی ندارند. پس همراهان آن دو هم تمامی ندارند. از حبیب به وسعت قرآن و حسین میشود حرف زد.
حبیب شاگرد خصوصی امام حسین (ع) است.
حبیب نمونهای از انسان کامل است که میتوان با رجوع به شخصیتش پاسخ مسائل و مشکلات را گرفت.
در این نوشته ما در صدد هستیم که ابعاد گوناگون شخصیت حضرت حبیب را که به طور متوازن رشد کرده است، بررسی کنیم. بدین منظور از هشت منظر که هر کدام بیانگر مسئلهای است، به سراغ شخصیت حضرت حبیب رفتهایم.
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#روضه_اصحاب_چیست؟
از به هم آمیختن این دو مفهوم چه خلق خواهد شد؟ «روضه» و «اصحاب»؛ «مَرَجَ البَحرَینِ یلتَقیانِ» و چه ترکیب شهرآشوب و پرخروشی است ترکیب «روضه اصحاب»!
صدها جلد هم بنویسند معنای «روضه» و اسرار ناشناخته آن هنوز باقی است؛
داستان «اصحاب» هم...
سعی شده این اثر با دستهبندی و تبویبی خوشخوان طراحی شود و با قلمی روانتر و زللتر و نیز فارغ از اصطلاحات تخصصی، بیشتر مباحث پیشین را پشتوانه خود قرار دهد تا مخاطب را بهتر و سریعتر با ادبیات عاشورایی آثار و نوع نگاههای مجموعه «زیر خیمه حسین» همراه کند.
این اثر در حوالی جلد دوم «مقتل مدیریتی» باید دیده شود: تبیین نظریه «امام و امت» در کربلا و با الگوی «رهبر و پیروان» با «روایت» و «درایت» در روضههای «امامِ اصحاب» و «اصحابِ امام» و حرفهایی از این دست...
کوتاهسخن، این سطور خودآموزی برای سوختن در روضههاست...
و اصلا کاش کربلا را نشانمان دهند تا فارغ از این اوراق بسوزیم؛ آن چنان که مولایمان امام عصر میسوزد و اشک میریزد...
تا از مقام «شنیدن» به وادی «دیدن» برسیم... و نهایتا در منزل «شدن»، یار هفتاد و سوم امام شویم!
«روضه اصحاب» یعنی تقاضای تجربه زیستن با امام حسین، روضه اصحاب یعنی نقشِ یارِ هفتاد و سوم امام را تجربه و تمرین نمودن.
هر چه هست این اوراق، عرض التماس و تقلّایی به آستان اوست؛ شاید بپذیرند...
چه خواهد کرد حضرت حسین با روضهخوانانش...؟!
@patogh_ketab_ardakan
رونمايی از كتابِ📚
#حسين_از_زبان_حسين(ع)
تازه ترين اثرِ حجت الاسلام محمد محمدیان(نویسنده کتاب پرفروشِ«علی از زبان علی»)
http://www.iribnews.ir/00AY8s
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
رونمايی از كتابِ📚 #حسين_از_زبان_حسين(ع) تازه ترين اثرِ حجت الاسلام محمد محمدیان(نویسنده ک
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 #اخبار_کتاب
🎥گزارش خبری خبر۲۲
📕از آيين رونمايی كتابِ #حسين_از_زبان_حسين(ع)
تازه ترين اثرِ حجت الاسلام محمد محمدیان
@patogh_ketab_ardakan
📌 #دلنوشته_مهدوی
▪️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند و هم زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند
▫️هم سینه می زنند و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند
▪️هم اشک می ریزند و هم به فکر غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند، هستند.
▫️هم سفره می اندازند و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند.
▪️آنوقت با افتخار می گویند: یاحسیـن
▫️اشک میریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا میکنند...
#محرم
@patogh_ketab_ardakan
#معرفی_کتاب📚
#حسین_از_زبان_حسین
این کتاب از برهه تاریخی ولادت سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام تا شهادت از زبان حضرت و پس از شهادتش، از زمان اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه را از زبان خواهر ایشان حضرت زینب سلام الله علیها در بر میگیرد.
قلم نویسنده و همچنین ارجاعات همه مطالب به کتابهای معتبر و منابع تاریخی، از جمله ویژگیهای این کتاب هستند که در حجم ۲۷۲ صفحه تدوین شده است.
از ایننویسنده پیشتر کتاب «علی (ع) از زبان علی(ع)» منتشر شده است.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #حسین_از_زبان_حسین این کتاب از برهه تاریخی ولادت سالار شهیدان امام حسین ع
#درباره_کتاب📚
حجت الاسلام محمدیان درباره کتابش می فرمایند:در این کتاب سعی شده است تا از منابع معتبر و مدارکی که اهل فن به آن استناد میکنند استفاده شود و از منابع ضعیف استفاده نشود تا کتاب مستند باشد. ما سعی کرده ایم جوانهایی که میخواهند با امام حسین (ع) آشنا شوند این فرهنگ را درک کنند و با وجود کتابهای بزرگی که در این باره وجود دارد، گامی در جهت نهضت عاشورا برداریم. روایت این کتاب، اول شخص است تا از زبان خود امام باشد و با شیوهای جدید جوانان را به سمت کتاب سوق دهیم.این کتاب فصلهای مختلفی دارد، از جمله درباره پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع)، امام حسن مجتبی (ع)، شروع مبارزات امام حسین (ع) با حکومت بنی امیه و مهمترین دوره که من اسم آن را گذاشته ام " تو چه میدانی چیست کربلا " که به قیام عاشورا اختصاص دارد و بخش آخر کتاب از زبان حضرت زینب (س) روایت میشود و حوادث بعد از عاشورا و بازگشت کاروان از مدینه را نشان میدهد.
