eitaa logo
🇵🇸🇮🇷 خبر_تحلیل 🇮🇷🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
38.3هزار عکس
19هزار ویدیو
113 فایل
در راستای فرامین مقام معظم رهبری مبنی بر ( روشنگری، مطالبه گری، آتش به اختیار و تبیین ) اخبار و تحلیل های کارشناسان سیاسی،اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و... را در این کانال پیگیری میکنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #عشق یعنی این.. #فرهنگ و #انسانیت و #تمدن بالاتر از اینجا در کجای عالم پیدا میشه؟! کدوم #دانشگاه توی عالم انقدر #محبت و #مهربانی رو یاد میدن.. که #اربعین و #کربلا و پیرو #امام_حسین (ع) من فدای اون پاهای کوچولو و چابک تو 😭😭😭😭😭و اون دستایی که برای زوار #آب بهر طریقی تهیه می کنه ______________________________ کانالهای #خبر_تحلیل در پیام رسان های ایرانی https://eitaa.com/khabartahlil👈
🌹هر شب لباس پدرش را به تن میکند و می خوابد 🌹بلکه بوی پدر جواب دلتنگی هایش باشد... حال و روز فرزندان شهدای مدافع حرم این چنین است. #عشق قیمت نداره محمد مهدی_فرزند شهید مدافع حرم مسلم خیزاب __________________________ 🇮🇷کانال #خبر_تحلیل در پیام رسان های ایرانی را به دوستان خود معرفی کنید https://eitaa.com/khabartahlil👈 ایتا @khabar_tahlil 👈سروش 
🔶خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب: روز بود و در مراسمی به عنوان سخنران دعوت داشتم ،مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح و البته تعدادی از مردم عادی،نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند،برای همین نمیخواستم،فعلا کسی متوجه حضورم بشود،هرچه بیشتر فکر میکردم ،کمتر به نتیجه می رسیدم،ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: ببخشید شما استاد هستید ؟گفتم:استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم خوشحال شد،شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته،بنده را از نزدیک ببیند،همین طور که صحبت میکرد،دقیق نگاهش می کردم،این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند پرسیدم:حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟گفت:سؤالی داشتم و سپس پرسید:شما به اعتقاد دارید؟گفتم:خب بله،صددرصد گفت:ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم:من چه کاری میتونم انجام بدم؟از من چه خدمتی بر میاد؟ ( مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم) گفت:خیلی دوست دارم معتقد شوم،یک زحمتی برای من می کشید؟گفتم:اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه گفت:یک برام بگیر گفتم ولی من پیشم نیست بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت:بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم،نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز ) چی می گه ؟؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال حافظ ..عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💚زان یار دلنوازم شکریست با شکایت /گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان را آبی نمی‌دهد / کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا / سرها بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی/ جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود /از گوشه‌ای برون آی ای از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم /یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم / جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت💚 🌸خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست،پس چیست؟سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل،از این زاویه نگاه نکرده بودم،این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد،طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده،حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم. بلند شدم،دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم،دستش را به نشانه ادب بوسیدم.گفت معتقد شدم، معتقد بووودم،ایمان پیدا کردم استاد،گریه امانش نمی داد! آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این را بخوانید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷کانال در پیام رسان های ایرانی را به دوستان خود معرفی کنید https://eitaa.com/khabartahlil👈 ایتا sapp.ir/khabar_tahlil 👈سروش
🚫+18 بهتر است اینطور پرسش را مطرح کنم که اینستاگرام چه بلایی بر سر میاورد؟ به این جمله دقت کنید: "اطلاعات و فانتزی، نیروهای متضاد هستند." هرزه‌نگاری و عریانی مانند نوری هستند که روی نگاتیوهای فیلم می‌افتند و آنرا از بین می‌برند. بیونگ چول‌هان می‌گوید انباشت تصاویر هرزه‌نگاری در ذهن افراد، امکان رویاپردازی را نابود می‌کند. موسیقی درونی چیزها فقط زمانی به گوش می‌رسند که شما چشم‌هایتان را می‌بندید‌. جهان همه چیز از جمله عشق را کالا کرده است تا آن را به نمایش بگذارد و انسان آن را مصرف کند. به این ترتیب رازآلودگی عشق مضمحل شده و بی‌ارج شده است. تصاویر باکیفیت، گُنگی و ابهام را می‌زداید و با افزایش انتظارات، به جای افزودن لذت، افسردگی و خستگی عصبی ایجاد می‌کند. آنها که بیشتر به چشم هایشان تصاویر هرزه می‌خورانند، کمتر از عشق لذت می‌برند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷کانال در پیام رسان های ایرانی را به دوستان خود معرفی کنید https://eitaa.com/khabartahlil👈 ایتا sapp.ir/khabar_tahlil 👈سروش
دیگر از محمد(ص) چه میخواهید... معجزه مگر چیست .. 😘 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷بهترین ها را در کانال ، و در پیام رسان های ایرانی بخوانید https://eitaa.com/khabartahlil👈 ایتا sapp.ir/khabar_tahlil 👈سرو
❌ سوال غلط، جواب ندارد ✅ پاسخ سوال غلط، درست کردن سوال است؛ را درست طرح کردن و پرسیدن. 🔖 شخصی که می‌پرسد: «چرا خداوند، من را به به دنیا آورده و اگر دستورات او را اجرا نکنم، به اجبار هم به جهنم می‌برد؟!» ✍🏻 در واقع سوالش غلط است؛ اگر این شخص، غرق در لذت و شادی هم بود، باز هم می‌گفت:«که چرا خداوند، من را به اجبار، به این دنیا آورده، تا آنقدر صفا کنم؟» آری، اجبار خدا، سوال او نیست؛ بلکه مسئله حال نکردن و لذت نبردن خود آن شخص است. ✍🏻 ، از نظر روانشناسان و فلاسفه، احساس رسیدن به آنچه که دوست دارد می‌باشد؛ لذت ملائمت با نفس، همان عشق، علاقه و محبت می‌شود. شخص، از چیزی لذت می‌برد که آن را دوست دارد؛ پس اصل ماجرا، است. ✍🏻 طرح سوال درست این است که: « چرا من عاشق نیستم؟» سوال واقعی شخص این است که: «چرا بهره‌ام از وجود کم است؟» «چرا از این عالم به میزانی که باید بهره ندارم؟» ✍🏻 خداوند، به آدم داده است؛ در حالی که هیچ نبود و عدم محض بود. همه لذت، صفا، عشق، کمال به وجود برمی‌گردد؛ در حالی که هر نقص، درد، مصیبت، شر به برمی‌گردد. هر چه آدم بهره‌اش از وجود بیشتر باشد، احساس می‌کند، غنی‌تر و شاداب‌تر است. ✍🏻 آدم، از لذت می‌برد نه از نداری. برای دارا شدن، باید سعه وجودی پیدا کنی؛ باید مراتب وجودیت را رشد دهی. پ‌.ن: وجود یعنی بودن و هستی عدم یعنی نبودن و نیستی 🎤 حجت الاسلام امینی خواه، برگرفته از جلسات« ایمان درمانی» ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷بهترین ها را در کانال https://eitaa.com/khabartahlil