🌿🌷🌿🌷🌿
از خطبههاي امیرالمؤمنین امیربیان حضرت علیبن ابیطالب
در #نكوهشدنيا
👌خطبهای غَرّا و عبرتآموز که اگر هزار بار خوانده شود باز هم تازگی دارد
👥با هم میخوانیم:
♦️شما را از #دنيا ميترسانم كه منزل #كوچ است نه جاي #اقامت.
👑به امور #فريبنده خود را #آراسته،
💄و با #آرايشش به فريفتن #برخاسته.
👌سرايي است كه نزد پروردگارش بيمقدار است،
✔حلالش را به حرام،
✔و خيرش را به شرّ،
✔و حياتش را به مرگ،
✔و شيرينش را به تلخي درآميخته.
☝️خداوند آن را براي دوستانش خالص و گوارا نكرده،
☝️وازپرداخت آن به دشمنانش مضايقه ننموده است.
✔️خوبياش اندك،
✔️شرّش حاضر،
✔️گردآمدهاش فاني شونده،
🍃دولتش در معرض ربوده شدن،
🍂و آبادش در معرض خراب شدن است.
👌چه خيري است در سرايي كه مانند خراب شدن ساختمان خراب ميگردد؟
🌹و عمري كه چون تمام شدن توشه در آن خانه به پايان ميرسد؟
👈و مدتي كه چون تمام شدن راه به آخر خواهد رسيد؟!
☝️واجبات خدا را از خواستههاي خود قرار دهيد،
🌿و در اداي حقّش و خواسته هايش از او بخواهيد شما را ياري دهد،
⚰️و دعوت مرگ را به گوشهاي خود بشنوانيد پيش از آنكه شما را دعوت كنند.
🌿زاهدان در دنيا دلشان ميگريد💔
گرچه به ظاهر بخندند، 😄
و اندوهشان شديد است 😭
گرچه شاد باشند، 😀
و خشمشان بر خود زياد است 😖
گرچه در ميان مردم به خاطر آنچه از آن بهرهمندند مورد غبطهاند. 😍
⚰️ياد #مرگ از دلتان پنهان شده،
😇و #آرزوهاي دروغ نزد شما #حاضر گشته،
👌از اين رو #دنيا بيش از آخرت #مالك شما شده،
👈و متاع فعلي #دنيا شما را از توجه به متاع #آخرت بازداشته است.
👥شما بر #مبناي دين خدا، #برادر هستيد،
✔️چيزي جز #آلودگي درونها،
✔️و #بدي نيتها،
✔️شما را از هم #جدا نكرده،
⇦به اين لحاظ يكديگر را ياري نميدهيد،
⇦و خيرخواهي نميكنيد،
⇦و به هم بذل و بخشش نداريد
⇦و با يكديگر دوستي نميكنيد.
👌شما را چه شده كه به اندكي از #دنيا كه به دست #ميآوريدشاد ميشويد،
و به بسياري از #آخرت كه از دست #ميدهيدغصهدار نميگرديد؟! 😭
👈چون اندكي از دنيا از دستتان برود،
✔️شما را پريشان ميكند،
✔️تا جايي كه آثار پريشاني
✔️در چهره شما آشكار ميگردد
👌ودربرابر آنچه ازدستتان رفته بيتابي ميكنيد،
👈و گويي #دنيا جاي اقامت #هميشگي شماست،
👈و گويي #متاع آن براي شما #دائمي است!
🗣چيزي شما را از گفتن #عيب برادر خود
به صورت روياروي #بازنميدارد
👈جز ترس از اينكه او هم به مانند آن عيب را براي شما بگويد.
👌در #ترك آخرت و #محبّت به دنيا با هم خالصانه #دوستي ميورزيد،
✔️و #دين هر يك از شما #بازيچهزبان اوست.
✔️به كسي ميمانيد كه كارش را انجام داده،
✔️و خشنودي مولاي خود را به دست آورده است!
📚نهجالبلاغه خطبه ۱۱۲
@keyfonas
#علی_در_حجه_الوداع_نبود!!!!!
