°••🍃🌸♥️↻
°
#شهیدانه
اسمش "علیرضا احمدی" بود،
ده ساله،
با پدرش برای درست کردن شربت،
از #مشهد آمده بود #جبهه
موقع عملیات #رمضان بود،
عده ای از رزمنده ها و این #پدر و #پسر
اسیر شدند.
جدا شده بودند و پدرش بی قراری میکرد.
بعثی ها میخواستند از علیرضا
برای تبلیغ علیه #نظام و امام خمینی(ره)
استفاده کنند.
برده بودندش کاخ #صدام،
میخواستند بگويند #امام بچه ها را به #جبهه میفرستد.
افسران #عراقی جلوی دوربینهای داخلی و خارجی
از علیرضا پرسیده بودند:
"آیا #پشیمان نیستی؟
تو باید الان پیش مادرت باشی
بگو چه میخواهی؟
اسباب بازی میخواهی برایت بیاوریم؟"
علیرضا در مقابل این #هجمه ها فقط یک جمله گفت:
"میشود برایم یک #قرآن بیاورید؟"🌿
﴾🍃؎🧡﴿…🌸⇩
@khadem_shohadajahrom
°••🍃🌸♥️↻
°
#لبخند_شهید 🙃
از بچه های خط نگهدار
#گردان صاحب الزمان (عج) بود.
ميگفتند شبی به #كمين رفته بود،
كه صدای مشكوكی شنيد...
.
با عجله به #سنگر فرماندهی برگشت و گفت:
"بجنبيد كه #عراقی اند."
گفتیم شايد #نيروهای_خودی باشند؟
گفته بود:
نه بابا.
با گوش های خودم شنيدم
كه "عربی" #سرفه می كردند...(:
•••
﴾🍃؎🧡﴿…🌸⇩⇩
@khadem_shohadajahrom
°••🍃🌸♥️↻
°
#هُوَالشَّہید
اسمش "علیرضا احمدی" بود،
ده ساله،
با پدرش برای درست کردن شربت،
از #مشهد آمده بود #جبهه
موقع عملیات #رمضان بود،
عده ای از رزمنده ها و این #پدر و #پسر
اسیر شدند.
جدا شده بودند و پدرش بی قراری میکرد.
بعثی ها میخواستند از علیرضا
برای تبلیغ علیه #نظام و امام خمینی(ره)
استفاده کنند.
برده بودندش کاخ #صدام،
میخواستند بگويند #امام بچه ها را به #جبهه میفرستد.
افسران #عراقی جلوی دوربینهای داخلی و خارجی
از علیرضا پرسیده بودند:
"آیا #پشیمان نیستی؟
تو باید الان پیش مادرت باشی
بگو چه میخواهی؟
اسباب بازی میخواهی برایت بیاوریم؟"
علیرضا در مقابل این #هجمه ها فقط یک جمله گفت:
"میشود برایم یک #قرآن بیاورید؟"🌿
#کوچکترین_اسیر_دفاع_مقدس(:
🍃🧡🌸⇩
@khadem_shohadajahrom