eitaa logo
*((خبرهای گوناگون وتحلیلهای مهم ))*
25 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*((خبرهای گوناگون وتحلیلهای مهم ))*
💠👈ما به غربت و تهمت، عادت داریم و به سنت الهی، ایمان... 🔸واکنش بانوی مجاهده ایران به نمایش رسانه ای
ایشان دکتر طناز بحری است که از کودکی در غرب زیسته و بزرگ شده هلند می باشد. چند سالی است که بنا به وظیفه دینی و آرمانهای انسانی خویش به وطن بازگشته تا به هموطنان شریف خود خدمت کند. او می‌گوید هلند برای پزشک شدنش یک میلیون یورو خرج کرده است اما این خواسته قلبی خود او بود که تمام امکانات رفاهی در هلند را رها کند و به ایران بازگردد. او در صحبت‌هایش تعابیر جالبی از ایران به کار می‌برد. این دخترِ جوان، وضعیت حال حاضر ایران را به کشتی نوح توصیف می‌کند و می‌گوید که هر فردی سوار این کشتی شود برده است و اگر از آن دوری کند فرصت را از دست داده است. سخنان سراسر معرفت وی را بگذاریم در کنار سخنان سلبریتی های غربزده بی فرهنگ و وطن فروشی که در خیال خام خویش غرب را آرمانشهر خود پنداشته و به هموطنان خود پشت می کنند. کیمیا علیزاده در آرزوی مدالهای خوشرنگ تر به فرهنگ و دین و وطن پشت کرد و به رفت. طناز بحری در آرزوی دینداری بهتر و خدمت به هموطن از به وطن بازگشت.
در این سه ماهی که در هلند به سر می‌برم هر روز سرتیتر خبرهای اصلی را دنبال کرده‌ام. یک نکته که به چشمم آمد اخبار حوادث در هلند بود. از تخریب فروشگاه‌ها تا تجمعات در اعتراض به مشکلات مختلف. چندین بار هشدار کلاهبردی بانکی - در همین مدت کوتاه - یا اتفاق رایج دوچرخه دزدی و توصیه به قفل اساسی. در کنار این موارد، هر شب هم از یکی از کانال های تلویزیونی شاهد پخش برنامه های مستند فعالیت بی وقفه پلیس در مبارزه با انواع و اقسام جرم از قبیل دزدی و فروش مواد مخدر و ضرب و جرح و قاچاق کالا هستیم. با خودم فکر می کردم که یک عمر شنیدم و گفتند که غربی‌ها قانون مدار هستند... اما چه در و چه در ، که به عنوان کشورهای دیگه خیلی پیشرفته اروپا شناخته شده، واقعیت زندگی چیز دیگری است. در هر جامعه‌ای قانون هست و کسانی که اهل رعایت باشند و کسانی که نباشند. اما هیچ کشوری برای کشور هلند شبکه ماهواره‌ای از خارج هلند راه نمی‌اندازد که به مردم هلند مدام اخبار بد و منفی و حوادث و حواشی کشورشان را مخابره کند. درحالی‌که برای کشور من بیش از ۲۶۰ شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان چنین ماموریتی را عهده‌دار شده‌اند... @ninfrance
نظم رباتیک یا میشه گفت غیر انسانی؟ دستم با بخار آب سوخت! دو شب مانده به سفرم. تاول زد. مرکز شهر یک داروخانه یافتیم! دستم را نشان دادم و پماد سوختگی درخواست کردم. نداد. گفت جز نسخه پزشک نمی‌تواند. گفتم: وقت گرفتن راحت نیست. مسافرم. گفت: فقط می‌توانم گاز استریل بدهم و بتادین که عفونت نکند. رفتیم خانه. تاول ترکید. زخم ناجوری شد. دوبار با بتادین شستم و سوختم. رفتیم اورژانس بیمارستان. راه ندادند. گفتند باید تلفنی وقت بگیری! گفتیم اینجا اورژانس است! اضطرار! برگه‌ای که در تصویر مشاهده می‌کنید داد‌ و گفت: متأسفم، باید اول تلفنی وقت بگیرید. راهی جز این نیست. پشت در اورژانس! به شماره روی کارت زنگ زدیم. روی پیغام‌گیر می‌رفت و اپراتوری پاسخ نمی‌داد! برگشتیم... گاز استریل را روی زخم گذاشتم و با باند بستم. ۴ بعد از ظهر به سمت ایران حرکت کردم. ۴ صبح فردا رسیدم. پدر و مادر که دستم را دیدند مستقیم از فرودگاه مرا به درمانگاه بردند. ساعت ۵ صبح بود. بلافاصله دکتر شیفت دستم را دید. سریع ارجاع داد به اورژانس. بلافاصله دستم را شستشو داد و پانسمان کرد. کل فرایند شاید ۱۵ دقیقه طول کشید..‌. ادامه دارد. @ninfrance ✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
