کمیتـــــهخـٰادِمیٖنِشـُـهدٰا
#ولایت_پذیری🌱 اگر فردی تابع رهبری باشد بدون چون و چرا، هیچ دغدغهای به جز اجرایی کردن فرمان رهبری نخ
#روایت
در خاطرات شهید طهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید...
وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد.
امام رضا گره سخت رو تو
دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
#توسل_به_اهلبیت
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
#روایت
*شرف دکمه به درجه*
حجت الاسلام و المسلمین حجت سعیدی نماینده رهبری در همایش روحانیت پرچمداران بصیرت خاطره ای از سردار سلیمانی نقل کردند :
سردار سلیمانی سرلشکرهای سوری را جمع کرد خطاب به آنها گفت چرا نمیروید حمص را پس بگیرید ؟
یکی از سرلشکرهای سوری بلند شد و گفت : چند هزار جنگجو در حمص هستند چطور حمله کنیم؟
چند روز بعد سردار سلیمانی دوباره سرلشکرهای سوری را جمع کرد یک فیلم از حمص در اختیارشان گذاشت که خودش با لباس مبدل از حمص تهیه کرده بود و گفت : تعداد نیروهای داعش خیلی کمتر از تعداد آمارها است!!!
یکی از سرلشکرهای سوری بلند شد در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت :
*به خدا دگمه اورکت شما به ستارههای روی دوش من شرف داره .*
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
#روایت
🔰ستارخان در خاطراتش می گوید:
🔮من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه میکردم آذربایجان شکست میخورد
و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد.
🔹اما در زمان مشروطه یک بار گریستم.
و آن زمانی بود که ۹ ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.
🔺از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه میخورد
🧐 با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش میدهد و میگوید لعنت به ستارخان.
🇮🇷 اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمیدهیم."🇮🇷
🔸آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ...
💎 زنده و جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند...
#امنیت
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
#روایت🌱
وقتی که به خواستگاری آمدند، همان ایام مادرم در خواب دیده بود سه کبوتر روی پشت بام خانه نشسته اند و یکی شان پرید
مادر خواب را به طور معمول تعبیر کرده بود
که علی آقا به شهادت می رسد به من هم گفت که احتمال دارد خواستگارت شهید شود به هر حال ازدواج صورت گرفت و چندین سال بعد که همسرم به شهادت رسید، فهمیدم کبوتری که پر کشیده بود علی بود و آن دو کبوتر دیگر فرزندانم...
به روایت همسر شهید علی زاده اکبر 🕊🌹
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
#روایت
قبل از شروع مراسم عقد علیآقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از خدا بخواهد، اجابتش حتمی است، گفتم: چه آرزویی داری؟ گفت: اگر علاقهای به من دارید و به خوشبختی من میاندیشید، لطف کنید از خدا برایم شهادت بخواهید، از این جمله تنم لرزید، چنین آرزویی برای یک عروس در استثناییترین روز زندگیاش بینهایت سخت بود، سعی کردم طفره بروم اما علیآقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم، هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم، آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
مراسم ازدواج ما در حضور شهید آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد، نمیدانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیتالله مدنی همگی به فیض شهادت نائل شدند.
#ازهمسرشهید
#شهید_علی_تجلایی
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
#روایت
سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت
دکترها بعد از یک ماه بستری شدن، گفتند رضا فلج شده کمکم فلج شدنش از پاها به بالا و قلب
رسیده و جانش را میگیرد!
بعد از قطع امید پزشکان، گفتم:
هیچکس مصیبت زدهتر از حضرت زینب سلام الله نیست، نذر عمهی سادات کردم تا رضا خوب شود!
یک روز در کمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت آن روز زینب کبری سلام الله پسرم را شفا داد
و امروز رضا فدایی زینب سلام الله شد
شهید رضا کارگر برزی🕊🌹
«کمیته خادمین شهدا »
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
«اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً»
♡ ❍ㅤ ⎙ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت
🔻لالهای که پس از ۱۶ سال پژمرده نشد!
🔻شهید محمدرضا شفیعی
#دانلودونشرحداکثری
«کمیته خادمین شهدا »
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
«اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً»
♡ ❍ㅤ ⎙ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
3.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت
ماجرای ذکر "یا قمر بنیهاشم" گفتن رزمنده ها.... در طلاییه
👤حاج حسین یکتا
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
«اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً»
♡ ❍ㅤ ⎙ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#روایت
شهید هریری : «میروم تا انتقام سیلی مادرم را بگیرم»
زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «قمر فاطمیون» معروف شود.
او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت.
🔸کمیته خادمین شهدا🔸
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
«اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً»
♡ ❍ㅤ ⎙ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#روایت🌱
✍ تسلیم شدن چند تڪفیری به خاطر گفتگوی جالب شهید با آنها...
یڪی از بیسیمهای تڪفیریها افتاد دست ما . سریع بیسیم را برداشتم . میخواستم بد و بیراه بگم . عمار (شهید محمدخانی) آمد و گفت ڪه دشمن را عصبانی نڪن .
گفتم : پس چی بگم به اینا ؟! گفت : «بگو اگه شما مسلمونید ، ما هم مسلمونیم . این گلولههایی ڪه شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد ...»
سؤال ڪردند شما ڪی هستید و چرا با ما میجنگید ؟! گفت : «به اونها بگو
ما همونهایی هستیم ڪه صهیونیستها رو از لبنان بیرون ڪردیم . ما همون هایی هستیم ڪه آمریڪایی ها رو از عراق بیرون ڪردیم .
ما لشڪری هستیم از لشڪر رسول الله...
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست ها و آزادی قبله اول مسلمون ها مسجدالاقصی است...
بحث و جدل ما ادامه پیدا ڪرد تا وقت اذان . بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تڪفیریها تسلیم ما شدند . میگفتند : «از شما در ذهن ما یڪ ڪافر ساخته اند .»
📗ڪتاب عمّارحلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔸کمیته خادمین شهدا🔸
https://eitaa.com/joinchat/2206924833C5d9a375e2f
«اگه با محتوا موافقین، پس لطفاً»
♡ ❍ㅤ ⎙ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
.
📝#روایت
عصربودکهازشناسایۍاومد✋🏻
انگارباخاکحمامکردهبود❗️
ازغذاپرسید؛نداشتیم!☹️
.
یکۍازبچههاتندیرفتاز
شهرچندسیخکوبیدهگرفت..🍢
.
کوبیدههاروکهدید،
گفت:اینچیـه..⁉️
بشقابُزدکناروگفت:
هرچۍبسیجۍهاخوردنازهمونبیار..🚶🏻♂
نیست؟!
نونخشكبیار!🍞
.
#سردارشهیدحسنباقری🌱
@khademin_alborz
.
Γ🌸🍃••
📝#روایت
عصربودکهازشناسایۍاومد✋🏻
انگارباخاکحمامکردهبود❗️
ازغذاپرسید؛نداشتیم!☹️
.
یکۍازبچههاتندیرفتاز
شهرچندسیخکوبیدهگرفت..🍢
.
کوبیدههاروکهدید،
گفت:اینچیـه..⁉️
بشقابُزدکناروگفت:
هرچۍبسیجۍهاخوردنازهمونبیار..🚶🏻♂
نیست؟!
نونخشكبیار!🍞
.
#سردارشهیدحسنباقری
#یادشهداباصلوات
@khadem_koolebar