♨️قلم به مزد دوزیست و آواره
🔻درنگی در گاه نوشت های محسن حسام مظاهری
محسن حسام مظاهری جوان پرشور اصفهانی است که جامعه شناسی خوانده و گاه و بی گاه مطالبی در نقد #شعائر_اسلامی می نگارد. او با نقد #هیئت_های_مذهبی شروع کرد٬ به آئین های عزاداری سیدالشهدا ع شمشیر کشید٬ هنگام دولت نهم در مدار #مهرورزی_محمود قرار گرفت و با بودجه دولتی مناسب٬ نشریه #فتیان را راه انداخت. در سال ۸۸ با اهالی #فتنه۸۸ هم پیاله شد و تا وقتی که شکست فتنه گران مسجل نشده بود٬ از همراهی با آنان کوتاه نیامد. همزمان با تیم زائری در زمره #سرچشمه_نشینان قرار داشت و در پوشش یک مجموعه های #خصولتی سرچشمه و #خیمه٬ کلان پروژه هایی را با بودجه شهرداری به دست گرفت!
پیشتر در مخالفت با پیاده روی اربعین و مراسم معنوی شیرخوارگان حسینی و... مطلب می نوشت و اکنون او مدتی است که علیه حجاب اسلامی و لباس روحانیت شمشیر کشیده است.
او در تمام این سالها یک پایش در حوزه های علمیه و پایگاه های بچه حزب اللهی ها بود و پای دیگرش در محافل روشنفکران عرفی٬ این دوزیستی اگرچه روزگاری موجب اعتماد هر دو دسته به امثال مظاهری می بود اما به مرور از امثال او شخصیت های مذبذب و #دوجانبه به نمایش گذاشت که در مصاحبت شان اخلاص و صداقت نیست و تنها به جمع آوری فکت برای یادداشت های شبه روشنفکری خویش می گردند و بعد از یک دوره #عیب_جویی٬ خیلی نرم بر کرسی #دانای_کل تکیه می زنند و برای زمین و زمان نسخه می پیچند و هر که و هرچه را که می خواهند تخطئه می کنند.
زائری ها و مظاهری ها و دهباشی ها مصداق بارز نویسندگان و گویندگان #قلم_به_مزد و کاملا #حکومتی اند که زندگانی شان بدون پروژه های دولتی و حاکمیتی نمی گذرد و به دلیل وابستگی مالی و سیاسی شان٬ خط قرمزها برای شان کمرنگ تر از باقی نویسندگان است.
این طیف تلاش دارد راه احسان نراقی را ادامه دهد که مشاور اعظم شاه و دربار بود اما در بیرون ژست استقلال و نقد می گرفت! اینان همچنان بدشان نمی آید که ادامه #شریعتی باشند لذا هر از گاهی لگدی به شریعت و شعائر می زنند و البته خود بهتر می دانند که در دغدغه مندی و هنر و تفکر هنوز و همچنان به گرد پای مرادشان نمی رسند و در حد همان #پسران_سارا_شریعتی باقی مانده اند!
شاید مشکل از پول #جمهوری_اسلامی است که #اپوزسیون_پرور است! از مهدی خزعلی و محمد امجد گرفته تا دهباشی و مظاهری و زائری تا زیباکلام و مخمل باف و ده ها نفر دیگر. اصولا وقتی افرادی با زد و بند و رابطه و بدون واجدیت صلاحیت از مواهب مادی و معنوی حاکمیت و دولت برخوردار می شوند و #رشد_پفکی می کنند٬ باید منتظر باشیم که این رشد کاذب به توهم کاذب بدل شود و اینان خود را صاحب ایده و فکر بپندارند حال آنکه این طیف هرگز در محافل آکادمیک جایگاهی ندارند و جدی گرفته نمی شوند و همین مواجهه بر عقده های روحی شان می افزاید و بیشتر علیه مقدسات شمشیر می کشند و به ساختار شکنی رو می آورند!
این جماعت کیس های مهمی هستند که سیاست های غلط حمایتی جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگی و علمی را به اثبات رسانند. به نظر می رسد وقت بازنگری جدی در قطع حمایت های مالی و معنوی از این طیف رسیده است تا آنگاه ببینیم ادعای استقلال شان تا چه پایه با واقعیت سازگار است.
@rozaneebefarda
@khabarehowzeh
♨️اسائه ادب یک شریعتیچی به مراجع تقلید!
▫️اخیرا یکی از نویسندگان جوان و جویای نامِ جامعهشناسیخوانده که سمپاتی فکری شدید به #شریعتی دارد و از حلقه #نوشریعتیهای موسوم به #پسران_سارا محسوب میشود، از موضع بالا و با ادبیاتی خلاف آداب رایج تخاطب با بزرگان حوزه، آنان را در ماجرای مواجهه با طالبان، به انفعال و سردرگمی متهم کرده است!
▫️این درسآموزان مکتب التقاطی شریعتی، حداقل یک درس را از مجموعه افکار و آثار او خوب آموختهاند و آن اینکه بر دستگاه شریعت بشورند و در حوزه دین، حتیالامکان شهرآشوبی و هیاهو برپا کنند!
جای زخمهای شمشیر توتم سرکش شریعتی، بر صورت معصوم عالمان و فقیهان نامور شیعه، همچنان باقیست؛ از مجلسی تا میلانی!
