🌼🌼🌼🌼
🌺🌺🌺
🌼🌼
🌺
#رمان_قدیس
#قسمت_سی_دو
اما نه! معاویه زیرک است؛ توان این را دارد که بر حکومت نوپای علی غلبه کند. هرچند او اینک خلیفه است و حکومت حجاز و ایران و مصر در دست های اوست؛ اما شام با وجود معاویه و خاندانش بنی امیه لقمهی نخواهد بود که علی بتواند آن را به راحتی هضم کند. من اگر در کنار معاویه باشد کار برای علی دشوارتر خواهد شد و چه بسا شام بر کوفه غلبه کند. بعید نیست که روزی معاویه را در کسوت خلافت ببینم و خود در کنار او باشم و خلعت حکومت ایران یا مصر را بر تن کنم. بهتر است همین امشب پیک معاویه را با نامه ای راهی کنم که در آن نوشته باشم:( آغوش بگشا برادر، روباه می آید.)
اما آتش تردید، در برزخم انداخته است. باید با پسرانم مشورت کنم. گفتم محمد و عبدالله بیایند. آمده بودند. نامه معاویه را خواندند. پرسیدم :( رای شما چیست؟)
عبدالله که بزرگتر بود گفت:( نروید پدر! معاویه در مردابی افتاده و برای نجات خود دست و پا میزند. او تو را نیز به این مرداب فرو خواهد کشید. با به قتل رسیدن عثمان، اینک علی خلیفه مسلمین است .اگر معاویه با او بیعت کند یا نکند، علی او را از امارت شام خلع خواهد کرد و معاویه از حکم علی، سر باز خواهد زد. تردید نکن که علی برای سرکوب معاویه، با همه ی توان به شام حمله خواهد کرد.)
محمد گفت:) حمله علی سودی نخواهد داشت؛ مردم شام به تحریک معاویه تشنه ی انتقام از قاتلین عثمان هستند، پس شام لقمه راحتی برای حلقوم علی نخواهد بود. بهتر است به نزد معاویه بروی و او را همراهی کنی.)
🌸🌸🌸🌸
#ادامه_دارد.....
🌹@khadem_mayamey🌹