یک #مولوی اهل سنت می گفت که علی در حجه الوداع همراه با پیامبر نبوده است و در یمن بوده و تمام احادیثی که می گوید علی در #غدیر به عنوان مولی معرفی شده است دروغ است؟
✅به راستی انسان از شدت عناد و تعصب این افراد #تعجب می کند . از سویی می گویند حدیث غدیر به خاطر شکایت سپاهیان یمن از علی علیه السلام صادر شده است و دلالت بر #دوستی علی علیه السلام با افراد شاکی دارد و از سوی دیگر می گویند از اساس علی علیه السلام از #یمن به سوی مکه نیامدند.
علامه امینی در #الغدیر شریف ،حدیث غدیر و جریان مذکور را از بیش از 110 تن از بزرگان صحابه روایت می کند
📚الغدیر،ج1 ص141 به بعد
این نشان می دهد که حدیث #مزبور یکی از قطعی ترین روایات متواتر است و اگر کسی در تواتر و صحت قطعی آن شک کند ، ما هم باید به #عقل او شک کنیم و این نکته ثابت می کند که علی السلام از یمن بازگشت و به پیامبر گرامی در حجه #الوداع ملحق شد .
✅سبط بن #جوزی از بزرگان اهل سنت می نویسد ؛
« علمای اسلام اتفاق دارند که قصه غدیر پس از بازگشت پیامبر از سفر حجه الوداع در هیجدهم ذی الحجه روی داد ، آن حضرت اصحاب و یارانش را که بالغ بر 120 هزار نفر بودند را جمع کرد و فرمود هر که من مولای اویم این علی مولای اوست »
📚تذکره الخواص ص37
✅ذهبی از #متعصب ترین علمای اهل سنت می نویسد ؛
« محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده که من از دیدن قسمتی از روایات آن و گستردگی آن شگفت زده شده و یقین کردم که این #اتفاق روی داده است »
📚سیر اعلام النبلاء ج14 ص277
✅ابن حجر #هیثمی یکی دیگر از بزرگان اهل سنت می نویسد ؛
« در صحت حدیث غدیر شکی نیست ، بیشتر سندهای این حدیث صحیح و حسن است و سخن کسی که به این حدیث ایراد بگیرد #ارزش ندارد »
📚الصواعق المحرقه ج1 ص106
✅ملا علی #قاری یکی دیگر از بزرگان اهل سنت می نویسد ؛
« نبود علی در مکه کلام باطلی است ، زیرا در تاریخ ثابت شده است که علی از #یمن بازگشته بود و در حجه الوداع همراه رسول خدا حضور داشت »
📚مرقاه المفاتیح ج5 ص574
@keyfonas
فلسفه #زیارت_قبور اهل بیت چیست؟
✅بُرَيْد عِجلى مىگويد:
«در #محضر امام باقر عليه السلام بودم. مسافرى از خراسان كه آن راه دور را پياده طى كرده بود به حضور امام شرفياب شد.
پاهايش را كه از كفش درآورد شكافته شده و ترك برداشته بود. گفت: به خدا #سوگند من را نياورد از آنجا كه آمدم مگر دوستى شما اهل البيت. امام فرمود: به خدا قسم اگر #سنگى ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور كند و قرين گرداند «وَ هَلِ الدّينُ الَّا الْحُبُّ» آيا دين چيزى غير از #دوستى است؟»
از اينجا مىتوان به #فلسفه زيارات قبور اوليا پى برد. فلسفه اينها زنده نگه داشتن #خاطرات محبت معنوى است. اگر كسى به اين فلسفه توجه داشته باشد خيلى بهره مىبرد و استمداد مىكند و حتماً #عشق و معنى به او مدد خواهد كرد، ولى بعضى مردم شايد سرد و بىروح براى لمس قبر و كفاره #گناهان مىروند.
