کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#نقد_کتاب📚 #ملت_عشق @patogh_ketab_ardakan
ملت عشق ، نویسنده: الیف شافاک
تا جایی که از تعریف ها و تمجیدها در عالم خوانده ایم و شنیده ایم، گفته اند: «عشق» چیزی فراتر از خودخواهی است.
تعریفی که کتاب ملت عشق عکس آن را القا می کند: «به خاطر اینکه خودت لذت ببری عاشق شو»
یعنی خودت و منِ خودت و نفسِ خودت را، عشق است.
این رمان انسان را به سمت عشق می کشاند و او را در مقابل همه می گذارد. زنی که می خواهد عاشق شود، مرد و بچه ها و یک زندگی را در نگاهش تلخ می کند.
بیست سال مشترک یک خانواده را بی مزه و بیهوده جلوه می دهد و شمس که حالت یک راهب دارد، درویش هایی که مثل راهب ها هستند را قوی و عاشق و لذت برنده.
برایم عجیب بود که بی رحمی را هم چاشنی مسلک درویشی می کند . شمس که پشت در پسرک مو قرمز را می بیند، چگونه است که ترکه خوردن ها و شکستن ۵ ، ۶ ترکه بر بدنش را می بیند و به فریادش هم نمی رسد. باید برای درویش ها پیاز خورد کند و دیگ پلوی چرب بار بگذرد …
این ها با حرف های رهبرهای دین اسلام نمی خواند. بیشتر شبیه تعالیم مسیحیت است.
القاء افکار التقاطی به مخاطب، مثل قضیه شراب و میخانه، جالب این که صاحب میخانه را دیندار معرفی می کند و مستان را صاحب تحلیل و اندیشه و سؤال.
تضادها و حرف های التقاطی کتاب و افکار مسیحی ، اسلامی اش فراوان است.
رمان ملت عشق، یک فرا رمان است. کتابی است که در قالب رمانی «عشق» مآبانه، افکار اسلامی-مسیحی نویسنده را به خواننده القاء می کند اما این که افکار نویسنده، زیر سایه ی شمس و مولانا رقم زده شود، کمی جای درنگ دارد.
مولانا و شمس اگر چه صوفی مسلک اند، مسلمان نام دارند و به تعبیر بزرگان حتی مولانا شیعه ایست که تقیه می کرده است.
نویسنده هر چه در ذهنش دارد از داشته های سبک زندگی غربی، در قالب شخصیت ها زیر مجموعه ی ۴ دستور عرفانی می آورد که در زیر و بمش نگاه، اسلامی است. اموراتی که در سرزمین های مسلمانی می گذرد می شود رمان ملت عشق.
نویسنده ی رمان یک زن اروپایی است.
نتیجه ی تمام آن افکار اسلامی و عرفانی می شود خیانت یک زن خانواده دار و با گذشت اروپایی و خیانت و فرارش از منزل با بی رحمی نسبت به فرزندان و رفتن نزد مرد نویسنده.
آنچه که رمان در دل زن زنده می کند با افکارش حاصلی وحشتناک به بار می آورد که در آخر سرگردانی و تنهایی و آوارگی زن در کشوری دیگر و دوری و بی توجهی اهل خانه اش است.
دوست دارم بدانم نویسنده اش فمینیست است یا اسلام ستیز یا طرف دار انقلاب جنسی در ایران.
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #فرشته_ها_هم_عاشق_می_شوند❤ فرشته ها هم عاشق می شوند" رُمانی است که به مقایسه دغدغ
#درباره_کتاب📚
کتاب فرشتهها هم عاشق میشوند ، کتابی داستانی است که از مسائل زنان سخن میگوید . شخصیت اصلی داستان ، دختری عادی ، منطقی و با ذهنی پر از سؤالهایی است که این روزها شاید در فکر هر دختری خودنمایی کند . او و دوستانش مانند هر دختر دیگری در ایران امروز زندگی میکنند ، در اجتماع حضور دارند و با مسائل مبتلابه جامعه دست به گریبانند . او که ابتدا به دلایل متعددی بهشدت برای ازدواج ابهام دارد ، با پاکدامنی و متانتی که مخصوصِ یک دختر ایرانی است ، طی حوادثی قدمبهقدم به جایگاه والای زن در اسلام پی میبرد .
نویسنده در طول داستان به شبهات ذهنی شخصیت اصلی کتاب که در واقع دغدغههای دختر امروزی است ، بهدور از شتابزدگی و شعار زدگی پاسخ میدهد .
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #فرشته_ها_هم_عاشق_می_شوند❤ فرشته ها هم عاشق می شوند" رُمانی است که به مقایسه دغدغ
#گزیده_ای_از_کتاب📚
امیر الیاسی بعد از شنیدن حرف های من سکوت کرد.شاید ۳۰_۴۰ ثانیه و بعد در حالیکه احساس کردم دارد گریه می کند گفت:
_خانم حق جو شما می دونید عشق یعنی چی؟
زبانم بند آمده بود،نمی دانستم چه بگویم،شاید اگر چند ماه پیش آن سوال را از من پرسیده بود می گفتم:
_نه نمی دونم یعنی چی،می فهمیدم چه می گوید.خودم در گیرش شده بودم. درکش می کردم،می خواستم به او بگویم:آره می دونم یعنی چی. من خودم عاشق شدم. خودم گرفتارم ولی...