@pouyesh_ir 🔔 آدیداس در هلند دیروز این عکس را گرفتم. دنیا به سمت پوشش داره میره. انقدر تعداد محجبه‌ها در اینجا هم ( مثل فرانسه) در حال افزایش هست که برندهای ورزشی هم لباس های مورد پذیرش بانوان مسلمان را، طراحی، تبلیغ و روانه بازار می‌کنند. نکته مهم گرایش زنان فرانسوی و هلندی الاصل به سمت اسلام و پوشش هست. این یعنی عوارض و پیامدهای بی‌پوششی رو خوب تجربه کردند که فعالانه و با اراده به سمت پوشش در حال گرایش هستند. دختران و زنانی که در ایران در حد افراط مخالف پوشش هستند، از عواقب جامعه‌ای که پوشش برای زنانش آزاد شود بی‌خبرند. در کتاب «بازگشت به پاکدامنی» وندی شلیت نویسنده زن آمریکایی، کامل از راه رفته دختران و زنان در این خصوص در آمریکا گفته است که به یاری خدا از آن بیشتر خواهم نوشت. مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، و ایران کانال شادی مردم ایران http://eitaa.com/joinchat/361627648Cfd0d222df1 با پویش متفاوت باشید
هدایت شده از بصیرت سیاسی انقلابی
انصاف و وجدان شش ماهی که ایران بودم کیفیت همه چیز خیلی بالاتر رفته بود. سیستم بانکی،‌ انواع اپلیکیشن های رفاهی تفریحی، وفور رستوران ها و کافی شاپ ها، شلوغی چشم گیر آنها. جشن تولدهایی در آن ها برپا بود... و پارک ها شلوغ، دورهمی های رفاقتی و خانوادگی. صدای بگو بخند همه جا را گرفته بود. من خیلی جاها رفتم. خیلی عکس و فیلم گرفتم. مراکز تجاری خیلی بیشتر شده بود. قدم به قدم یک ساختمان تجاری بزرگ که در هر کدام هم می رفتی مردم در حال رفت و آمد و خرید. سرویس دهی ها خیلی قوی شده بود. به روز ترین اجناس و ... فقط گران تر شده بود. گران تری که در پست بعدی می نویسم وقتی برگشتم در هلند با چه وضعی مواجه شدم. در این بازه زمانی چند دانشگاه و مدرسه هم رفتم. دوره های استارتاپی خیلی قوی دیدم که به شدت در حال فعالیت هستند. واقعا برایم جالب بود. سطح فعالیت و دانش و بودجه و حتی گروه سنی کسانی که فعالیت می کردند و همه دارای تحصیلاتی عالی دانشگاهی بودند و نخبه می نمودند. حتی در یکی از دوره های آموزشی آنها شرکت کردم. موضوعی بود که همین الان در دنیا تازه مطرح شده و آنجا فارسی و انگلیسی در حال تدریس بود. فعالیت برخی از این استارتاپها تا کشورهای همسایه هم پیش رفته بود و یک هم افزایی عالی شکل گرفته بود. جوانانی کم سن که به شدت مشغول بودند و از آینده درخشان ایران و جوان ایرانی می گفتند و چشمان من برق می زد. خلاصه خیلی حس خوب و امیدوار به خود گرفتم و خدا را شکر کردم. روزی که داشتم بر می گشتم هنوز این حواشی پیش نیامده بود. فرودگاه را تا این حد شلوغ ندیده بودم. آخر شهریور بود و ظاهرا مردم به سفرهای تفریحی می رفتند. به شدت شلوغ و غالبا خانوادگی. در دلم گذشت که مردم در دنیای واقعی واقعا زندگی خیلی خوبی دارند. در امنیت و آرامش و دوری از سختی واقعی زندگی را می گذرانند... صف خیلی طولانی برای زدن مهر گذرنامه ایجاد شده بود. واقعا جمعیت خیلی بود. یک دفعه یک آقایی داد زد که مردم رو خسته کردید چرا انقدر کند کار می کنید بابا یکی بره اعتراض کنه! یه آقای دیگه گفت: شما برو اعتراض کن ما پشتت در میایم. آقای اول گفت: بعید می دونم شماها آدم رو شیر می کنید آدم جلو می ره می بینه پشتش خالیه. نرفت خلاصه جلو ولی بلند بلند به غر زدنش ادامه داد و خستگی در صف ایستادن رو بیشتر کرد با صداش. این گذشت و رسیدم فرودگاه آمستردام. این چندمین بار بود که با چنین صف سنگینی مواجه میشدم. تقریبا همیشه بخصوص این دفعه آخر چندین بار این اتفاق رخ داده. حتی در اخبار هلند بارها در خصوص شلوغی و کندی کار در فرودگاه اسخیفول صحبت شده. خسته از یک سفر طولانی باز در صف قرار گرفتیم. اما اینبار اینجا هیچکس اعتراضی نمی کرد. همه خیلی مودب ایستاده بودند و صف به آرامی جلو می رفت. موقع رفت هم به این شکل بود. با اینکه بیش از دو ساعت معطلی کشیدیم اما حتی یک نفر اعتراض نکرد... با اینکه در صف ایرانی کم نبود... این اعتماد به نفس کاذب و اخلاق طلبکارانه فقط در ایران خریدار دارد... ایرانی بی اعصاب و معترض ایران، ایرانی مبادی آداب و قانون می شود در خارج. چرا؟ چون اینجا داد و فریاد و شلوغ کردن و اعتراض کردن هزینه سنگینی دارد... همین اواخر که در هلند به خاطر اعتراضات مردمی شلوغ شد و برخی به اموال عمومی آسیب وارد کردند، دوست هلندی می گفت چون تمام زندگی مردم اینجا وابسته به حساب بانکی است، به راحتی اولین کاری که پلیس می کند پس از شناسایی فرد، حساب بانکی اش را می بندد و رسما او را به خاک سیاه می نشاند. این کار پلیس سر اعتراضات اخیر کانادا و آمریکا هم رخ داده بود. 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance