eitaa logo
📌نبرد آخر(حوادث آخرالزّمان )
13هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
43 فایل
این کانال به جنگ های آخرالزمانی سربازان جبهه حق با سربازان جبهه شیطانی می پردازد(انتشار مطالب، آزاد) تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷استاد امجد دامت برڪاته: با یك #یاحسین می شود انسان به عرش برسه... اما چرا این همه گریه و ســـینه زنی و یا حســـین یا علی یا زهــرا گفتن ما رو جلو نمی بَـرد؟ #چــــرا تاثـــیر نمــےڪند؟ 🔰چــــون نفـــسانیت در ڪار است 🔰باید این نفسانیت را کنار گذاشت ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
📜 دو بـــرادر بودند كه يكی از آنـها معــتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود. برای همه معـما بود كه اين دو برادر كه هر دو در يك خانــواده و با يك شرایط بزرگ شده‌اند سرنوشتی‌متفاوت داشـــته اند؟! از برادرِ علت را پرسيدند پاســــخ داد: علت اصلی شكست من پــــدرم بوده است او هم يك معـــتاد بود. خانواده اش را كتك می زد و زندگی بدی داشت. چـه توقعی از من داريد من هم مانند او شـــــده ام. از برادر دليل موفقيتش را پـــرسيدند در كمال ناباوری او گفت: علت موفقـــــيت من پدرم است من رفــتار زشـت و ناپسـند پدرم با خـانواده و زندگی ‌اش را می ديدم و ســعی كردم كه از آن رفتارها بگــيرم و كارهای شايسته ای جايگــزين آن ها كنم. طــرز هر کس به زندگی دنــــــــــــیای او را می ســــــازد. http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
✨ شخصی نزد سقــراط آمد و گفت: میدانی راجــع به شاگـــــردت چه شـــنیده ام؟؟ سقراط پاســخ داد: لحظه‌ای صـبر ڪن آیا کاملا مطمئنی که آنچه که میخواهی بگویی دارد؟! مرد: نه فقط در موردش شنیده‌ام سقراط: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس سقراط: آیا آنچه که می خواهی بگویی برایم ســودمند است؟ مرد: نه واقــــعا! سقــراط: اگــر می خواهی به من چــیزی را بگویی ڪه نه حقیقت دارد نه خـــــبر خـوبی است و نه حتی سودمند است پس اصـــلا آن را به مــــن می گویی؟ 👈 نقل قولهایمان باشیم. http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0
🍁 ریــزش با نمـــاز 🍁 ✍بوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشــــسته بودم او شاخه خشڪى را گرفت و تكان داد همه برگـ🍀ـهایش فرو ریخت آنگـــاه به مـــن گـــفت: 🔻نمى پرسى چنین ڪردم؟ گفـــتم: چــــرا این ڪار را ڪردى؟ در پاســــخ گـــفت: یك وقت زیـــر درختى در محـــــضر پیامـــبر(ص) نشـــسته بودم، حضـــــرت شــاخه خشك درخت را گــرفت و تكان داد تمام برگــــهایش فرو ریخت سپس فرمود سلمان سۆال نكردى چرا این كپڪار را انجـــام دادم؟ گفتم: منظورتان از این كار چه بود؟ فرمود وقتى كه مسلمان را به خوبى گرفت، سپس نـــمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گـناهان او فرو مى ریزد، همچنان ڪه برگــهاى این درخت فـــــرو ریخت. 📚 بحـــــار ج ۸۲ ، ص ۳۱۹ ↷↷↷ http://eitaa.com/joinchat/1273167872C3b5cc0b4b0