🔴 «ترور» از دریچۀ «مذاکره»
✍️ #مهدی_جمشیدی
🔹 به بهانه ترور دانشمند شهید محسن فخری زاده
1️⃣ اگر دشمن دریابد که ما «احساسِ ضعف» میکنیم، «تردید»ش در ضربهزدن، به «یقین» تبدیل خواهد شد! آنقدر «ضربههای پیدرپی» وارد خواهد آورد که «گیج» و «گنگ» شویم و در برابرش به زمین بیفتیم؛ بیآنکه حتّی «جرأت» و «جسارتِ» دفاع از خویش را بیابیم!
2️⃣ رهبرِ انقلاب، بارها به دولتِ روحانی تذکّر داد که به دشمن، «پیامِ ضعف»، ارسال نکنید! این دولت از آغازِ تبلیغاتِ انتخاباتیاش در سالِ نودودو تاکنون، کمترین کوتاهی و سستی در ارسالِ «پیامِ ضعف» به دشمن نداشته است! چنانکه با «تحریف»، وانمود کرد که راهحلِ گشایشِ اقتصادی، «مذاکره با آمریکا» است. روحانی، هم این وسوسه را به ذهنِ مردم افکند و معیشتِ مردم را «شرطی» کرد؛ و هم به آمریکا اطمینان داد که در ایران، هیچ اتّفاقی رخ نخواهد داد، مگر اینکه تحریمها برطرف شوند! آخرین «پیامِ ضعفِ» این دولت به دشمن، چشمامیدداشتن به بازشدنِ بابِ «مذاکرۀ مجدّد با آمریکا» بهواسطۀ تغییرِ رئیسجمهورِ آن بود! گویا تدبیر و امیدِ این دولت، وابسته به «معادلاتِ سیاسیِ آمریکا» است!
3️⃣ وقتی بهگونهای با دشمن روبرو شویم که سراپا، «احساسِ نیاز و وابستگی» باشیم و به بهای مساعدتِ او، تمامِ «خطوطِ قرمزِ» خویش را زیرِ پا بگذاریم، او به «هیچ حدّی»، بسنده نخواهد کرد، بلکه فرصت را برای «پیشروی»، مناسب دانسته و میکوشد «سنگرهای بیشتر و مهمّتر»ی را فتح کند! بهعبارتدیگر، «عقبنشینی» و «انفعال» و «سازشجوییِ» ما، به ضررِ ما تمام خواهد شد. «دولتِ ضعیف» و «جامعۀ بهضعفکشاندهشده»، حریم و حصاری ندارد و دستخوشِ تعدّیِ دشمن قرار میگیرد.
4️⃣ تلختر و غمانگیزتر اینکه «دولتِ ضعیف» که همچنان، دلبسته و شیفتۀ مذاکره است، تلاش میکند تا «دانشمندِ هستهایِ» خویش را «دانشمندِ دفاعی» بخواند تا مبادا «خطِ جدیدِ مذاکره»، گزند و آسیبی ببیند! دولتِ جدیدِ آمریکا نیز میداند که «دولتِ ضعیف»، بیش از صدورِ چند بیانیّۀ رقیق و کلیشهای، قدمی برنخواهد، بلکه «رامتر» و «تسلیمتر» و «حقیرتر» از همیشه، برای آغازشدنِ مذاکره، لحظهشماری میکند! «صنعتِ هستهای»، «صنعتِ موشکی»، «فتوحاتِ منطقهای»، «معیشتِ مردم»، «عزّتِ ایرانی»، «قاسم سلیمانی»، «محسن فخریزاده» و … همهوهمه باید فدای «خطِ مذاکره با آمریکا» شوند!
5️⃣ این «دانشمندِ هستهای»، قربانیِ عملیّاتِ شناسایی در متنِ «روندِ رسمیِ اعتمادسازیِ دولتِ ضعیف با آمریکا» شد، نه عملیّاتِ جاسوسی و تعقیب و مراقبتِ غیررسمی …! تفنگی که این گلولهها از آن شلیک شدند، در همان «دستِ چُدنیِ با روکشِ مخملی» قرار داشتند!
