~🕊
#روایت_عشق^'💜'
کنارش ایستاده بودم
شنیدم کہ مےگفت :
•صلےاللّٰہ علیک یآ صاحبالزمان•♥️
بهش گفتم:
چرا الان به امامزمان سلام دادی ؟!
گفت: شاید این وزشِ باد و نسیم
سلام منو به امامزمانم برساند☁️🍃
#شهیدابومھدیالمھـندس'🌸
همیشه لباس کهنه میپوشید.
آخرش اسمش پایِ لیستِ
دانشآموزان کم بضاعت رفت..🤦🏻♂
.
مدیر مدرسه داییاش بود.
همانروز عصبانی به خانهخواهرش رفت..🚙
.
مادرِ عباس، برادرش را پای کمد برد و
ردیف لباسها و کفشهایِنو را نشانش داد..🤐
.
گفت عباس میگوید دلش را ندارد که
پیشِدوستانِنیازمندش اینها را بپوشد..💔
#شهیدعباسبابایی
#روایت_عشق
#شهیدانه
@khadem_shohadajahrom