eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
379 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.7هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
هروقت دیدی سخته نماز خوندن ‼️ 💔یاد کربلا بیوفت 😔 و ببین در چه شرایطی 😭 ارباب نماز خوند 🗡 👈بگو 🕊صـل الله علیڪ یا ابا عبدالله 🕊 نمازتو بخون😊 التماس دعا✋ @keyfonas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_187909122757234064.mp3
24.69M
❤️ ترانه بسیار زیبا تقدیم به شهدای کربلا 🎤 حامد زمانی ❤️ فرمانده السلام ❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜"اربعین حسینی فقط به نیت ظهور حضرت مهدی عازم کربلا می شویم"⚜ 🌷 🔻 سوگند بہ خدا خون من از جوشش باز نمی ایستد تا خداوند مهدی(ع) را برانگیزد. @keyfonas
👌 هشدار ! منفورترین انسان ها کدامند؟ ◾️امام سجّاد عليه السلام : ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ ؛ 🔸امام سجّاد عليه السلام : هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسى است كه سيره امامى را برگزيند ولى از كارهاى او پيروى نكند . 📚اصول كافى ، ج ۸ ، ص ۲۳۴ . @keyfonas
حکایتی زیبا 🕊 قصابی که به معنای واقعی مرد بود و ملقب شد به جوانمرد قصاب 💐 عبدالحسین کیانی 32 سال پیش در این دنیا نفس میکشید و از نظر انسانی و اخلاقی فرد ممتازی بود و خود را مطیع دستگاه سید الشهدا علیه السلام دانسته و واقعا زیبا امتحان خود را پس داد همیشه با وضو می رفت مغازه. هر گاه از او می پرسند: « عبدالحسین! چه خبر از وضع بازار؟ کسب و کار چطوره؟» او فقط میگفت الحمدلله … ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد… »‌ همیشه بیشتر از وزنه ای که توی کفه ترازو بود گوشت میگذاشت ، و می داد دست مشتری. همیشه کفه گوشت به کفه آن طرفی می چربید .‌ هیچ کس کفه های ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود. همیشه سمت گوشت سنگین تر بود هیچ وقت کسی نمیدید عبدالحسین پولی را که از مشتری هایش می گیرد، بشمارد. پول را که می گیرد، بدون اینکه حتی نگاهش کند، می انداخت توی دخل. این عادت همیشگی اش بود.‌ اگر مشتری مبلغ ناچیزی گوشت میخواست عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازویی هست» و البته همه می دانند که او همیشه بیشتر از حق مشتری گوشت می گذاشت توی ترازو. اصلاً گاهی اوقات که مشتری را می شناسد، نمی گذارد مشتری مبلغی را که گوشت می خواهد به زبان بیاورد. مقداری گوشت می پیچد توی کاغذ و می داد دستش.‌ مشتری هایش را می شناخت. آنهایی که وضع مادی خوبی نداشتند یا حدس می زند که نیازمند باشند یا اینکه عائله سنگینی دارند را دو برابر پولشان گوشت می داد. اصلاً گوشت را نمی گذاشت توی ترازو که طرف متوجه بشود داستان چیست. ‌ گاهی اوقات برای اینکه بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کند که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گیرد و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره برمیگرداند به مشتری. گاهی هم پول را می گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می دهد دست مشتری و می گوید:«بفرما. مابقی پولت را بگیر». می خواست عزت نفس مشتری های نیازمندش را نشکند. عبدالحسین سال های سال اینگونه رفتار کرد.‌ فردی یکی دوبار از رو به روی مغازه رد می شود که عبدالحسین صدایش می زند و می گوید: «تو گوشت می خوای اما پول نداری و خدا به دلت انداخته که این مغازه نسیه هم گوشت می ده… مرد انگار که کسی حرف دلش را زده باشد، گره های پیشانی اش باز می شود و می گوید: «خدا خیرت بدهد یک ماهه گوشت نخوردیم. میشه نیم کیلو گوشت بدی و این انگشتر عقیق رو هم بزاری گرو بمونه تا پولشو بدم؟» عبدالحسین بدون اینکه او را بشناسد، تکه ی بزرگی گوشت می پیچد توی کاغذ و انگشتر را هم می گذارد توی دست مرد. «اینو بزار دستت، برا نماز ثواب داره. هر وقت داشتی، پولشو بده»‌ مرد لبخند زنان گوشت را می گیرد و می رود. عبدالحسین زیر لب می گوید: ‌«خدایا! امیدوارم که هیچ وقت برا دادن پول گوشت نیاد، اینطوری گفتم فکر نکنه بهش صدقه دادم و خجالت بکشد»‌.