6️⃣ بهراستی، ما بهای چهچیزی را میپردازیم؟! «اختلالِ دستگاهِ محاسباتی»؟! «اعتماد به دشمن»؟! «سادهلوحی و حماقت»؟! «نفوذِ رسمی»؟! بیجهت نبود که رهبرِ انقلاب گفت: مگس بر روی «زخم» مینشید! این «زخمها»، حاصلِ نیشِ خنجرِ «مذاکره» هستند که از پشت، بر پهلوی انقلاب فرومیآیند…
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 بهترین تحلیلهای روز را در خیابان انقلاب بخوانید.👇
https://t.me/joinchat/AfthPTwgMHGpwWiF7qdfKA
🔴 «حضرت آقا»یی که خودم میپسندم
✍️ #مهدی_جمشیدی
1️⃣ وجودت که آکنده از «عقده» شده بود ... آرام گرفت یا همچنان حرف - «عقده» - ناگفتهای داری؟! بشمار در یک متن، چند بار «فرزند شهید» بودنت را به بهای گزاف، به مخاطب فروختی؟! چه بد تصویری از فرزندان شهدا در ذهن مخاطب ساختی! آنان که ما میشناسیم، عقدهایهای «هرزهنویس» و «بدزبان» و «مدّعی» نیستند! «نجیب» هستند و «خویشتندار»! «مناعت طبع» دارند! «باجگیری» هم حدّی دارد! چه «نردبانِ بلند»ی ساختهای از خونِ پدرِ شهیدت!
2️⃣ «اسلام قاعدین»، «ابرساکت نهضت خمینی»، «ساکتین نهضت امام»، «اسلام مصباح»، «اسلام تکفیری»، «فرقۀ مصباحیه»، «انجمنی»، «خوارجمسلک»، «مؤسسۀ امام خمینی منهای جمهوریت»، «استاد تمساح» و ... . عبارتهایت را دربارۀ مصباح، با «روزنامههای زنجیرهایِ دهۀ هفتاد» مقایسه کن! اگر اندک تفاوتی یافتی، بگو! همان روزنامههایی را میگویم که به تعبیر تو، «حضرت آقا» با حکم حکومتی، دکّان خدعهبازیشان را بست! شناختت از «اسلام مصباح»، با یادداشتهای «روزنامههای زنجیرهای»، مو نمیزند! جز اینکه اگر آنها بهرهای از «ادب» داشتند، تو از این فضیلت نیز بیبهرهای! چه شده که سخن همانها را «تکرار» میکنی! آن هم خطاب به «حضرت آقا»! چه خاطراتِ تلخی را در ذهنِ «حضرت آقا» بازآفریدی!
3️⃣ راستی! هاشمیرفسنجانی نیز از «رفاقتِ» خود با «حضرت آقا» سخن میگفت و در «عمل»، به او جفا میکرد، و تو نیز مینویسی «حضرت آقا» و از ارادتِ اثباتنشدهات به ایشان سخن میگویی، امّا در هر سطری از هجونامهات، بر سخن وی میتازی و انکار میکنی! تعبیرِ «حضرت آقا»، دهانبند منتقدانت است؟! قلمت را با «صداقت»، آشتی بده! قربان کسیکه میگوید «خامنهای»، امّا در نظر و عمل، وفادار است.
4️⃣ مصباح، مخالف «جمهوریّت» است؟! او «صد جلد کتاب» دارد؛ کافیست «یک ارجاع» بدهی! مصباح در کجا گفته که «جمهوریّت» را برنمیتابد؟! در روزنامههای زنجیرهای بگرد، شاید آنها ارجاعی داده باشند که به کار لجنپراکنیِ امروز تو بیاید!
5️⃣ نوشتهای: «کشتند جماعت نفهم، ما را با چهار تا تعریفی که شما از مصباح کردهاید»! چه کنیم؟! ایشان تعریف کرده است! همان «حضرت آقا»! نباید تعریف میکرد؟! نمیدانی چه پاسخی بدهی؟! مفرّی نداری؟! در گلویت گیر کرده است؟! بلای جانت شده است؟! زیرکانه، سخن «حضرت آقا» را با تعبیر «چهار تا تعریف»، تقلیل نده! میخواهی شأن مصباح را فروبکاهی، حتّی به بهای فروکاهیدنِ سخنِ «حضرت آقا»؟! آری، «حضرت آقا»یی بودنت هم «دلبخواهانه» و «گزینشی» است!
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 بهترین تحلیلهای روز را در خیابان انقلاب بخوانید.👇
@kh_enghelab
🔴 دولت انقلابی و هزینۀ تغییر
👤 #مهدی_جمشیدی
1️⃣ انتخابات برگزار شد. دولتی رفت و دولتی آمد. رئیسجمهور، تغییر کرد. دولت جدید، دولت انقلابی است و سیاستهای انقلابی را در پیش گرفته است. ما در انتظار بهثمرنشستن این سیاستهای جدید و وعدههای انتخاباتی هستیم.
2️⃣ آیا «تصویرِ پیشگفته»، همۀ واقعیّت است؟! مگر «تأثیرها» و «پیامدها»ی سیاستهای پیشین، به این زودیها برچیده میشوند؟! چگونه میتوان توقع داشت که آن همه «لطمههای بنیانی» و «آسیبهای عمیق»، در یک سال و دو سال، جبران شوند؟!