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#معرفی_کتاب📚 #فرشته_ها_هم_عاشق_می_شوند❤ فرشته ها هم عاشق می شوند" رُمانی است که به مقایسه دغدغ
#پیشنهاد_پاتوق_کتاب📚
خواندن این رمان می تواند برای همه کسانی که دستی در امور تربیتی دارند و با دختران جوان و نوجوان دمخور هستند بکار آید. حتی می توان مطالعه اش را به همه پدران و مادران توصیه کرد و از همه مهمتر آن را به عنوان هدیه ای مناسب برای اهدا به دختران خانواده پیشنهاد داد.
@patogh_ketab_ardakan
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| لحظاتی از بازدید صبح امروز رهبرانقلاب از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران. ۹۸/۲/۹
🌷 #بهار_کتاب_۹۸
@patogh_ketab_ardakan
🌸جشن بزرگ کلوخ اندازون اردکان🌸
به همراه نمایشگاه کتاب با ۳۰ درصد #تخفیف (بویژه کتاب های کودک و نوجوان)
جمعه ساعت ۸ صبح
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
توجه⚠️ توجه⚠️ 🔸️باتوجه به درخواست متعدد مشتریان گرامی به بعضی از کتاب ها
#نقد_کتاب📚
#یک_بعلاوه_یک
نویسنده: جوجو مویز
داستان روابط آزاد زن و مردها، بیخیالی نسبت به زن و بچههایشان، خیانت و...
@patogh_ketab_ardakan
کتابشهر ایران !شعبهاردکان¡
#نقد_کتاب📚 #یک_بعلاوه_یک نویسنده: جوجو مویز داستان روابط آزاد زن و مردها، بیخیالی
داستان زنی که شوهر غائبش مریض است. غائب است چون برای خوب شدن یکسال است پیش مادرش رفته. زن و دو بچه را رها کرده و رفته
و حالا زن با امید اینکه او خوب شود در خانههای مردم کار میکند تا خرجی دو بچه را در بیاورد.
البته پسر که بچهی بزرگ است فرزند زن اول شوهرش است و حالا شوهرش او را هم رها کرده و بچهاش را نبرده.
دخترش در مدرسه برتر ریاضی قبول میشود. البته باید آزمون بدهد و زن پول میدزدد تا او را برای دادن آزمون به شهر دیگر ببرد. پول را از خانه جوان پولداری که زن همخوابهاش او را دور زده و دارایی شرکتش و آبرویش را به مخاطره انداخته میدزدد. مرد حالا در وضعیت بدی قرار دارد که با این زن کارگر آشنا میشود و داوطلبانه او و دو بچه و سگشان را بر میدارد تا مایل ها دورتر به آزمون برساند.
نصف کتاب داستان بودن آنها در ماشین است. ماشینی که بوی بد سگ گرفته. که دائم باد سگ و آب دهان و موی سگ در آن، حالت را به هم میزند. آنها را به امتحان میرساند و بعد میبرد که پدرشان را هم ببینند.
پدرشان در خانه زن سومی که دو بچه دارد زندگی میکند.
یعنی در حقیقت این خانوادهی سوم است که تشکیل میدهد.
خلاصه آن که، مرد پولدار راننده هم تصمیم میگیرد با این زن کارگر و دو بچهاش زندگی کند.
همین!!!!
یعنی به جان خودم همین……. .
داستان روابط آزاد زن و مردها،
بی خیالی نسبت به زن و بچههایشان،
خیانت همخوابههایشان و بوی سگ،
بوی باد دل سگ ،
آب لزج و کشدارش،
و موهایی که میریزد در همه جای ماشین،
زنی که کنار مردی احساس غریبگی میکند،
هر دو احساس غریبگی میکنند.
یک بعلاوه یک در حقیقت داستان افتضاحات #غرب است.
زنهایی که شوهرانشان راحت با یکی دیگر بعلاوه میشوند و خودشان هم با یکی دیگر بعلاوه. هر کدام بچهی دیگری را مدتی دارد و نمیدانم…
اصلا باید بخوانید تا بدانید زیر پوستهی زیبایی که غرب با آن ما را فریب میدهد چه زندگی لزج و بدبویی جریان دارد،
بچههایی که بدون پدر و توسط دیگران تهدید به اعمال جنسی میشوند،
زنانی که هر شب کنار یکی هستند تا بتوانند امرار معاش کنند و مردانی که راحت بغل خواب خود را عوض میکنند.
نتیجهای که غرب را به صفر رسانده،
چرا دارد میان ما دوباره تجربه میشود؟
کاش با دیدهی فهم و درک بخوانیم نه سرگرمی …
و البته آنقدر کمبود عاطفی عمیق بین همسران زیاد است،
آنقدر احساس عدم اعتماد زیاد است،
آن قدر خودخواهی موج میزند که وقتی یک نویسنده یک زن را به تصویر میکشد که دارد برای موفقیت بچههایش از جان و دل مایه میگذارد، کتاب مورد تمجید فراوان قرار میگیرد. این مادرها در کشور ما فراوانند. اگر بخواهیم داستانشان را مثل این رمان کنیم میترکاند.
به هر حال به قول بزرگی ما خودمان را در مقابل غرب به ندیدن (تغافل) زدهایم.
میدانیم که سالانه چقدر زن ها مورد ضرب و شتم مردها و همخوابههایشان قرار میگیرند، تا جایی که حتی میمیرند.
میدانیم چقدر خانههای تک والدینی هست،
چقدر بچهها از پدری دیگرند،
چقدر پدرها به بچههایشان تجاوز میکنند… چقدر …
اما باز هم ظاهر فریبندهاش باعث میشود که ذوق کنیم.
حیف است از فرهنگ عمیق و غنی خودمان بگذریم و اینطور مستانه به آغوش بیفرهنگی پناه ببریم…
@patogh_ketab_ardakan