وی در خصوص لزوم شناخت فلسفه قیام عاشورا در چنین روزهایی گفت: جنبه عاطفی این روزها، قطعا مردم را به سمت شناخت این فرهنگ میکشاند و این شناخت روابط خانوادگی، اجتماعی و بین المللی ما را بهبود میبخشد.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #حسین_از_زبان_حسین این کتاب از برهه تاریخی ولادت سالار شهیدان امام حسین ع
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خوانش کتاب
#حسین_از_زبان_حسین
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #حسین_از_زبان_حسین این کتاب از برهه تاریخی ولادت سالار شهیدان امام حسین ع
#گزیده_ای_از_کتاب📚
[با اینکه همه یارانم به شهادت رسیده بودند و داغ آن همه عزیز و خستگی و تشنگی و اوج تنهایی و غربت بر جانم سنگینی میکرد، وقتی گام در میدان نهادم، خاطره حماسهآفرینیهای پدرم را در ذهنها زنده کردم. به هر سو حمله میکردم از مقابل شمشیرم فرار میکردند و مانند ملخهای پراکنده در آن بیابان پخش میشدند. سپس به مرکز خود برمیگشتم
[توان من در جنگ تن به تن، دشمن را از نزدیک شدن به من برحذر میداشت. تدبیر را در این دیدند که مرا از راه دور هدف تیر قرار دهند. تیراندازان با همه توان تیراندازی کردند و از آن میان تیری بر گلوی من نشست. تير را بیرون کشیدم. جريان خون چنان بود که دستم پر از خون شد. در حالیکه خونها را بر زمين میريختم به خدای متعال عرضه داشتم:]
به نام خدا. هيچ نيرو و توانی جز از جانب خدا نيست. اين کشته شدن برای خشنودی خداست. خداوندا به تو شکايت میکنم از ستمی که به فرزند دختر پيامبرت روا میدارند.
خدايا تو شاهدی! اين در راه تو، اندک است. خدايا! تو میبينی که من از دست اين بندگان نافرمان و طغيانگرت، در چه حالم. خدايا! يکايک آنان را به شمار آور و جدا از هم و متفرّق، هلاک کن. هيچ کدامشان را روی زمين باقی نگذار و هرگز، آنان را نيامرز.
♦ [بيش از هفتاد زخم بر بدنم وارد شد. دیگر آثار ضعف در وجودم نمايان شده بود. لحظاتی توقف کردم تا استراحتی کنم که سنگی بر پيشانیام فرود آمد و خون صورتم را فراگرفت. دامن لباس خود را بلند کردم تا خون چهره را با آن پاک کنم که تيری سهشعبه و مسموم بر قلبم اصابت کرد. در اين حال گفتم:]
به نام خدا و برای خدا و بر دین رسول خدا(ص)
[سپس سر را به سوی آسمان بلند و با خداوند نجوا کردم:]
خدايا! تو میدانی که اين مردم کسی را به قتل میرسانند که امروز بر روی زمين فرزند دختر پيامبری جز او نيست.
♦ [با اندکی توقف، سيل تيرها و انبوه نيزهها بود که سوی من روانه شد و تمام بدنم مملو از چوبههای تير شد. در اين حال، فردی با نيزه چنان ضربهای بر پهلویم وارد کرد که از اسب بر زمين افتادم، و سمت راست صورتم با شدّت به زمین اصابت کرد
♦ [در این هنگام جمعی از لشکر کوفه بهسوی خيمهها حملهور شدند. در آن حال که توان ایستادن بر روی پاها را نداشتم فریاد برآوردم:]
وای بر شما شيعيان و پيروان آل ابوسفيان! اگر دين نداريد و اگر از معاد و روز قيامت نمیترسيد، لااقل در دنيای خود آزاده باشيد. به حسب و نسب خود بازگرديد.
[شمر گفت: چه میگويی فرزند فاطمه؟ پاسخ دادم:]
میگويم: من با شما میجنگم و شما هم با من. زنها گناه و تقصيری ندارند. پس اين متجاوزان و نادانان و گمراهان خود را از رفتن به سوی خيمهها منع کنيد و تا من زندهام از تعرّض به حرم من بازداريد.
[شمر در پاسخ گفت: پسر فاطمه! پيشنهادت را میپذيريم و اين حق را به تو میدهيم. آنگاه به سربازانش دستور داد: از تعرّض به خيمهها خودداری کنيد. به سراغ خود وی برويد و کار او را تمام کنيد.]
....
@patogh_ketab_ardakan