‌‌ او فردی وارسته بود و خوب بلد بود در عاشقی قمار کند پیرزنی می آید درب مغازه و صدا می زند: « عبدالحسین! مادر! این گوشت رو از فلانی خریدم، گوشت خوبی بهم داده؟» عبدالحسین گوشت را ورانداز می کند. یک تکه گوشت از لاشه آویزان در مغازه جدا می کند و می گذارد روی گوشت پیرزن و می گوید:« آره مادر! حالا دیگه گوشت خوبی شد». عادت همیشگی عبدالحسین همین است. هم دل مشتری را نمی ‌ شکند و هم دروغ نمی گوید. تازه این بماند که عصبانی شود و بگوید چرا از من خرید نکردی؟ معمولاً با گفتن نام قصاب، تصویر یک آدم خشن در ذهن ها نقش می بندد. اما عبدالحسین تنها جایی خشمگین می شد که برای خدا بود همسر رئیس شهربانی آمده بود داخل مغازه اش و می گوید: «از این گوشت به من بده». عبدالحسین می گوید:«برو بیرون! مثل بقیه، سرنوبت… می گوید: «من زن رئیس شهربانی ام» و عبدالحسین که به معنای واقعی بجز خدا از هیچ کس نمی ترسد، پاسخ می دهد:«زن رئیس شهربانی باش. تو هم مثل بقیه.»‌ چند لحظه بعد دو مأمور شهربانی برای بردن عبدالحسین می آیند درب مغازه. او با مأمورها نمی رود ومی گوید: برید. کارم تموم شد، خودم میام.» کارش تمام می شود و می رود پیش رئیس شهربانی و می گوید: تو پشت میزت نشستی، برا قانون. منم تو مغازم برا قانون. اگه قرار به بی قانونیه، من از تو بهتر بلدم.» این را می گوید و از شهربانی می زند بیرون ایشان چهل و سه بهار را گذراند و در نهایت ۱۲ گلوله او را به وادی موعود رهسپار کرد و به دیار معشوق شتافت و شهید شد روحش شاد 🌺 @keyfonas
علی(ع)، در نامه خود به‌ حسن(ع) او را از و قرار دادن باز میدارد، چگونه است که شیعیان امروز برخلاف علی(ع) مدعی توسل و شفاعت هستند؟ ✅مسئله شفاعت از شیعه و برگرفته از نص قرآن کریم است. بنابراین، با توجه به ادله شفاعت، نفی شفاعت امکان ندارد و اگر آیات یا روایاتی در نفی آمده است، باید آن‌را با در نظر گرفتن دیگر آیات و روایات معنا کرد. اما این‌که مراد امام علی(ع) از این عبارت که «خداوند تو را مجبور به برگزیدن شفیع نکرده است» چیست؟ چند در معنای کلام حضرت وجود دارد که به برخی از آنها، اشاره می‌شود: 1. منظور از شفیعی که در این‌جا نفی شده است؛ است که در شفاعت، مستقل است. 2. احتمال دیگر این است که امام علی(ع) از نفی شفیع، شفیعی است که حاجب و مانع از ارتباط مستقیم انسان با باشد. 3. احتمال نیز وجود دارد که برخی مطرح کردند و آن این‌که ممکن است مراد حضرت(ع) نفی لزوم و ضرورت پناه بردن به است. 📚تحریر تمهید القواعد، ص 195- 209 @keyfonas
قتل حسین، قربةً إلى الله ✅امام سجاد (ع): هیچ روزی سخت‌تر از روز حسین (ع) نبود؛ سی‌هزار نفر از که خود را از اُمّت اسلام می‌دانستند، بر او هجوم آورند و همهٔ آنها از ریختن خون او، قصد قربت به بزرگ را در سر داشتند! 📚امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ @keyfonas
✍آیت الله بهجت ره ❤️انسانی که نان خشکی او را سیر میکند و یا با سبزی وماست وپنیر میتواند زندگی کند, این همه حرص و طمع به دنیا و مال دنیا برای چه؟ 📚در محضر بهجت،ج۱ص۳۱۴ @keyfonas
آیه 5 سوره مبارکه مائده : الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿5﴾ امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است (5) آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید ... [فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان] یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند. @keyfonas