4_5787287407078410075.mp3
زمان:
حجم:
4.91M
🔊
🎼 پادڪست بســیار زیـبا
🎤آیت الله توڪل
✅ #مقدمات_انجام_عمل
⏱ ۱۰ دقـــیقه و ۳۹ ثانـــیه
🌺 #نشـرپـیام‌صـدقه‌جـاریه‌است
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
➣
📜 #یڪـــ‌آیــه‌قـــــرآن
👈بـــــرای خـــ♡ــدا ڪاری نـداره!
وقتی یه اتفاق بزرگ و باور نکردنی
برامون میوفته تعجب نداره چــون:
خدا به هر کاری #تـواتاست و فـقط
ڪافیه بخواد معـمولی ترین ڪار با
باور نڪردنی ترین کار براش یڪیه
پـــــــــــــــــــــــــــــــــــس↶↶↶
هر #خواســـته‌ای دارین بهش بگین.
📒ســوره هـــــود آیه ۷۲ و ۷۳
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
#حڪـایــت
💥تسلیم در برابر حکمت خداوند
🌳 روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد.
🌸 گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند.
💨 تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت!
✨فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: " مي آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست.
🔶 فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
✨"با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست.
🌑 "گنجشك گفت:
" لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست.
سكوتي در عرش طنين انداز شد.
👈فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:
🐍"ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي."
💥گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
🕊خدا گفت: "و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي."
💦 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد...
به ما بپیوندید⇩⇩⇩
http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0