eitaa logo
📌نبرد آخر(حوادث آخرالزّمان )
12.2هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
7.5هزار ویدیو
43 فایل
این کانال به جنگ های آخرالزمانی سربازان جبهه حق با سربازان جبهه شیطانی می پردازد(انتشار مطالب، آزاد) تبلیغات با قیمت مناسب 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 شیخ نخودکی و ماری که برادرش را زده بود 🔷 حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا ابطحی اصفهانی از قول آقای جلالی نقل کرده اند: 🔶 حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (ره) معروف به نخودکی یک برادری داشت که به او ملاحسین میگفتند. ایشان در (زمره اصفهان) چوب، قند، نفت و چای و اینها میفروخت و در قدیم یکی از کاسب های متدین بود. 🔷 آقای جلالی گفت: یک روز بچه بودم، تقریبا 10-13 ساله بودم، یک مرتبه دیدم سر و صدا می آید، و میگفتند که: 🐍 مار ملاحسین را زده است و میخواهد فوت کند. 🔶 پدرم چون کدخدای محل بود، دوید آمد دید یک مار از زیر چوب های انباری مغازه بیرون آمده و پای بردار آقا شیخ حسنعلی را زده است. 🔷 پدرم به یکی از کارگرها گفت: بروید یک گوسفند بکشید و غذا درست کنید، حالا که دفنش میکنیم مردم برمیگردند، غذا بخورند. 🔶 یک عده رفتند برای ملاحسین قبر بکنند، ما هم نگاه میکردیم که چطور فوت میکند. یک مرتبه شنیدیم که گفتند: حاج شیخ آمد. مردم خیلی خوشحال شدند. 💠 حاج شیخ تا رسیدند، پرسیدند که برادرم در چه حال است? 🔶 گفتند: آقا برادر شما در حال جان دادن است. 💠 بالای سر برادرش آمد و فرمود: چی شده? 🔶 گفت: مار مرا زده. 💠 فرمودند: کجای پایت را 🔶 او نشان داد 💠 با قلم تراش که توی جیبش بود، یک خشی روی پایش زد و بعد پشت پایش را گذاشت پشت رگ گردنش و فشار داد و همین طور دست کشید تا به آن زخم رسید، یک قدری آب زرد از این پا بیرون زد. و با آب دهانش تر کرد و به ماهیچه پایی که مار زده بود مالید، و فرمرد: بلند شو خوب شدی 🔶 برادر حاج شیخ خیلی خوشحال شد و بلند شد، نشست. 💠 آقا فرمودند: مار کجا بود. 🔶 گفت: از زیر این انباری آمد. 💠 به مردم فرمود: چوبها را بریزید این طرف 🔶 چوبها را ریختند کنار، یک سوراخ مار پیدا شد. 💠 فرمودند: این سوراخ مار است. بعد عصایش را زد به سوراخ و فرمود: بیا بیرون 🔶 ما هم ایستاده بودیم و نگاه میکردیم، دیدیم سر مار بیرون آمد. 💠 فرمودند: کارت ندارم بیا بیرون این مار تا وسط مغازه آمد، آقا به دم مار زد و فرمود: چرا این را زدی، برو اینجا دیگر پیدایت نشود. 🐍 مار میخواست برود اما ترسیده بود، چون مردم ایستاده بودند. 💠 آقا فرمودند: بروید کنار مردم کنار رفتند. 🐍 مار شروع کرد همین طور پرت شدن و خودش را حرکت دادن. 🔷 میگفت ما دنبال مار تا قبرستان آمدیم، این زبان بسته توی قبرستان در سوراخی رفت و آنجا ناپدید شد. 🔶 پدرم به حاج شیخ اصرار کرد که برویم منزل ما ناهار، چون گوسفندی کشتیم و ناهاری درست کردیم که اگر برادرتان فوت کند، مردم غذا بخورند. 💠 آقا فرمود: نه من باید بروم. الان مردم در مشهد منتظر من هستند و باید بروم، یک چای خورد و یک ساعتی نشست و با ما صحبت کرد و من که بچه بودم روی زانویش نشستم و دست آقا را بوسیدم و یک وقت دیدم آمد توی بیابان و ناگهان ناپدید شد. به ما بپیوندید⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
❤️امام على عليه السلام: ايمان هيچ بنده اى راستين نباشد مگر زمانى كه اطمينان او به آنچه نزد خداست بيشتر باشد از آنچه در دست خويش دارد. ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
