🔰پيامبر خدا «صلی الله علیه وآله»🔰:
أشَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَن تَرَکَ الذُّنوبَ.
سخت كوشترين مردم كسى است كه گناهان را فرو گذارد.
امالی صدوق، ص 28
🟡 اهمیّت موضوع حجاب و عفّت
🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ المَهدِیُّ المُنتَظَر عَجَّلَ اَلله تَعَالَى فَرَجَهُ اَلشَّرِيف : «... وَعَلَی النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَالْعِفَّةِ! ».
🟠 حضرت آیت الله العظمی امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: پروردگارا به زنان امّت من حیاء و عفّت ارزانی دار!
📚مفاتیح الجنان ۱/۱۱۶
📚البلد الأمین ۱/۳۵۰
📚جنة الأمان ۱/۲۸۱
#حجاب #عفاف
#نماز_اول__وقت
#احکام_نماز
ســؤال 👇
اگر زن بفهمد در حال نماز پوشش واجب را رعایت نکرده تکلیفش چیست؟
مقلــد : 👈 آیت الله وحید خراسانی
جــواب : 👇
در صورتی که در حین نماز ملتفت شود که جائی از بدن او مثل مو یا گردن یا جاهای دیگری که پوشاندنش واجب است را نپوشانده بنابر احتیاط واجب نمازش را تمام نموده و اعاده کند، اما اگر بعد از نماز متوجه شود که در حین نماز از روی غفلت و نسیان، پوشش واجب خود را رعایت نکرده، نمازش صحیح است.
منبــع : 👈 (منهاج ۲/م ۵۱۷) (رساله /م ۷۹۸)
✨﷽✨
#پندانه
✍ خداوند راه هدایت را در زندگیات قرار داده است
🔹پیرزن مؤمنهای بود که سرکه میگرفت و از آن کسب درآمد میکرد. روزی خاطره عجیبی تعریف کرد.
🔸گفت:
در فصل پاییز انگور و سیب ضایعات را میخریدم و در خمره میریختم تا سرکه شوند و شکر خدا بعد از فوت همسرم، روزیِ مرا خدا از این راه میرساند و به راحتی زندگی میکردیم. حتی سرکه با اینکه زکات واجب ندارد ولی من سهم فقرا را همیشه کنار میگذاشتم.
🔹دخترم ازدواج کرد و برای تهیه جهیزیه او مجبور شدم یک بار زکات سرکه را ندهم و سرکه را گران بفروشم چون سرکههای من در شهر بیهمتا بود و همیشه مشتریها و تقاضاهای زیادی داشتم.
🔸با اینکه سود زیادی کرده بودم ولی همه چیز برخلاف پیشبینی من اتفاق افتاد و برعکس دورههای قبل آنچه کسب کردم هیچ برکتی نداشت.
🔹نوبت بعد که سرکه گذاشتم، تمام سرکههای من تبدیل به شراب شد. بسیار تأسف خوردم و برای من این اتفاق نادر و عجیب بود.
🔸با یکی از مشتریان سرکه که برای تحویل سرکه آمده بود، موضوع را در میان گذاشتم و گفتم:
این بار برای فروش چیزی ندارم.
🔹او کنجکاو شد و برای تأمین ضرر من حاضر بود شراب را به بالاترین قیمت بخرد و بین طالبان مسکر بفروشد. دیدم شیطان مرا در ظلمت دیگر و آزمون دیگری برای نفسم قرار داده است.
🔸بدهکاری جهیزیه دخترم آزارم میداد طوری که اگر تمام شرابها را میفروختم به راحتی بدهیهای خود را میپرداختم.
🔹شیطان دنبال گشودن ظلمت دیگری بر من بر روی ظلمت قبلیام با اغوای خود بود که زکات نداده و گرانفروشی کرده بودم. شیطان قصد داشت روزی مرا از خدا به تمتع از دنیا محدود و دنیا و آخرت مرا ویران سازد.
🔸سحرگاهان که برای نماز بیدار شدم با استعاذه و لعن شیطان به زور توانستم حریف نفس خود شوم.
🔹به مدد الهی همه خمره را در چاه فاضلاب خانه خالی کردم و گفتم:
خدایا! من غلط کنم با فروختن شراب، نافرمانی و معصیت تو بنمایم.
