👌مومن شایسته است دارای این هشت خصلت باشد ...
◾️مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ يَنْبَغِى لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ فِیهِ ثَمَانِى خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَكُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ لَا يَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا يَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِى تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِى رَاحَةٍ إِنَّ الْعِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمَ وَزِیرُهُ وَ الْعَقْلَ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقَ أَخُوهُ وَ الْبِرَّ وَالِدُهُ .
🔸امام صادق علیه السلام فرمود : مؤمن را سزاوار است که داراى هشت خصلت باشد :
1- هنگام شدائد با وقار باشد.
2-هنگام بلا شکیبا باشد.
3-در فراوانى نعمت سپاسگزار باشد.
4-به آنچه خدا روزیش کرده قانع و خرسند باشد.
5-به دشمنانش ستم نکند.
6 بارَش را بر دوستانش نَیَفکَنَد (بخاطر دوستانش متحمل گناه نشود).
7-بدنش از او در رنج و مشقت باشد (از بسیارى عبادت و قضاء حوائج مردم).
8-مردم از ناحیه او در آسایش باشند.
👈همانا علم دوست مؤمن است و بردبارى وزیرش و عقل امیر سپاهش (یعنى اعضاء و جوارحش بفرمان عقلش رفتار کنند) و مدارا برادرش و احسان پدرش باشد .
📚اصول کافى جلد ۳ صفحه ۷۸
@Keyfonas
👌برترین اعمال چیست ؟؟؟
◾️امام صادق علیه السلام : قَضَاءُ حَاجَةِ المُؤمِن خَیرٌ مِن عِتقِ ألفِ رَقَبَةٍ وَ خَیرٌ مِن حُملَانِ ألفِ فَرَسٍ فی سَبِیلِ اللهِ .
🔸امام صادق علیه السلام میفرمایند : بر آوردن نیاز مؤمن بهتر است از آزاد کردن هزار بنده و بهتر است از تجهیر کردن هزار اسب برای جهاد در راه خدا .
📚کافی(ط-الاسلامیه) ج ۲ ص ۱۹۳ ح ۳
@Keyfonas
تنها خدا میداند آنها چه میدیدند🍁
آیت الله بهجت (ره) در خصوص بزرگی و عظمت امام حسین ع و یاران گرامیشان میگفت :
حضرت سیدالشهدا علیهالسلام با اختیار خود، آنهمه مصائب و شهادت و اسارت اهلوعیال خود را تحمل نمود؛ زیرا پیوسته و حتی در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه میشد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کنند یا لقاءالله و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است؛ ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند. خدا میداند که آنها چه میدیدند! حضرت قاسم علیهالسلام راجع به مرگ میگوید: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ» (شیرینتر از عسل است). آیا این تعبیر شوخی است؟!
ما نمیتوانیم درجات و مقامات آنها را تعقل و درک کنیم که چه خبر بوده و چه درک میکردند و چه میدیدند، همینقدر نقل شده که امام حسین علیهالسلام مقامات اخروی آنها را به آنان نشان داد.
اینکه نقل شده عابس در روز عاشورا، در میدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد،یک کار عادی و آسان نبود. خواست به دشمن بفهماند که ما از روی عقیده و مرام، راه شهادت را اختیار و انتخاب کردهایم، نه از روی ناچاری و اجبار و تهدید و اکراه یا به جهت شرم و حیا؛ بلکه این مرام ماست و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه میجنگیم و کشته میشویم و باکی از شهادت نداریم و طرف مقابل، عمر سعد، بیچاره و دربند و اسیر مُلک «ری» است.
حضرت ابوالفضل علیهالسلام نیز با آن فداکاریهایش میخواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری و ناگواری و سختی در راه رسیدن به آن، سهل و آسان و شیرین است.
رحمت واسعه، ص۵۹ ـ ۶۱
@Keyfonas
سعی کن گریه کنی …
اهمیت گریه برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در سیره و بیان آیتالله بهجت قدسسره
[حضرت آیتالله بهجت قدسسره] شیر آب حیاط را بهاندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو میگرفتند. گفتم: آقا، محرم دارد میآید و من یک ماه برای تبلیغ میروم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. همانجور که وضو میگرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: «آسید محمد! سعی کن هر شبانهروزی یکمرتبه برای امام حسین علیهالسلام گریه کنی...» . (براساس خاطره یکی از شاگردان)
برگرفته از کتاب ردپای سپید، ص۵٧
@Keyfonas
به خدا بگو: تو گفتی و من هم آمدم🕊
حضرت آیتالله بهجت (ره)شرکت در مجالس عزای سیدالشهدا علیهالسلام را تعظیم شعائر میدانست و معتقد بود که باید به شعائر عظمت بخشید و عمر خود را در اعتلای هرچه بیشتر آنها صرف کرد. همیشه تأکید میکرد:
شرکت در مجالس سیدالشهدا علیهالسلام محبت به ذویالقربای پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله است؛ همان ذویالقربایی که قرآن به مودت آنها سفارش کرده و مودت آنان را مزد رسالت قرار داده است. شرکت در این مراسم، اجر رسالت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله است. شما به این نیت برو و به خدا بگو: تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو میخواهی انجام میدهم. به کسانی که تو دوستشان داری محبت میکنم.
برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢
@Keyfonas
آيا #قصاص موجب رواج خشونت نمي شود؟؟مگر #خون را مي توان با خون شست؟؟
✅ قرآن قصاص را سبب #حيات جامعه بشري ميداند.
#تقاص كردن وارد كردن همان آسيبي هست كه شخص ديده است بر شخص آسيب زننده.
در نگاه اول و سطحي ممكن است اين تقاص كردن، تجويز خشونت معني شود ولي توجه به چند نكته قضاوت ما را #تغيير خواهد داد:
1⃣ وقتي كسي به درجه اي از هيجان خشم مي رسد كه اراده ميكند حيات كسي را از او سلب كند و يا آسيب #جسمي به او وارد كند اين هيجان با هيجان قوي و بازدارنده ترس از تقاص شدن و كشته شدن مي تواند كنترل شود وگرنه اگر شخص جاني بداند مجازاتي كه ممكن است دامنگير او شود نهايتا حبس و محروميت هاي #اجتماعي است اين علم او ترسي بازدارنده از آن جنايت نخواهد بود و چه بسا افرادي كه به جهت خصومت و انگيزه هاي مختلف تمايل به حذف مخالفين خود داشته باشند و حاضر باشند #مجازات حبس ابد را هم تحمل كنند.
2⃣ حق قصاص حقي هست كه اولياء دم را فقط و فقط #مجاز به تقاص كردن شخص جاني ميكند و به اين ترتيب حس انتقام شكل گرفته در آنها كنترل ميشود و از قتلهاي انبوه و زنجيره اي و خانوادگي كه در نتيجه شعله ور شدن حس #انتقام ممكن است حاصل شود و انسان هايي را به كام مرگ بكشاند پيش گيري ميكند.
3⃣ حق #قصاص يك اجبار براي تقاص كردن نيست بلكه حقي هست كه ولي دم را مخير ميكند بين تقاص كردن و عفو با گرفتن ديه و #عفو كردن بدون دريافت ديه؛ حكومت از اين حق دفاع میكند و او را در گرفتن حق خود ياري ميكند.
4⃣قرآن #رشته برادرى دينى ميان مسلمانان را حتى بعد از ريختن خونهاى ناحق، همچنان برقرار مىدارد و براى تحريك عواطف، اولياى مقتول را برادران #قاتل معرفى نموده آنان را با اين تعبير به عفو و مدارا تشويق مىكند.
✅نتيجه: با دادن حق #قصاص براي شخص آسيب ديده و يا بازماندگان او، عاملي بازدارنده در برابر هيجانهاي مخربي مانند خشم و انگيزه هاي خانمان برانداز شكل ميگيرد كه البته اين حق داراي #چارچوب خاصي است كه امكان تجاوز از آن نيست و صرفا حس #انتقام شعله ور شده را با تقاص فرد جاني خاموش ميكند و به اين ترتيب اولا بازدارنده است از جنايت ابتدائي و ثانيا كنترل كننده حس انتقام است از #جنايتهاي بعدي.
@Keyfonas
چگونه دیگران را جذب دین کنیم؟
#شهید_مطهری
✅در حدیث است: مردم را به سوی خیر و نیکی بخوانید ولی بهوسیله غیر زبان، یعنی بهوسیله #عمل و پیشقدمشدن.
✅در اطراف حق و #عدالت و انصاف و کرم و #تقوا و گذشت و فداکاری و حرّیت و آزادی، سخن زیاد گفته شده و از این جهت کم و کسری وجود ندارد؛ به هر شکل و به هر صورتی که بخواهیم سخنانی در این زمینه موجود است. چیزی که کمتر یافت میشود عمل به حق و طبق عدالت و #انصاف است. آنچه کمتر یافت میشود خودِ کرم و تقواست. چیزی که کیمیاست #واقعیت فداکاری و گذشت است. اکسیر نایاب، یک روح حرّ و آزاد است.
✅از این روست که بشر کمتر به سخن و گفتار وقعی میگذارد اما در مقابل عمل سر #تعظیم فرود میآورد؛ یعنی آنجا که با شخصیتی روبهرو میشود که حقیقتاً از حق و #عدالت منحرف نمیشود و تقوا و پرهیزکاری را پیشه میسازد و روحی حرّ و آزاد دارد، خود به خود خاضع و علاقهمند میشود.
📚حکمتها و اندرزها، ج1، ص200-198
@Keyfonas
روزی امام حسین(ع)، بردهای را در باغی دیدند که به یک #سگ غذا میداد.
آن برده به امام حسین گفت:
«ای فرزند رسول خدا! من اندوهگین هستم و میخواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش #شاد شوم. صاحب من یک یهودی است و دوستدارم آزاد شوم.»
امام حسین(ع) به #قصد خریداری غلام، نزد صاحبش رفتند و پیشنهاد دادند که به دویست دینار، #غلام را به او بفروشند.
مرد #یهودی که از حضور فرزند رسولالله شادمان شده بود گفت:
« این غلام، باغ و دویست دینار را به شما بخشیدم.»
امام حسین(ع) به #غلام فرمودند:
« من نیز تو را آزاد می کنم و دویست دینار و باغ را به تو میبخشم.»
آن مرد یهودی و #همسرش با مشاهده اخلاق امام حسین(ع) مسلمان شدند.
📚بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۴
@Keyfonas