eitaa logo
"خادمین سرزمین ملائک"
4.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
37 فایل
پـدرم گـفـت اگـر خادم ایـن خانہ شـوی🍂 همہ ے،زنـدگـےوآخـرتت تضـمـین است(💚) اینجــا از خـــادمــۍ تاشهــادت،فاصله اے نــیست! ادمین @ya_mahdi65 اینستاگرام ما https://www.instagram.com/khadem_koolehbar
مشاهده در ایتا
دانلود
...............🌹✨...............                          بسم الله النور این داستان: اسفند وراهیانی ها برای ها پره از خاطره ها و لحظات نابی که تقریبا کل سال رو به امید تجربه ی دوباره ی اون سر میکنند اسفند برای راهیانی ها یعنی تدارکات یک خانه تکانی مفصل اسفند یعنی برپایی فضای ثبت نام و ساعتها در سوز سرما و بارون نشستن برای یک اون هم یک دعوت ناب و منحصر به فرد، دعوت به یک حیات واقعی اسفند یعنی بازار رفتن و هر روز توی دفتر جمع شدن و با یاد شهدا بسته ی راهیان تدارک دیدن اسفند یعنی روز شماری تا روز حرکت یعنی بوییدن اقلام بسته فرهنگی راهیان و به دل نوید نزدیکی وصل رو دادن اسفند یعنی بالاخره داری به اون هوایی که نیاز به نفس کشیدنش رو داشتی نزدیک میشی یعنی بالاخره به دوکوهه سلام میکنی و اون هم ساده و بی ریا با روی گشاده خاک سفر از دوشت میگیره و درآغوش میکشدت و تو رو آماده ی رفتن میکنه رفتنی از جنس آمدن   اسفند یعنی شلمچه میری و دلت بین الحرمین دو مکان مقدس میشه یک چشمت به خاک نابشه که قدمگاه امام رئوفه(ع) و یک چشمت به تابلوی"تا کربلا فقط یک سلام" و خدا خدا میکنی که کاش امسال هم بتونم تو مراسم بله برون شرکت کنم اسفند یعنی بالاخره میری نزدیک ترین نقطه ایران به کربلا یعنی شرهانی و از اون خاک راز آلود سلام میدی به حضرت ارباب (ع) حالا وقتی کابوس هرسالت این شده که نکنه اسفندت اسفند نباشه باید چی کار کنی؟ نمیدونیم حکمت خدارو اما این رو میدونیم بالاخره خدا میخواد راهیانی ها که راهیانی ها که این دوری هارو با نجوای با شهدا تحمل میکنن شهدایی بشن و رنگ و بوی اونها رو بگیرن شاید برای همینه که امتحان ها همه مثل هم نمیشه امسال هم ی جور دیگه شد انگار خدا راهیانی ها رو کرده تا سفیر تفسیر آیه ی ولا تحسبن الذین قتلوا امواتا... باشند تا اهل زمین رو با جرعه ای از عطر حضور بهترین سربازان و اصحاب آخرالزمانی مهدی موعود(ارواحنا فداه) آشنا کنه برای همین هر حادثه و موقعیتی که پیش میاد نا خودآگاه دل راهیانی ها میره به سمت کاری که اگه شهدا هم بودند همون کارو میکردند راهیان دیروز ما حفظ دلهای امت مهدوی و راهیان امروز ما حفظ جانهای امت مهدوی                    و اما مهم اینه که                              هر دو از جنس نور اند نوری که منشاءاش مادر شهدا(س) است تا آماده ی سربازی و دفاع از حریم ولایت بشی خلاصه بگم تا مادری بشی...      اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک بحق الفاطمه الزهرا(س) ...........✨🌹............ @khadem_koolehbar
۲۳ چه حال و هوای قشنگی بود چه خواب زیبایی بود چمدان در دست به سوی سرزمین عشق. چه صبح زیبایی است صبح ۲۳ اسفند صبح عاشقی است برای ما. چه شور دل انگیزی داشتیم شوق دیدن دوستان قدیمی که سالی یکبار قسمت است جمال زیبایشان را ببینیم چقد شیرین است. چه قلقله ای بود دفتر پذیرش، چه همهمه ای بود یکی آرزوی شلمچه دیگری در شوق کانال کمیل،یکی از خاطرات گذشته میگفت یکی از آرزوهایش‌.حالمان حال قشنگی بود قابل وصف نبود جملات و کلمات در توصیف حالمان ناچیز بودن. چه خبر بود جلوی خیاطی، چه با عشق صف کشیده بودن در ایستگاه پلاک زنی چه زیبا روی پلاک ها مینوشتند سرانجام خادم الشهید، شهید میشود.چه قدر دلهایمان پاک بود چون شهیدان از همه چیز دل کنده بودیم از شهر از تمام زرق و برق های این دنیای فانی.... چه خبر بود روز اعزام هیچکس در پوست خودش نمیگنجید همه با حکم به دست آماده بودن قرآن آوردن، اسپند آوردن چقدر شبیه زمان جنگ بود گویی ما همان بچه های زمان جنگیم برای همدیگر سربند می بستیم فقط دیگر سر سربند دعوا نداشتیم چون همه سربند ها یا فاطمه بود . چه رنگ قشنگی داشت حنایی که به دستمان میزدیم . چقدر خوشحال بود اروند از شوق حضور خادمان به چپ و راست میزد. چه داد و هواری راه انداخته بودیم بچه های کانال کمیل جا نمونید حرکت کردیم ها، بچه های شرهانی برن پارکینگ،شلمچه نبود انگاری اینجا ترمینال است البته ترمینال عشق ترمینال شهادت و مسافرانشم مجنون و شیدای شهادت نوبت به سرزمین عشق رسید نوبت به سرزمین رمل های داغ رسید وقتی سوار ماشین فکه شدم نگاهی به بچه ها کردم راست میگفت سید اهل قلم: این جوانان نسل تازه ای هستند که در زمین سقوط کرده اند و وظیفه دگرگونی عالم را پروردگار به گرده ی اینان گذاشته است. همگی به یاد داریم در روز وداع از یادمان ها آرزویمان این بود خدایا عمری عطا بفرما که سال دیگر هم خادم باشیم اما مهمان ناخوانده ای برایمان آمد مهمانی که همه چیز را بهم زد و حال از صبحی غم انگیز میگویم صبحی که از خواب بلند شدیم از خواب شیرین و زیبایمان، ما در خانه بودیم دور از سرزمین عشق دور از سرزمین ملائک امسال افتخار چسباندن آرم خادمی بر روی قلبمان نصیبمان نشد و ای کاش که هیچ وقت از خواب بیدار نمی شدیم ای کاش..... ✍: ارسالی ازخادم‌الشهدا‌ حجت الاسلام اجاقی @khadem_koolehbar