eitaa logo
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
90 فایل
﷽ • -سلا‌م‌برآن‌هایی‌که‌رفتندتا‌بمانند ونماندندتابمیرند . . .🌿(: ــــ امروزکار تجلیل از شهــدا وحفظ یاد گرامی این عزیزان یک فریضه است -حضرت‌آقـٰـا- ــــ جهت‌نظرات‌وپیشنهادات ➺ @shahidgomnam8 آیدی‌پیج اینستاگرام قرارگاه:👇👇 ➺ khadem_shohadajahrom
مشاهده در ایتا
دانلود
#گمنام_وبی_صدا ترم های اول ورود به #دانشگاه به پیشنهاد یکی از بچه ها قرار شد یه گروه تشکیل بدیم از بچه های مشتی و #بااخلاص و پای کار که کارای صلواتی برای بچه های دیگه انجام بدیم. مثلا واکس زدن پوتین بچه ها، کارهای #خدماتی و نظافتی و... طوری که هیچکس شناخته نشه جلسه گرفتیم و چند تا #تیم تشکیل دادیم. هر تیم یه مسئول داشت و چند تا نیرو. اسم کار رو گذاشتیم #ستاد جنگ های نامنظم با نفس هر تیم رو هم به اسم یه #شهید نام گذاری کردیم. هر کدوم از بچه ها به نیابت از یک شهید اتیکت اسم اون شهید بزرگوار رو به سینه میزدن اما با #چفیه صورتشون رو میبستن تا شناسایی نشن صبح خیلی زود یا آخرای شب، طوری که کسی #متوجه_نشه فعالیت خودشون رو انجام میدادن. #حسین_آقا فرمانده یکی از تیم ها شد که به اسم سردار شهید محمد حسین، عموی شهیدش نام گذاری شده بود... هدف از انجام این کارها #رفاه حال بچه های دانشگاه بود. عموما بعد یه روز طاقت فرسای آموزشی همه مثل #جنازه خودشون رو میرسوندن به تخت خواب اما یه عده مشتی مثل #شهید، اگرچه خودشون خسته بودند، بجای استراحت، میرفتن پوتین گلی و خاکی دوستاشون رو واکس میزدن و #سرویسا رو نظافت می کردن که بقیه اذیت نشن #شهید_حسین_معزغلامی #شهید_مدافع_حرم #صلوات @khadem_shohdajahrom
💠 شهید زنده 🌷 نمازگزاران مسجد که منو می شناختند بهم می گفتند زیاد به این پسر دل نبند، حسین ماندگار نیست میکنه. 🌷 یک روز که مراسم تشییع پدر دوست حسین رفتیم، حسین هم نبود با دوست حسین که در ماشین نشسته بودیم گفت: میخوام مطلبی به شما بگم ناراحت که نمیشید!? گفتم :نه گفت:حسین شما شهید میشه زیاد بهش دل نبندین. 🌷 گفتم این حرفها چیه! که به این آسونی نیست. شهادت یک ؛ گفت: نه همین جوری نمی گم.با بررسی که از اخلاق و رفتار حسین دارم، میگم. 🌷 من خودم هم پیش بینی میکردم. حتی قبل از ورود حسین به سپاه، اخلاق و رفتارش بود. 🌷 یک روز در مدرسه در مسابقات قرآن اول شده بود ولی اشتباها لوح تقدیرو به پسر عموش داده بودند چون در یک مدرسه درس میخواندند، حسین اصلا به روی خودش نمی آورد و اصلا ناراحت نشده بود. 🌷 بعدها لوح تقدیر رو آوردند گفتند این مال حسین اقاست اصلا پسر ما در مسابقه قرآن شرکت نکرده هرکاری کردند که بگویند این لوح مال شماست، حسین گفت: ، این برای پسر شماست. 🌷 من با اخلاق شهدای 8سال دفاع مقدس آشنا بودم. این نوع اخلاق از یک آدم عادی ساخته نیست , قطعا پشت این نوع رفتار یک ای هست و آن عقیده تعالی داره به همین خاطر احساس میکردم که حسین میشه. 🔺 راوی: پدر بزرگوار شهید 🌷 ╭━═ 🌼 ━⊰ 🍃 💔 🍃 ⊱━ 🌼 ═━╮ @khadem_shohdajahrom
🍁چشمان #شهدا به راهی💫 است که ازخود به یادگار گذاشته اند 🍁اما چشم ما به #روزی است که با آنان رو برو خواهیم شد😔 #شهید_حسین_معزغلامی نگاه پرمهرشهداروزیتان 🌸 @khadem_shohdajahrom
🔻روز اول دانشگاه 🔅 روز اول بود که همه ورودی های دانشگاه امام حسین(ع) دور هم جمع شده بودیم ، دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه. نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه آرامش خاصی دیدم. هیچ استرسی نداشت. از همون روز اول قدمشو محکم برداشته بود. بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز پاسداری رو به همه دانشجوها تقدیم کردن ؛ حسین سریع سمت چپ لباس ، روی سینه اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد ، روش نوشته بود (السلام علیک یا شبیب الخضیب). دائم ذکر میگفت ؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود.... سالگرد شهادت 🆔 @khadem_shohadajahrom
روز جوان بر آنانی ڪہ جوانے نکردند تا ما جوانے ڪنیم ، مبارڪ باد🌷 آرامشمان مدیون شماست براے جوانےمان دعا ڪنید ... علی اکبـــر های مدافع حرم❤️ «فاطمیون» •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• @khadem_shohadajahrom
گمنام ‌و‌ بی‌صدا😔 🍂ترم های اول ورود به دانشگاه به پیشنهاد یکی از بچه ها قرار شد یه گروه تشکیل بدیم از بچه های مشتی و با اخلاص و پای کار که کارای صلواتی🌸 برای بچه های دیگه انجام بدیم. 🍁مثلا واکس زدن پوتین👞 بچه ها، کارهای خدماتی و نظافتی و... طوری که هیچکس شناخته نشه؛ جلسه گرفتیم و چند تا تیم تشکیل دادیم. هر تیم یه مسئول داشت و چند تا نیرو. اسم کار رو گذاشتیم ستاد جنگ های نامنظم با نفس 🍂هر تیم رو هم به اسم یه نام گذاری کردیم. هر کدوم از بچه ها به نیابت از یک شهید🌷 اتیکت اسم اون شهید بزرگوار رو به سینه میزدن، اما با چفیه صورتشون رو میبستن تا شناسایی نشن❌ 🍁صبح خیلی زود یا آخرای شب، طوری که کسی متوجه نشه فعالیت خودشون رو انجام میدادن. حسین آقا فرمانده یکی از تیم ها شد که به اسم سردار شهید محمد حسین، عموی شهیدش🌷 نام گذاری شده بود... 🍂هدف؛ از انجام این کارها رفاه حال بچه های دانشگاه بود. عموما بعد یه روز طاقت فرسای آموزشی همه مثل جنازه خودشون رو میرسوندن به تخت خواب😓 اما یه عده مشتی مثل ، اگرچه خودشون خسته بودند، بجای استراحت، میرفتن پوتین گلی و خاکی دوستاشون رو واکس میزدن✨ و سرویسا رو نظافت می کردن که بقیه اذیت نشن👌 🌹🍃🌹🍃 @khadem_shohadajahrom