#شهید_مصطفی_نبی_لو
متولد سال ۱۳۴۵ و از رزمندگان دوران دفاع مقدس بود که در #چهارمین اعزام به سوریه در ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۹۶ توسط تک تیراندازان تکفیری در #لاذقیه به شهادت رسید.شهید مصطفی نبی لو از ساکنان شهرک پردیسان قم بود و #دایی_شهید_مدافع_حرم، #مسعود_عسگری بود که به عنوان مستشار نظامی، مسئولیت محور مهندسی رزمی در بخشی از جبهه سوریه را بر عهده داشت که ۲۱ آبان ماه سال ۹۴ پس از عملیات آزادسازی شهر العیس در حومه حلب سوریه به همراه شهیدان #احمد_اعطایی، #محمدرضا_دهقان_امیری و #سیدمصطفی_موسوی به #شهادت رسید. او پیش از این در جبهه سوریه در سال ۹۵ از ناحیه شکم مجروح شده و در شمار جانبازان مدافع حرم نیز جای گرفته بود.
🕊آخرین توصیه شهید نبیلو: به ما نگویید مدافعان حرم! ما زمینهساز ظهوریم...
💠زهرا نبیلو، خواهر شهید مصطفی نبیلو و مادر شهید مسعود عسکری میگوید: شکر خدا حالا شدهام زینبِ برادرم تا حالا فقط مادر شهید بودم و حالا شهدای ما دونفر شدهاند. من آن موقع که مسعود شهید شده بود، گفتم خودم، پدرم، برادرم و مادرم همه فدای این راه هستیم.
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
18.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی فرزند شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو در معراج
🌷🌷🌷🌷🌷
دست و پنجہ نرم ڪردن ،
با شهـادت سادہ نیست
هـر ڪسی ڪرب و بلایی شد
بہ آن خواهـد رسید . .
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
#قصه_دلبری
#قسمت_چهلم
گاهی ناگهانی تصمیم میگرفت.
انگار میزد به سرش
اگه از طرف محل کار مانعی نداشت بیهوا میرفتیم مشهد
یادم است یک بار هنوز خانوادهام نیامده بودند تهران .
خانه خواهر شوهرم بودم ، که زنگ زد الان بلیط گرفتم بریم مشهد
من هم ازخداخواسته کجا بهتر از مشهد
ولی راستش تا قبل از ازدواج هیچوقت مشهد این شکلی نرفته بودم
ناگهان بدون رزرو هتل ..
ولی وقتی رفتم خوشم آمد
اصلا انگار همه چیز دست خود امام بود ..
خودش همهچیز را خیلی بهتر از ما مدیریت می کرد
داخل صحن کفشهایش را در میآورد..
توجیهش این بود که وقتی حضرت موسی (ع) به وادی طور نزدیک میشد خدا بهشت گفت " اخلاق نهعلیک "
صحن امام رضا را وادی طور میپنداشت.
وارد صحن که میشد بعد السلام و اذن دخول گوشه ای میایستاد و با امام رضا حرف میزد
جلوتر که میرفت محفل و روضه ای بود در گوشهای از حرم ، بین صحن گوهرشاد و جمهوری ..
که معروف بود به اتاق اشک ..
آن اتاق که با دو سه قالی سه در چهار فرش شده بود غلغله میشد
نمیدانم چطور اینهمه آدم آن داخل جا میشدند و فقط آقایان را راه میدادند و میگفتند روضه خواص است.
اگر میخواستند به روضه برسند ، باید نماز شکسته ظهر و عصرشان را، با نماز حرام میخواندند اینطوری شاید جا میشدند
از وقتی در باز میشد تا حاج محمود، (خادم آنجا ) در را میبست
شاید سه چهار دقیقه بیشتر طول نمیکشید ..
خیلیها پشت در میماندند
کیپِ کیپ میشد و بنده خدا بهزور در را میبست..
چند دفعه کمی دورتر اشتیاق این جماعت را نظاره میکردم که چطور دوان دوان خودشان را میرسانند
داستان زندگی شهید مدافع حرم از زبان همسرش
#محمدحسین_محمدخانی
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای رویای صادقه همسر شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو
هدیه نثارارواح مطهرهمه شهداصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُم
https://eitaa.com/khademanshohada
خادمان🌹شهدا🌹
1_7299270475.mp3
11.19M
#انسان_شناسی ۳۳۵
#استاد_شجاعی | #استاد_انصاریان
✘ چرا آدما اینقدر باهم فرق میکنند!
بعضیا اونقدر مهربون و نرمند که آدم در کنارشون همیشه احساس امنیت میکنه،
و بعضیا اونقدر تیزند که وقتی ساکت هم هستند بازم آدم کنارشون امنیت نداره و احساس گزش و دریدن میکنه؟