🔸بعد از ریختن شراب به اتاق خود برگشتم و کلی گریه کردم.
🔹نزدیک ظهر مرد جوانی درب خانه مرا زد و گفت:
از تهران آمده است و دنبال سرکهای خوب برای درستکردن سکنجبین برای فشارخون پدرش میگردد.
🔸در خانه شیشهای سرکه برای خودم داشتم که برای رضای خدا به او بخشیدم و هرچه پول خواست بدهد، نگرفتم. چون عادت داشتم سرکه را اگر برای دوا و درمان میخواستند هدیه میکردم.
🔹یک هفته از این داستان گذشت. روزی در خانه بودم که مردی با مبلغ زیادی پول درب منزل را زد و گفت که پدر آن مرد جوان فشار خونش تنظیم شده، طوری که اطبا از طبابت آن عاجز شده بودند و این هدیه از طرف پدر آن مرد است.
🔸با همان مبلغ، بدهی جهیزیه دخترم را دادم و با مدد الهی دوباره از راه حلال به درستکردن سرکه در منزل و کسب معاش پرداختم. و این اغوای شیطان را به توفیق الهی با نوری که از بخشش خود کسب کردم، دفع نمودم.
💠 وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ (طلاق:۳)
و كسی كه از خدا بترسد، خدا برايش راه نجاتی از گرفتاريها قرار میدهد. و از مسيری كه خود او هم احتمالش را ندهد رزقش میدهد و كسی كه بر خدا توكل كند، خدا همه كارهاش میشود كه خدا دستور خود را به انجام میرساند و خدا برای هر چيزی اندازهای قرار داده است.
🔴 توسل به امام زمان (عج) در سختے ها
🔹 مرحوم علامه مجلسے نقل میڪند: فردے در زمان حڪومت ابے علے الیاس زندانے و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر(ص) را زیارت میڪند.حضرت میفرمایند:
🔺اگر ڪارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهراے اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو:
"یا مولاے یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بڪَ"الغَوثَ اَدرِڪنی"
(اے مولاے من ؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...).
🔸 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابے علے الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وے گفت: به چه ڪسے متوسل شدے؟ گفتم: "به منجے عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان"
🔹 سپس معلوم شد در خواب به ابے علے الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نڪنے نابودت مے ڪنیم و حڪومتت را بهم مے ریزیم...". بعد مبلغے پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش ڪرد.
📚 بحارالانوار جلد۵۳ ص۶۷۸
📆تقویم و مناسبتهای فردا📅
🔺فردا چهارشنبه:
🔹 ۱۱ آبان ۱۴۰۱ 🔹
🔹 ۷ ربیع الثانی ۱۴۴۴ 🔹
🔹 ۲ نوامبر ۲۰۲۲ 🔹
🔰مناسبت های فردا:
💢 سالروز شهادت طیب و اسماعیل رضایی [۱۳۴۲ ش]
#تقویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عمل صالحِ در لحظه
⭕️ چرا علے گندابے عاقبت بخیر شد؟!!
🔰 #استادعالے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حاج حسین یڪتا:
یک خانمِ رزمنده جانباز موجے دیدم...
گفتم: وقتے همسرت میریزه بهم ، چیڪارش میڪنی؟
گفتم: ڪتڪت هم میزنه؟؟
گفت: ببین ، بزار منو بزنه ، ولے خودش رو نزنه...
📌 ماجرای تفحص بند انگشت و انگشتر در فکه
🔹️ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود.
◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند.
◇ ناگهان در خاکهای اطراف چیزی سرخ رنگ
نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست ....
◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است.
◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند.
◇ یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم.
◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود
◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا
روضه ای بر پا شد ...
📚 راوی: مرتضی شادکام
کتاب تفحص، نوشته حمید داود آبادی،
ناشر: صیام، صفحه ۲۳-۲۲٫
#تفحص_شهید
#السلام_علیک_یااباعبدالله
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢تو با امام زمانت زندگے ڪن ببین چه آثار و برڪاتے تو زندگیت میاد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای شهیدی معروف که سردار بی سر شد
🔹️ حاج حسین یکتا در روایتی می گوید: شهید معروفی که چشمان قشنگی دارد در شکم مادرش مرده بود و مادرش از ماجرای شهید می گوید...
#شهید_سر_جدا
#ما_ملت_امام_حسینیم