3️⃣ جبرانِ کاری که دولت فاجعهخیز و مصیبتبارِ اعتدالگرا، با معیشت و اقتصاد مردم کرده است، محتاج «صبوری» است. توقع «معجزه» از دولت انقلابی، خطاست. «مجال» دهیم که رئیسجمهورِ شریف و خدوم، «گامهای اصلاحی» را یکی پس از دیگری بردارد و گرهها را بگشاید.
4️⃣ «تلاطمها» و «نوسانها»ی کنونی، بخشی از دردهای این «تغییر ریل» هستند. چارهای نیست؛ نمیتوان از «گذشته» بگریزیم و «اکنونِ بریده از گذشته» بسازیم. گذشته بر ما سایه افکنده و در هر گام، ما را به خود «مشروط» ساخته است. این «تعیینشوندگیِ پیشینی»، پارهای از واقعیّتِ اجتنابناپذیر است. به اندازۀ اشتباهها و خطاهای گذشته، باید «تغییر مسیر» بدهیم و این «دگرگونی» و «چرخش» هرچه بزرگتر است، «دشواریها» و «دردها»یش نیز بیشتر است.
5️⃣ اگر در «مسیر درست» قدم برداشتیم، پس از «تکانهها»ی حرکت در این مسیر نهراسیم. عاقلانه این است که این «هزینههای کوتاهمدّت» را بپردازیم تا «جابجاییِ ساختاری» و «چرخشِ سیاستی» رخ بدهد و وارد افق تاریخیِ جدیدی بشویم. جامعهای که رشدِ فکری یافته، اهل «محاسبههای راهبردی» و «ارزیابیهای کلان» است و برای خوشی و شادکامی در اکنونِ گذرا، «آیندهفروشی» نمیکند و «فردای تباهشده» را رقم نمیزند.
6️⃣ «شتابزدگی» و «بیصبری»، آفت مهلکِ حرکتهای تاریخی است؛ پا بر زمین کوفتن و تحقّق وعدهها را در کوتاهمدّت طلبیدن، حربه و حیلهای که جریان غیرانقلابی برای «بازگشت به گذشته» و «ملامتِ دولت انقلابی» در پیش گرفته است. میخواهند با ناامیدسازیِ بدنۀ اجتماعیِ دولت انقلابی، «نتوانستنها»ی خودشان را به «نشدن» تعبیر کنند و به متنِ قدرت بازگردند.
7️⃣ سخن در این نیست که «اعتراضهای مردمی»، ناصواب هستند و باید مسیر سکوت در پیش گرفت و زبان در کام کشید. باید زبانِ انتقاد، گشوده باشد، امّا نباید غفلت کرد که این دردها و مصائب، ریشه در چه دولتی و چه سیاستهایی دارند و چه کسانی چنین کردند و رفتند و اینک نتایجِ مخرّبِ سیاستهایشان، زندگیِ روزمرّۀ ما را گرفتار تلخی کرده است. «مقصرانِ بیتدبیر»، در پسِ پرده نشستهاند، امّا «دولت انقلابیِ نوپا» باید پاسخگوی زنجیرۀ علّیِ سیاستهای غلطِ آنها باشد.
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 بهترین تحلیلهای روز را در خیابان انقلاب بخوانید.👇
@kh_enghelab
🔴 چرا «موضعگیری» نمیکنیم؟!
👤 #مهدی_جمشیدی
1️⃣ ما «شأن علمی» داریم و مداخله در امور «عینی» و «انقلابی»، مخالف وجاهت و منزلت علمی ماست. ما باید فقط به «مبادی بعیده» و «انتزاعیاتِ بریده از واقعیّات» بپردازیم. این مسائل، «سیاسی» هستند و راه «سیاست» از «علم» جداست. اهل علم و پژوهش و معرفت نباید «سیاستزده» و «سیاسیکار» شود. ما سرگرم مباحثِ «مجرّد» و «انتزاعیِ» خویش هستیم و از «معقولاتِ بیخاصیّت»، لذّت میبریم. اینکه برای «جامعه» و «حاکمیّت» چه رخ خواهد داد و «نظم اجتماعی» و «هندسۀ سیاسی» به کدام سو خواهد رفت، کمترین ارزشی ندارد. وظیفۀ ما، اندیشهورزی در حوزۀ «مبادی» است و بس.
