#خاطره #کرامت۱۲۴
#ارسالی_مخاطبین
ــ شکر خدا از سال ۹۲ افتخار خدمت در واحد انتظامات دارم. پدرم بدلیل سرطان معده بارها بستری شد ومورد عمل جراحی قرار گرفت. مادرم تقریبا کلافه شده بود و چون شهرستان زندگی میکردند من هربار میخواستم برای عیادت بروم سری به خانم میزدم میگفتم ''از طرف پدرم اومدم''.
آخرین بار دکتر حسابی نا امیدشان کرده بود. من برای دیدن پدرم حرکت کردم شهرمان. وقتی رسیدم آماده رفتن به اتاق عمل بود. حالم بد شد. خیلی گریه کردم 💔😭 و فقط از پشت شیشه دیدمشان. همان شب شیفت داشتم. کشیک ۴ . برای همین راهی شدم و در راه تا قم کلی بی صدا گریه کردم و به خانم گفتم: "حضرت میدونی چقدر دوسِت دارم تو هم من ویه ذره دوست داری؟ اگر میگی بله پس این چه وضعی هست پدرم الان برن دوباره اتاق عمل ..." تا رسیدم لباس پوشیدم و راهی حرم شدم. شیفتم را نذر پدرِ خانم، حضرت موسیبنجعفر علیهالسلام کردم. تا رسیدم ثبت ساعت مادرم زنگ زد و گفت پدرم عمل شدن و همه چیز عالی هست. ولی پدرم گفته بود "بگو چرا به خانم گفتی اگه تو من ویه ذره دوست داری ...😭"
پدرم توی عالم بیهوشی خانمی رو دیده بود که گفته بودن ''من دختر بابالحوائجم، چطور دختری برای پدرش منو قسم بده ومن جواب ندم؟؟ درحالی که برای پدرم نذرخدمت کردن..."
😭😭😭😭
"من همیشه شرمنده محبت خانم هستم" ❤️
روایتگر: ... یکشنبه کشیک ۴ انتظامات
┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄
➜ @khadem_astan
#خاطره #کرامت۱۲۵
#ارسالی_مخاطبین
_ بنده خادم خانم جانمون حضرت معصومه سلاماللهعلیها هستم.
سال ۱۴۰۰ بود که ما قصد فروش خانه داشتیم و خانه ایی رو خریدیم و چک های کوتاه مدت داده بودیم ولی هنوز خونه اییکه در آن سکونت داشتیم رو نفروخته بودیم. روز عید غدیر شیفت موظفی من بود و من سر شیفت همینطور که داشتم به زائران خانم خدمت میکردم، از خانم جانم خواستم که من تا به خانه نرسیده مشتری برای خونمون پیدا بشه.
از کرامت خانم جان هنوز از شیفت به خانه نرسیده بودم که یه مشتری زنگ زد و خواستار خانه بود و ما به لطف و کرامت بی بی جان خونه رو فروختیم.
قربون خانم برم که حواسش به کنیزان و نوکرانش هست.❤️
روایتگر: ...
انتظامات کشیک دو پنجشنبه
┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄
➜ @khadem_astan
#خاطره #کرامت۱۲۶
#ارسالی_مخاطبین
ــ من ۵سال پیش داشتم کارهایم را میکردم تا خادم خانم حضرت معصومه بشوم. خیلی به سختی کارهایم انجام میشد، هی میگفتند نمیشود شماخادم شوی. 😔
من سختیهارو به خاطر خانوم تحمل میکردم. اول توکل به خدا و بعد رو به خانم میکردم میگفتم "خانم جانم، ولیّ نعمتِ من، من میخواهم خادم شما و کنیز خانه شمابشم.😭🤲"
خیلی سختی کشیدم تا خانم جان کارهای منو درست کرد.
اصل ماجرا اینجاست تا خدا نخواهد و اهل بیت هم شفاعت نکنند هیچ کاری درست نمیشود.
بله من ۲۷ سال بچه نداشتم. هرسری میآمدم قم، حرم که می رفتم میگفتم به حضرت معصومه " خانم جان کنیز برام ازخدابخواه"
جمکران هم میرفتم به آقا امام زمان همینو میگفتم: "سرباز برا خودتون برام از خدا بخواه ."
تا اینکه من کارهایم ازلطف خدا و خانم جانم برای خادمی درست شد. میخواستم بیاییم سر خدمت، که از لطف خدا و دعای خانم باردار شدم. دیگه تا امسال نتونستم خدمت گزار خانم بشم. حالا یک سرباز امام زمان خدا از لطف خانم به من داده. 👶😍
هر روز خدا را هزار مرتبه شکر میکنم که خانم جانِ من، هم منو برای خدمت به درگاه خودش قبول کرد هم حاجت دلمون داد. 🤲☺️
روایتگر: ع ــ ک
روزهای دوشنبه ــ انتظامات
خاک درگاه خانم جان 💐
┄┅═❁✨🕊 ⃟❤️❁═┅┄
➜ @khadem_astan
بانو همیشه خیر شما میرسد به ما
از تو چقدر بوی رضا میرسد به ما ...
#دهه_کرامت #روز_دختر
#میلاد_حضرت_معصومه سلاماللهعلیها
خادمان افتخاری
آستان مقدس حضرت فاطمهمعصومهسلاماللهعلیها
┅°•※💐〇⃟🕊✨※•°┅
➜ @khadem_astan