▫️شریعتیچی بودن فقط برچسب و شناسه سیاسی نیست؛ امروز این #وصف، نخ تسبیح نوشتهجات نوقلمانی است که از منظرهای مختلف بر پاسبانان نامور شریعت و پرچمداران خوشنام روحانیت، میشورند!
از برخی عدالتخواهنماها(از شبهحزباللهی و اصلاحطلب و حتی لندننشینش!!) گرفته تا برخی روشنفکرنماها و حتی بعضی روحانینماها!
چپ و راست و بالا و پایین ندارد؛ اینان مسئله مشترک و زبان مشترک و منظر تحلیلی مشترکی از وقایع مرتبط با دین و روحانیت دارند، زیرا #معلم_مشترک دارند!
باری! شرح ماجرای نوشریعتیگری در ایران، نیازمند گفتگوهای تفصیلی دیگری است که اگر حق مدد کند، باید نخبگان و جریانشناسان حوزوی و دانشگاهی بدان همت گمارند.
❌اما آن یادداشت موهن
🔸صعود طالبان و افول مراجع
به بهانهی وقایع این روزهای افعانستان و سکوت مراجع تقلید در قبال آن
از آغاز دور تازهی حملات و جنایات گروه بدنام طالبان در افغانستان و جوار مرزهای شمال شرقی ایران چند هفتهای میگذرد. بااینوجود در فضای کشور هنوز شاهد انفعال، سردرگمی و تناقض در تحلیل و فهم این وقایع هستیم. نه مواضع حاکمیت و دستگاه رسمی سیاست خارجی شفاف و روشن است و نه مواضع کارشناسان و تحلیلگران و فعالان سیاسی.
اما عجیبتر از همه سکوت و انفعال سازمانهای دینی و متولیان آنها است. کسانی که انتظار میرود در صف نخست موضعگیری و واکنش به این حوادث باشند. چراکه جنایات طالبان به نام دین و شریعت اسلام صورت میگیرد.
آنطور که من با مراجعه به پایگاههای اینترنتی رسمی و صفحات دفاتر مراجع تقلید در شبکههای اجتماعی و نیز جستجوهای اینترنتی رصد کردم تا این لحظه هیچیک از مراجع مشهور و نیز آنها که در مظان مرجعیتاند و احتمالا نسل بعدی مراجع را تشکیل خواهند داد، درباره وضعیت این روزهای یک کشور اسلامی و فجایعی که به نام اسلام در آن رخ میدهد، موضع علنی و شفافی نگرفتهاند.
و این انفعال حتی مراجع افغانستانیتبار از جمله آيتالله اسحاق فیاض را هم شامل میشود.
مرجعیت شیعه یک نهاد ریشهدار، پرنفوذ، مؤثر و از منابع قدرت دینی بوده که فراتر از مرزهای سیاسی هدایت لااقل بخشی از بدنه شیعیان کشورهای مختلف را برعهده داشته است. صیانت از چنین جایگاهی و حفظ شأن راهبری شیعه آنهم در دنیای امروز که مناسبات و تعاملات و روابط سیاسی اقتصادی در آن دائما پیچیدهتر شده و به تبع نسبت نهاد دین با نهاد دولت و قدرت و سازوکارهای مدیریت افکار عمومی و هویتسازی و حفظ جامعهی دینی نیز صورتبندی به کلی متفاوتی از گذشته پیدا کرده است، کار دشواری است. ایفای چنین نقش خطیر و مهمی دیگر با همان روشهای سنتی و مناسبات فروبسته، شخصی و گلخانهای علمایی و کانالهای ارتباطی محدود و عدم شفافیت مالی و عملکردی بیوت و کنش محافظهکارارانه در دفاع از منافع جامعهی دینداران و موارد مشابه دیگر امکانپذیر نیست و حاصلی جز فروکاست جایگاه مرجعیت و تحدید بیشتر دایرهی نفوذ و تأثیر مراجع ندارد.
آنچه از مراجع تقلید (به عنوان یکی از گروههای مرجع اجتماعی) انتظار میرود بسیار فراتر از پرداختن به فروعات فقه فردی و توسعهی مناسک و اعلام موضعهای مناسبتی و کلیشهای و نهایتا اعلام آغاز و پایان ماههای قمری و میزان فطریه و نرخ کفاره است. نه سیاستزدگی و تبدیل مرجعیت به تریبون پروپاگاندای حاکمیت و نه انفعال و تنزهطلبی و بیاعتنایی به مسائل روز ملی و جهانی خصوصا بحرانهای خونین که گریبانگیر جهان اسلام است، هیچکدام به سود سازمان دین و جامعه دینداران و خود روحانیت شیعه نیست.
و این را لااقل آن دسته از مجتهدان و اساتید ردهبالای حوزه که قصد دارند در آینده در جایگاه مرجعیت قرار گیرند، باید به درستی درک کنند و برایش آماده شوند. (البته که به نظر میرسد به دلایل مختلف ازجمله همین مدل کنشگری مراجع و نیز مجموعه تحولات شتابانی که هم در سطح جهانی و هم درون جوامع شیعی جریان دارد، در نسلهای بعدی، "مرجعیت" در معنا و مفهوم فعلی ثابت نمانده و اساسا صورت و معنای دیگری خواهد یافت.
🔻حاشیه روزنه
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9328
** ♨️اخبار داغ روحانیت
♨️ @khabarehowzeh