2️⃣ «انقلاب» و «نظام» هم جزو سیاست هستند و ما نباید «وابسته به نظام» قلمداد شویم. ما مفتخریم که «مستقل» هستیم. سیاست، مبتنی بر «حقّ» و «باطل» نیست و فقط در چهارچوب «قدرت»، تعریف میشود. پس تفاوتی میان این و آن نیست. اسلامِ ما، «اسلامِ منهای انقلاب» است؛ «اسلامِ بیتفاوتها»، «اسلامِ حاشیهنشین»، «اسلامِ غیرسیاسی»، «اسلامِ قابلجمع با همه»...
3️⃣ انقلاب و نظام که هیچ، حتّی خودِ «اسلام» نیز از «شیوخ اسلام»، مهمتر نیست. باید نسبت به شیوخ اسلام، حسّاس و متعصّب بود و نه اسلام. بگذارید «ضروریّات دین» را انکار کنند و «بنیانهای باور دینی» را متزلزل سازند؛ آنچه که مهم است، بقای ماست. ما اسلام را برای خویش میخواهیم، نه خویش را برای اسلام. ما مقوّمِ دین هستیم نه خودِ دین.
4️⃣ ما همیشه در میانۀ دو صندلی مینشینیم و با «مرزبندیِ ایدئولوژیک»، بیگانهایم. ما یاد گرفتهایم که چنان «مبهم» و «دوپهلو» سخن بگوییم و بنویسم که به هیچ اعتباری، کسی نتواند گریبان ما را بستاند. مگر فرح پهلوی، «انجمن فلسفه» بر پا نکرد و «فیلسوفانِ سنّتگرا» را فرانخواند و در کنار آنها ننشت؟! مگر سکولارها با فقهای سنّتی و لندنی و ... معارضه دارند؟! فردا نیز که این نظام برچیده شود، حتّی اگر نظام بعدی، «سکولار» باشد، ما منزلت خویش را خواهیم داشت. وجود ما، گرهخوره به هیچ نظامِ سیاسیای نیست. ما همچون ریگِ تهِ جوی هستیم که میمانیم. بگذار انقلابیها در زدوخوردها و نزاعها، هلاک شوند؛ ما فقط نظارهگریم.
5️⃣ ما «دیندارن هزینهگریز» و «مؤمنان عافیّتطلب» هستیم که همواره از معرکه گریختهایم و «درسوبحث» را بر «مجاهدت» ترجیح دادهایم. ما اهل «علم» و «فضل» و «تعمّق» و «اعتدال» هستیم، نه همچون انقلابیها، «فحاش» و «هتّاک» و «نامعقول» و «خشونتگرا». «صراحت» و «شجاعت» و «غیرت» و «حسّاسیّت»، فضیلت نیستند، بلکه «خشونت» و «فحاشی» و «تندی» و «بیادبی» هستند. انقلابیها، «تهیمغز» و «جزماندیش» و «نامتعادل» هستند، و ما «عقل کلّ» و «مرکز عالَم» و «دوراندیش».
6️⃣ ما برای حسینبنعلی، «اشک» میریزیم و «مجلس» بر پا میکنیم، امّا «عملِ حسین» را تکرار نمیکنیم. ما در «صحنۀ عمل»، چونان هزارها مسلمانی هستیم که کربلا را به «نظاره» نشستند و نه در این سو بودند و نه در آن سو. امّا امروز، برای آنچه که رخ داده و تاریخی که سپری شده و هزینهای ندارد، گریان و نالان هستیم، بیآنکه اشک و آهمان، اندکی به «عمل» پیوند بخورد و «هزینهزا» و «خطرآفرین» باشد.
7️⃣ آری، ما «حوزویان و دانشگاهیان سکولار» هستیم؛ «خواصِ بیاثر»، «نخبگانِ منفعل»، «عالمان بیعمل»، «دیندارانِ انباشته از مفاهیم و معارف و تهی از جسارت و اقدام»، «حاشیهنشینانِ موجّه و معتبر امّا بیتحرّک»، «محافظهکارانِ مصلحتاندیش و خودخواه»....
💢 خطّ سرخِ حسینبنعلی کجا و ما کجا؟!
#فرهنگی #سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔 @kh_enghelab
🔴 لایحه حجاب
👤 #مهدی_جمشیدی
🔹 جبههی انقلاب بپاید که لایحهی حجاب در مجلس، دچار سه گزند نشود:
1️⃣ «بررسی فرسایشی» که زمان را به نفع برهنگی، از ما میستاند و آنها را تثبیت میکند.
2️⃣ «تغییر جزئی» که به معنی قبول روح انفعالی و مبنای محافظهکارانهی لایحه است.
3️⃣ «فرهنگیسازی» که بهانه و پوششی برای رقیقسازی هرچه بیشتر لایحه است.