📚 استاد شهید مطهری، جاذبه و دافعه علی (ع)، ص ۵۹
@keyfonas
#بشارت_امام_هادی_ع_به_مرد_مسیحی
هبة الله موصلی روایت میکند مردی نصرانی و #مسیحی که به شغل کتابت (نویسندگی) اشتغال داشت و به نام «یوسف بن یعقوب» خوانده میشد، بین او و پدرم رابطه دوستی بود، روزی این کاتب نصرانی، نزد پدرم آمد، گفتم: برای چه به اینجا آمدهای؟ گفت: «به حضور #متوکل (خلیفه وقت) دعوت شدهام ولی نمیدانم برای چه احضار شدهام و از من چه میخواهد؟ و من #سلامتی خود را از خداوند به صد دینار خریدهام و آن صد دینار را برداشتهام تا به امام هادی علیهالسلام بدهم.»
پدرم گفت: در این مورد، موفق شدهای. آن مرد #نصرانی نزد متوکل رفت و پس از اندک مدتی، نزد ما آمد در حالی که شاد و خوشحال بود، پدرم به او گفت: «ماجرای خود را به من بگو.» او گفت: «به شهر #سامرا رفتم، که قبلاً هرگز به این شهر نرفته بودم، به خانهای وارد شدم، با خود گفتم بهتر این است که نخست قبل از آنکه کسی مرا بشناسد که به سامرا آمدهام، این صد دینار را به امام هادی علیهالسلام برسانم، بعد نزد متوکل بروم، ... به خانه ابنالرضا (امام هادی علیهالسلام) رسیدم. ... ناگاه خدمتکار سیاه چهرهای از آن خانه بیرون آمد و گفت: «تو یوسف بن یعقوب هستی؟» گفتم: آری. گفت: وارد #خانه شو، من وارد خانه شدم، او مرا در دالان خانه نشاند و سپس به اندرون رفت،
با خود گفتم این دلیل دیگری بر مقصود است، از کجا این #غلام میدانست که من یوسف بن یعقوب هستم، با اینکه من هرگز به این شهر نیامدهام و کسی مرا در این شهر نمیشناسد، بار دیگر خدمتکار آمد و گفت: «آن صد دینار را که در کاغذ پیچیدهای و به همراه داری بده»، آن را دادم و با خود گفتم: این نیز دلیل دیگر است بر #مقصود. سپس آن خدمتکار نزد من آمد و گفت: وارد خانه شو! من به خانهی ابنالرضا علیهالسلام وارد شدم، دیدم آن حضرت تنها در خانهی خود نشسته است، تا مرا دید به من فرمود: «ای یوسف آیا وقت آن نرسیده تا رستگار شوی؟» گفتم: «ای مولای من! دلیلها و نشانههایی (بر صدق شما و اسلام) برای من آشکار گردید، که برای هدایت و #رستگاری من کفایت میکند.» فرمود:
هیهات! تو #اسلام را نمیپذیری، ولی به زودی پسرت مسلمان میشود و از شیعیان ما میگردد، ای یوسف! گروهی که گمان میکنند، #دوستی ما سودی به حال امثال شما و پیروان دیگر ادیان، ندارد، ولی آنها دروغ گفتند؛ سوگند به خدا #دوستی ما، به حال امثال تو (که نصرانی هستی) نیز سودبخش است.
امام هادی در ادامه فرمود: برو دنبال آن #کاری که برای آن آمدهای، زیرا آنچه را دوست داری، به زودی خواهی دید و به زودی دارای پسر مبارک خواهی شد. آن مرد #نصرانی میگوید: نزد متوکل رفتم، و به تمام مقاصدم رسیدم و بازگشتم. هبة الله میگوید: من بعد از مرگ همین نصرانی، با پسرش دیدار کردم، دیدم مسلمان است و در مذهب #تشیع، استوار و محکم میباشد، او به من خبر داد که پدرش بر همان دین نصرانیت مرد، ولی خودش بعد از مرگ پدر، مسلمان شده است و پیوسته میگفت: انا بشارة مولای: من #بشارت مولای خود (امام هادی علیهالسلام) هستم.
مجلسی، بحارالانوار، ج 50، ص 144
@keyfonas