سیره پیامبر اسلام (ص)در مقابل خرافات:
در سال دهم هجری در چنین روزی(هجدهم رجب) ابراهیم ، فرزند حضرت محمد مصطفی وفات کرد.
در همان روز #خورشيد گرفت.
عده اي گفتند:
خورشيد نيز به خاطر #مرگ ابراهيم غمگين است و اين علامت عظمت رسول خداست.
پيامبر (ص) در حالی که می توانست بر مرکب جهل مردم سوار شود واز این #واقعه سوء استفاده نماید، فورا فرمود:
اي مردم! #خورشيد و ماه دو نشانه از نشانه هاي خداست و به دستور او در سير و حركتند و به فرمان خدا مطيع مي باشند و هرگز به #خاطر مرگ و زندگي كسي گرفته نمي شوند! هرگاه خورشيد و ماه گرفت، نماز آيات بخوانيد!
سپس نماز #آيات را با جماعت خواندند آنگاه به علی(ع) فرمودند:
پيكر #فرزندم ابراهيم را براي دفن آماده كن!
📚بحارالانوار، ج 22، ص 155
@keyfonas
غیبت کردن در حضور امام حسن(ع)
✅شخصي خدمت امام حسن(ع) رسيد و گفت:
از مجلسی میآیم که #فلاني در آنجا از شما بدگويي کرد.
امام حسن مجتبی(ع)، #چهره درهم كشيدند و به او فرمودند:
تو مرا به #زحمت انداختي.
زیرا به #خاطر اين كه غيبت يك مسلمان را شنيدم، بايد درباره خود استغفار كنم.
و چون آن شخص با بدگويي از من، مرتكب #گناه شده، بايد براي او نيز دعا كنم و آمرزش طلبم.
📚بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص ۳۱۹
@keyfonas
چرا امامحسین(ع) را دوست دارم!
✅امام حسين (ع) در حال خواندن نماز بودند که فقیری به در خانه ایشان آمد و با صدای بلند، تقاضای کمک کرد.
امام حسين علیهالسلام نماز خود را سریع تمام کردند و سراغ #فقیر رفتند. وقتی آثار تنگدستی را در آن فقیر مشاهده نمودند از اهالی منزل پرسیدند:
«در خزانه ما ، چقدر باقى مانده است؟»
پاسخ دادند:
«دويست درهم باقى مانده كه فرموده بودید آن را بين #اقوامتان تقسيم كنیم.»
امام حسین فرمودند:
«همه دویست درهم را بياور، كسى كه از اقوام من #سزاوارتر است آمده»
دویست درهم را آوردند و امام حسين علیهالسلام آن را به فقیر دادند و فرمودند:
«اين سکه ها را از من بگیر. از تو عذر مىخواهم که #ناچیز است. اگر دست ما خالی نبود، تو را همواره بهره مند مىكرديم، ولى این روزها دستمان خالى است. و بدان كه من تو را دوست دارم.»
مرد فقیر، به #شدت گريه كرد.
امام حسین علیه السلام از او پرسیدند:
«اشک هایت به #خاطر کم بودن مبلغی است که به تو دادم؟
فقیر گفت:
«نه ! گريهام براى این است كه دستهایی با اين سخاوت، چگونه رواست كه زير #خاك رود؟»
بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۹۱
@keyfonas