🔸 درخت دولت که بیش از مجلس، ریشه در خاک انقلاب داشت، این «میوهی کال» را در سبد مجلس نهاده است! حال از مجلس که تنها «هشتاد نفر انقلابی عیار بالا» دارد، چه انتظاری میتوان داشت؟!مجلس برآمده از «شورای ائتلاف سهمیهای»، در ابتلای سهمگینی فرو غلتیده است که معطوف به تعارض منافع است.باید روزانه، حساس بود.
✅ نسبت مجلس با «حجاب»، همان نسبتش با «اغتشاش» است. در طوفان اغتشاش، چه گفتند و چه کردند؟! در اینجا نیز همان تکرار خواهد شد. انقلابیهای حداقلی و متوسط، انقلابیاند، اما «کارگزاران وضع ثبات» هستند نه «چریکهای عبور از بحران». کارهای بزرگ، محتاج ارادههای تاریخی هستند، از قبیل «دیالمه» که بیهراس بود.
🔹 دلبستن به مجلس، خطاست. از اقلیت مؤمن انقلابی در مجلس که خطشکن هستند، کاری ساخته نیست؛ چون قاعدهی رأی اکثریت، فریادشان را خاموش خواهد کرد. باید جبههی انقلاب در بیرون مجلس با «کنشگری غیررسمی»، گفتمان مسلط بیافریند و شرایط غالب بسازد. تاکنون نیز با تکیه بر «روایتپردازی اجتماعی» پیش رفتیم.
#اجتماعی #فرهنگی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔
🔴 یکهسالاری یا ترکیب ولایت و مردم؟!
👤 #مهدی_جمشیدی
1️⃣ هنگامی که در آغاز انقلاب، سخن از گنجاندن اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی گفته شد، برجستهترین دلیلی که نیروهای لیبرال برای مخالفت با آن در دست داشتند، این بود که ولایت فقیه، قدرت متمرکز و انحصاری پدید میآورد و همۀ امور حاکمیتی را به ارادۀ یک نفر گره میزند و حقوق سیاسی مردم را از میان میبرد.
🔹 آنها معتقد بودند که ولایت فقیه، با وعدههای انقلاب در دورۀ نهضت، تعارض دارد و نوعی شاهسالاریِ دینی به وجود میآورد که حاصلش تبدیل استبداد سطلنتی به استبداد دینی است. امروز پس از گذشت بیش از چهار دهه، مهدی نصیری همان منطق را - البته با بیانی ضعیف و سطحی نسبت به گذشته - مطرح میکند و نظام جمهوری اسلامی را از لحاظ اینکه در آن ولی فقیه حضور دارد، مبتلا به یکهسالاری میانگارد.
🔸 او در یادداشت اخیرش نیز مانند گذشته، کوشیده همۀ چالشهای واقعی و موهوم را به «یک شخص» نسبت بدهد و او را «علتالعلل مشکلات» معرفی کند؛ این شخص، ولی فقیه است.
2️⃣ کسانی که «تصویر استبدادی» از ولایت فقیه دارند و از این جهت، این آموزه را برنمیتابند، در حقیقت از عنصر جوهری و ذاتی انقلاب عبور کردند و پرچم «سکولاریسم سیاسی» را به دست گرفتهاند. در اینجا دیگر سخن از «نقد عملکردها» در میان نیست، بلکه آشکارا، اینان در مسیر «نفی بنیانها»یی قرار گرفتهاند که سازۀ هویتبخش و تمایزآفرین در نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند.
✅ روشن است در این حال، دیگر نمیتوان چنین اشخاصی را خودی و در زمرۀ نیروهای انقلابی انگاشت. نقادی اینان از «مرزهای هویتی» و «خطوط قرمز ارزشی» عبور کرده است و آنها به «دیگریِ انقلاب» تبدیل شدهاند. نقدهای میدانی و عینی، چه درست و چه نادرست، یک سخن است و نقدهای معرفتی و نظری که با ماهیت نظام، سرِ ناسازگاری دارند سخن دیگری است.
🔹 این دومی، حکایت از آن دارد که برخی نیروهای سیاسی از قبیل نصیری، دچار «فرسایش اعتقادی» و «زوال هویتی» شدهاند و به اردوگاه لیبرالیسم سیاسی پیوستهاند. نقدهای اینان، دیگر نقد نیست، بلکه «ساختارشکنی» و «هویتستیزی» است.
🔸 نزاع وی از پارهای مفاسد اقتصادی آغاز شد و اینک به تضاد ایدئولوژیک رسیده است؛ تا آنجا که او در یک سیر قهقرایی به ورطۀ لیبرالیسم سیاسی فرو غلتیده است. این در حالی است که حتی بخش مرکزی جبهۀ اصلاحات نیز که ماهیت لیبرال داشت، دستکم اینگونه رسوا و عیان، در برابر ولایت فقیه به صفآرایی نپرداخت. هنگامی که او از «جمهوری اسلامی» به «جمهوری سکولار» رسیده است، طبیعی است که خواهان برچیدن نظریۀ ولایت فقیه باشد. شیب دگردیسی او، بسیار تند و ناموجّه بود. آن تب آتشین کجا و این تجدیدنظر واپسین کجا؟!
