[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[384].mp3
27.81M
زمینه (از عطش رنگت پریده بالام ای بالام)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
🌹@khadem_mayamey🌹
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[385].mp3
6.38M
زمینه (شراره بیآبی سوزونده لباتو)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
🌹@khadem_mayamey🌹
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[386].mp3
17.99M
زمینه (لالایی لالایی شب مهتابه)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
🌹@khadem_mayamey🌹
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[415].mp3
3.81M
واحد (آب کیمیا شده جیگرم)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
🌹@khadem_mayamey🌹
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[412].mp3
5.37M
واحد (اولین روز است بیگهواره میگردی علی)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
☑️ #حاج_محمود_کریمی
🌹@khadem_mayamey🌹
حاج حسین سیب سرخی_محرم 98 شب ششم - واحد - کربلا شد مدینه-1567819572.mp3
12.46M
🔲 #شب_ششم_محرم_1441
⏯ #واحد سوزناک
🌴کربلا شد مدینه
🌴مجـتـبی دل غمینه
🎤 #حاج_حسین_سیب_سرخی
🌹@khadem_mayamey🌹
Sh-6-M_04.mp3
13.33M
🔲 #شب_ششم_محرم_1441
⏯ #شور احساسی
🌴روحی قلبی لدیک
🌴صلّی الله علیک
🎤 #حاج_حسین_سیب_سرخی
👌بسیار زیبا
🌹@khadem_mayamey🌹
Sh-6-M_08.mp3
21.03M
🔲 #شب_ششم_محرم_1441
⏯ #واحد احساسی
🌴ای عشق بی همتا حضرت دریا
🌴الهی جونم به فدات زائر کربلای توام
🎤 #حاج_حسین_سیب_سرخی
♥️بسیار زیبا
🌹@khadem_mayamey🌹
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[404].mp3
9.53M
جفت (امشب دلم را بستهام بر تار زلف دلبرم)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
☑️ #حاج_محمود_کریمی
🌹@khadem_mayamey🌹
[WWW.FOTROS.IR]ResayeMandegar[405].mp3
4.39M
شور (پاییزه و برگ خزون)
در رثای #حضرت_علی_اصغر (علیهالسّلام)
از مجموعه صوتی #رثای_ماندگار
با مداحى حاج محمود كريمى
☑️ #حاج_محمود_کریمی
🌹@khadem_mayamey🌹
#رمان_قدیس
😍😍😍😍
رمان پر طرفدار و زیبای قدیس
📚📚📖📚📚
🌹@khadem_mayamey🌹
🌼🌼🌼🌼
🌺🌺🌺
🌼🌼
🌺
#رمان_قدیسه
#قسمت_هفتاد_هفت
شهادت رسیدن امام علی و واقعیت تلخ کربلا در سال ۶۳ هجری را به رشته تحریر درآوردم.در این کهولت سن که با بیماری دست و پنجه نرم میکنم و توان نوشتن ندارم،باز به اصرار سلیم تصمیم گرفتم نوشتی بر نوشته های عمروعاص بنویسم تا بلکه در تاریخ ماند و مظلومیت مولایم علی آشکارتر شود هرچند میتوانستم این نوشتهها را پاره کنم یا بسوزانم،اما ترجیح دادم قضاوت در این باره را به تاریخ واگذارندم.
آن روز سلیم مشتی اوراق پاپیروس مصری را به دستم داد و گفت آنها را از یک مرد شامی خریده است. سخت متعجب شدم که دستخط عمروعاص را پس از گذشت ۶۰ سال در اختیار دارم. نوشته ها را با تعجیل خواندم. شاید وقوع جنگ،فرصت نوشتن ادامه وقایع را به او نداده بود و این خواست خدا بود که پس از این همه سال،این نوشتهها به دست من برسد؛منی که انواع اس را در جنگ صفین بارها دیده بودم و هنوز هم چهره کریه وزشت او را به خاطر دارم.
آن روز چهارشنبه بیست و پنجم ماه شوال ۳۶ هجری بود.نسیم سردی صورت هایمان را تازیانه می زد ،اما گرمای وجود علی،آتش درونمان را شعله ورتر میساخت. امام در راس سپاه،با وقار و متانت به پیش می رفت. منظره پوشیده بود و نه خود را به پوشش های رزمی آراسته بود. تمام آنچه در بر داشت پارچه ای مرقع،کوتاه تا مچ پایش و کمربند بافته شده از لیف خرما بود.
روزها هفته ها رفتیم،تا به سرزمین صفحه رسیدیم و به طلایه داران سپاه که فرماندهاش مالک اشتر بود،ملحق شدیم. روزی بشری به استراحت و تجدید قوا و سازماندهی نیروها گذشت.
🌸🌸🌸🌸
#ادامه_دارد........
@khadem_mayamey