» ✍ شڪایت پیرزن از باد ⚪️ خداوند سلیمان (ع) را بر همہ موجودات مسخّر ڪردہ بود، روزے پیرزنے ڪہ بر اثر وزش باد از بام بہ زمین افتادہ بود و دستش شڪستہ بود نزد سلیمان آمد و از باد شڪایت ڪرد. 🔵 حضرت سلیمان (ع) باد را طلبید و شڪایت پیرزن را بہ او گفت. 🌊 باد گفت: خداوند مرا فرستاد تا فلان ڪشتے را ڪہ در حال غرق شدن در دریا بود، بہ حرڪت درآورم و سرنشینان آن را نجات دهم، در مسیر راہ، بہ این پیرزن ڪہ بر پشت بام بود برخوردم، پاے او لغزید و از بام بہ زمین افتاد و دستش شڪست، (من چنین قصدے نداشتم، او در مسیر راہ من بود و چنین اتفاقے افتاد.) 🌕 حضرت سلیمان (ع) از قضاوت در این مورد، درماندہ شد و عرض ڪرد: «خدایا چگونہ در مورد باد قضاوت ڪنم؟» ✨ خداوند بہ او وحے ڪرد: «بہ هر اندازہ ڪہ بہ آن پیرزن آسیب رسیدہ، بہ همان اندازہ (مزد درمان آن را) از صاحبان آن ڪشتے ڪہ بہ وسیلہ باد از غرق شدن نجات یافتہ اند بگیر و بہ آن پیرزن بدہ، 🌺 زیرا بہ هیچ ڪس در پیشگاہ من نباید ستم شود» 📔 داستان دوستان به ما بپیوندید⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
🍎🍏 #احادیث‌سلامتی ❤️ امام علی علیه السلام: #سیـــــب بخـــــورید ڪه معـــده را می‌پالاید. 📔دانشنامه احادیث پزشکی ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
☘شیخ‌رجبعلی‌خیاط(ره): اگر مواظب #دلتان باشید و غیــرِخــدا را در آن راه ندهیـد آنچــــه را دیگــــــران نمی‌بیننـد شما می‌بینید و آنچه دیگران نمـــےشنونند شمـا مـــےشـنوید. ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
» ❤️ امام على عليه السلام: آن‌كه به‌خاطر دنيا پيوند برقرار ڪند، پيــوندش گســستنى است. 📙 غرر الحكم حدیث۶۲۸ ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b
✨مرحوم آیت ‌الله مجتهدی تهرانی: 💥وقتی حیا رفت، ایمان انسانیّت میرود چون حیا پوششی برای ایمان است ▪️آن وقت هر چه حیوان درونیت، شیطان درونیت میگوید انجام میدهی، هر رقم جنایتی میکنی. @yekjoremarefat
امام على عليه السلام : شخص بزرگوار هر گاه به او مهربانى و محبّت شود نرم مى شود، ولى فرومايه هر گاه با او به نرمى و ملاطفت رفتار شود سخت مى شود. «ميزان الحكمه، ج۱۰، ص۹۰» @yekjoremarefat
➣ 🌺آیت‌الله انصاری‌همدانے(ره): #ظهور نزدیڪ است ولے اگر دعا بڪنید نزدیڪ تر می شود. چون دعای شما خیلی موثر است. هرچـــــه می توانید برای ظــهور حضـرت دعا ڪنید. ➯ @YekJoreMarefat
💥 #تــݪنگــــرامــروز ﺷﮏ ﻧﮑﻦ! ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ #ﺁﺧﺮ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺗﻮﻛﻞ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ تاریکی ﻧﻮﺭی ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ میشود ﻣﻌـﺠﺰﻩ ﺍی ﺭﺥ میدهد و ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﺳﺪ! 👈 #هیچوقت‌ناامید‌نباشیم ➯ @YekJoreMarefat
» ⚫️ روزی پادشاهی یک سبد را پر از غذاهای فاسد کرد و به فقیری داد! ⚪️ فقیر لبخندی زد، سبد را گرفت و ضمن عرض تشکر به محضر پادشاه از قصر بیرون رفت. 🌺 سپس غذاها را خالی کرد و سبد را شُست و به جایشان گلهایی زیبا و قشنگ و خوشبو در سبد گذاشت و راهی قصر شد...... 😳 پادشاه شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی را که پر از غذاهای کثیف بود پر از گلهای زیبا کرده ای و نزدم آوردی؟! ✅ فقیر گفت: هر کس آنچه در دل دارد میبخشد !! به ما بپیوندید⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0