3️⃣ معنی مطلقهبودن ولایت فقیه، مداخلۀ ولی فقیه در همۀ شئون و ساحات نیست. در عمل نیز، آیتالله خامنهای همواره از حضور در «اجرائیات»، پرهیز داشته و حتی در قلمرو اختیارهای خویش نیز، اغلب به «تفویض» رو آورده است. ایشان کوشیده است حضور حداکثری و جدیاش در طراحی «سیاستهای کلّی نظام» باشد، ولی جالب است که حتی در اینجا نیز ایشان، نگاشتن سیاستها را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار کرده است و خود در نهایت، آن را ملاحظه میکند. ولی فقیه، از «روح معنوی و انقلابیِ نظام»، پاسداری میکند و اهتمام دارد که نظام، استحاله نشود و با اصالتهای اسلامی و انقلابی، زاویه و فاصله پیدا نکند، اما با این قید که «اجرائیات» در اختیار نیروها و جریانهایی است که خود «مردم» در قالب مردمسالاری دینی، آنها را به قدرت میرسانند.
✅ ولایت فقیه، در برابر مردمسالاری دینی نیست، چون ولایت فقیه یعنی کوشش برای استمرار هویت اسلامی و انقلابیِ نظام، و مردمسالاری دینی یعنی مردم بتوانند کارگزاران را انتخاب کنند و «چرخش قدرت سیاسی» در اختیار مردم باشد. این امر به خصوص از این جهت اهمیت دارد که دولت بهعنوان گرانیگاه بودجه و اختیار در حاکمیت، جملگی برآمده از «انتخاب مستقیم و مستقل مردم» بوده است و ازاینرو، همواره «نوسانهای بزرگ» و «دگرگونیهای فراوان» را تجربه کرده است.
💢 دهههای گذشته، دهههای تلاطمهای سیاسی در دولتها بود و کسانی در دولتها حضور داشتند که نقطههای مقابل یکدیگر بودهاند. در عمل نیز هر یک از دولتها، سیاستهای خاص خودشان را به اجرا نهادهاند. این سعۀ صدر تا آنجاست که حتی دولتی که چشم به غرب دارد، میتواند هشت سال، حاکمیت و جامعه را در ایران به معادلههای غربی، مشروط کند و به این ترتیب، از ارادۀ آیتالله خامنهای تبعیت نکند.
#سیاسی #اجتماعی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔
⚫️ رخنهی لیبرالیسم در جبههی انقلاب
👤 #مهدی_جمشیدی
1️⃣ برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبههی انقلاب، نسبت به غیرانقلابیها، ملایم و منعطف و مداراییاند اما انقلابیهای اصیل را بهشدت، طرد و نفی و سرکوب میکنند. اگر اینان به انقلابیهای اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکردهاند، ولی اگر انقلابیهای اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسستآفرین و وحدتشکن هستند. در واقع، سیئات انقلابیهای اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم.
2️⃣ تعبیر دقیقتر و زیباتری که میتوان دربارهی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابیگریشان، از برخی ظواهر و صورتها فراتر نمیرود و عمق هویتی ندارد. وانمود میکنند که انقلابیاند، اما دچار چرخش و دگردیسی شدهاند.
3️⃣ شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدمهای دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفتهاند چه باشند.
4️⃣ در دههی اخیر، عدهای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیتالله خامنهای هم در مقابلشان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأتگرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمیبرند. من اینان را التقاطی میدانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است.
5️⃣ برخی از انقلابیها کوشیدند ادای اصلاحطلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالتها بریدند و به اصیلها گفتند تندرو. البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتنشان با اصلاحطلبان، هیچگاه توضیح ندادند. نرمنرمک چرخیدند.
6️⃣ دربارهی «برجام» و «فضای مجازی» و «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاحطلبان فکر میکنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاحطلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمهی استدلالهای اقتباسی خود میکنند.
7️⃣ حاجقاسم را نیز از آن خود میدانند؛ همان کسیکه میگفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» میتواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمیپسندید. نمیدانند سیاست حاجقاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام میدانستند و هم فتوحات منطقهای حاجقاسم را میطلبیدند.
8️⃣ رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفتهاند: خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی. اینان چون در مرحلهی خودسازی، شکست خوردهاند، ارادهی انقلابی ندارند و بهجای جامعهسازی، در پی جامعهسنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند.
9️⃣ در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانهی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاحطلبان.
🔟 حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبههی انقلاب، التقاطی شدهاند. کلیدواژههایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبیشدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد، و ... . از همهی اینها روایت غلط دارند.
11 از اصول بریدهاند اما انتظار دارند که همچنان در هستهی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما میگویند «تنگنظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کردهاند. دایرهی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشیهای دورهای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزشها.
12 به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصولگرایی نسبت میدهم. روح بازرگان در بخش عمده اصولگرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفههای آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاحطلب و چه انقلابی.
13 جالب اینکه میان «بدنه» و «بالاییها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنهی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر میرویم و به نخبگان میرسیم، موارد استحاله بیشتر میشوند. گویا وضع اجتماعی (قدرت) و وضع فکری (حقیقت)، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاینرو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد.
14 از هرچه که واسازیشان کند متنفرند؛ مثل همین متن! بیدرنگ، واکنش منفی نشان میدهند و برآشفته میشوند. نگرانند که مبادا نسبتهای فکری و هویتی پنهانشان با اصلاحطلبان آشکار شود. میگویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات میگوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کردهاند.
15 راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصولگرایی» میگذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکانهای انقلاب را به زنجیر بستهاند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کردهاند.
#سیاسی #اجتماعی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔
27.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اغتشاش فرومایگان
✅ وقاحت این جریان
👤 #مهدی_جمشیدی؛ نویسنده و پژوهشگر مسائل انقلاب
🔹 آدم سوزی، فحاشی، حرف رکیک، به لجن کشیدن یکی از علمی ترین دانشگاههای کشور واقعا اتفاقات تلخی بود.
🔸 یعنی شما میخواهید با الفاظ رکیک انقلاب کنید؟ غایت انقلاب شما کشف حجاب و آتش زدن روسریست؟
💢 واقعا اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران روز به روز خاک بر سر تر شده، قوی ترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی نهضت آزادی بود که الان ببینید به چه روزی افتاده...
#سیاسی #اجتماعی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔 @kh_enghelab
🗳 #انتخابات_مجلس12
🔴 تحلیلی بر موضع اخیر رهبر انقلاب: برادران و نابرادران
👤 #مهدی_جمشیدی
1️⃣ اختلافهای اجتماعی در جامعۀ اسلامی بر دو نوع هستند:
🔹 «اختلافهای عقیدهای» و «اختلافهای سلیقهای». رهبر انقلاب بر این باور است که اختلافهای مبتنی بر «عقیده»، همچنان حجّت و اعتبار دارند و نباید تصوّر کرد که زمانۀ داوری بر اساس عقاید به سر آمده و دیگر نباید ارزشها را معیار و محک انگاشت. برخی گفتهاند که باید دامنۀ مرزبندیها را به فراتر از ارزشها گستراند و از جمله باید ملّیّت (به معنای تجدّدی و مستقل از دین) را مبنا انگاشت، اما بیان اخیر رهبر انقلاب نشان میدهد که باید خودی و غیرخودی و دوست و دشمن و بومی و بیگانه را از دریچۀ «ارزشهای دینی» تعریف کرد و به سوی معیارهای سکولار نچرخید.
🔸 این ارزشها که وصل و فصل اجتماعی، برآمده از آنهاست عبارتند از «اسلام» و «انقلاب» و «ولایت فقیه». آنان که این ارزشهای بنیادی را باور دارند و هویت خود را ذیل آنها تعریف میکنند، برادر ما هستند.
✅ پس ملاک برادری و نابرادری، «ارزشها» هستند و نظر رهبر انقلاب این نیست که باید ایدئولوژی و لایهبندیهای ایدئولوژیک را کنار نهاد و شهروندی و ایرانیّت، ملاک است.
🔹 آری، خدمات اجتماعی و عمومی، از آنِ همه هستند و شکافهای ارزشی در آنها دخالتی ندارند، اما پیوندها و اتصالها و اتحادها و ولایتهای اجتماعی، باید «ماهیّت ارزشی» داشته باشند. جامعۀ اسلامی، خنثی و بیجهت و بیهویّت نیست، بلکه حتی در درون خود، حامل ولاءهای ایمانیِ مثبت و منفی است و همبستگیهایش بر ارزشها تکیه دارد. این وضع، خواهناخواه، نوعی لایهبندی اجتماعی ایجاد میکند که البته حالت حداکثری و گسترده ندارد.
2️⃣ اما دربارۀ «اختلافهای سلیقهای» باید گفت که حضورشان در زندگی اجتماعی، طبیعی است و این قبیل تنوّعها و تکثّرها، قابل زدودن نیستند. در این قلمرو باید تحمل و سعۀ صدر داشت و برتابید و همدلی کرد و حس غیریّت و دیگری نداشت. سلایق، در گسترۀ درون ارزشها تعریف میشوند و برخاسته از خصوصیّت «پیوستاری» و «طیفیِ» زندگی اجتماعی هستند.
🔹 معتقدان به اسلام و انقلاب و ولایت فقیه، همگی در یک «سطح» نیستند، بلکه برخی اعتقاد راسخ دارند و عاملیّت عالی، و برخی فروتر هستند و دچار ضعف و کاستی. جامعۀ اسلامی به این اعتبار، جامعۀ یکدست نیست که در آن، همه همانند یکدیگر باشند و اثری از «درجات» و «مراتب» در آن به چشم نخورد.
🔸 «مسائل بیخود» که در سخن رهبر انقلاب، نسبت به جبههبندی و غیریّتسازی پیرامونشان اعتراض شد، از همین اختلافهای سلیقهای حکایت میکنند. باید در مقابل این اختلافها، با دیدۀ اغماض نگریست و برآشفته نشد و طرد و حذف نکرد.
✅ از این جمله، میتوان به این واقعیت اشاره کرد که هر چند برترین و بهترین پوشش در منطق فرهنگیِ انقلاب، چادر است، اما این ارزشگذاری به آن معنی نیست که پوششهای دیگری که میتوانند بخش عمدۀ کارکرد چادر را برآورده سازند، ضدّارزش هستند و کسانی که در این جریان و جبهه قرار میگیرند، دیگریهای فرهنگیِ ما هستند.
3️⃣ نکتۀ مهم دیگر این است که «معنا» و «مقوّمات» و «مرزها»ی اسلام و انقلاب و ولایت فقیه، دلخواهانه نیستند و اینگونه نیست که کسی بتواند ادعا کند به اسلام اعتقاد دارد اما خواهان حاکمیّت ارزشهای اسلامی بر جامعه نیست، یا انقلابی است اما نمیخواهد میان جهان فرهنگیِ انقلاب و جهان فرهنگیِ غرب، فاصله و حائل قرار بدهد، یا به ولایت فقیه باور دارد اما آن را زمینی و دورهای و وکالتی میانگارد.
🔸 اعتقاد به این بنیانها به معنی اعتقاد به معنایی است که امام خمینی از آنها ارائه کرده است، نه هر «تفسیر رقیق» و «برداشت فروکاهیدهشده»ای که مرزبندی را موهوم و سیّال میسازد.
✅ کسی که میگوید به اسلام اعتقاد دارد اما نسبت به کشف حجاب، دلنگران نیست و معتقد است باید الزام را کنار نهاد و حجاب را به انتخابهای شخصی وانهاد، جامعۀ اسلامی را به سوی ولنگاری سوق میدهد و از این جهت، اعتقاد راستین و مؤمنانه به اسلام ندارد.
💢 همچنین کسانی که میگویند باید آرمانهای انقلابی را کنار گذاشت و در نئولیبرالیسم جهانی، هضم شد و جهان را همچون یک خانواده انگاشت و از جمله باید فضای مجازیِ غربی را پذیرفت، به آموزۀ بنیادین استقلال فرهنگی و هویّتی که جوهرۀ انقلاب را تشکیل میدهد، باور ندارند. به هر اندازه که اعتقاد واقعیِ دیگران به این ارزشهای بنیادین، بیشتر باشد، حس برادرانۀ ما به آنها نیز بیشتر خواهد شد و هرچه این اعتقاد، کمتر باشد، این حس نیز کمتر خواهد شد.
#سیاسی #اجتماعی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔 @kh_enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳 #انتخابات_مجلس12
⚫️ یک جریان سیاسی در کشور وجود دارد که با فساد برخورد نمیکند
👤 #مهدی_جمشیدی
✔️ این جریان سیاسی، فردی که سالی ۶۰۰ میلیون تومان گرفته را ذخایر نظام معرفی میکند
#سیاسی #اجتماعی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔 @kh_enghelab
🔴 صورت مسأله چیست؟
👤 #مهدی_جمشیدی
🔹 صورت مسأله را از «ریزش خودشان» به «خالصسازی ما» تغییر دادهاند.
🔸 در واقع، خصوصیات حداقلی حضور در حاکمیت را از دست داده و فاقد صلاحیّت شدهاند، اما اتهام خالصسازی را مطرح میکنند.
✅ ما همگی «نسبی» هستیم نه «خالص»
💢 مسأله این است که بعضی «ناصالح» هستند نه «ناخالص». شرط رقابت واقعی، حضور نامحرمان نیست.
#سیاسی #اجتماعی
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
🆔 @kh_enghelab