eitaa logo
حرف‌هایی‌از‌جنس‌دخترانه‌ها
397 دنبال‌کننده
128 عکس
90 ویدیو
16 فایل
🌸 خادم الزهرا حرف هایی از جنس ریحانه ها، برای دخترانه هایی که حالا میان سیم های خاردار زندگی گم شده اند... 💻 تارنما (سایت): sadatstu.ir 🔰 کانال اصلی: @sadatstudent اینستاگرام: instagram.com/sadatstu.ir ☎️ ارتباط: @Sadatstu_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
📋 ایده (2) | برای تابلو های اعلانات چه کنیم؟ حضرت #علی_اکبر (علیه السلام)
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
📋 ایده (2) | برای تابلو های اعلانات چه کنیم؟ از جمله روش های انتقال محتوا که امروز در بین دانش آموزان و سایر قشرها جا باز کرده روش غیرحضوری هست و بهترین اقدام در این زمینه استفاده مناسب از تابلو های اعلانات، مدارس، مساجد، دانشگاه ها و ... هست. به عنوان پیشنهادی مناسب با ایام محرم و صفر کار بر روی شخصیت یکی از حماسه سازان را پیشنهاد می کنیم. قبل از اقدام برای چنین موضوعی اصلا باید دید؛ مخاطب ما به چه شخصیتی شبیه تر هست؟ این شخصیت چه ویژگی هایی دارد؟ چه ابزارهایی برای بیان این ویژگی ها در اختیار داریم؟ و... به عنوان مثال در متوسطه دوره دوم به نظر ما مناسب ترین شخصیت حضرت (علیه السلام) هستند و با بیان ویژگی های ایشان و این نکته که یک فرد در چنین محدوده سنی توانسته است این چنین در رکاب امامش جهاد کند و نهایتا با چنان کیفیتی به شهادت برسد چیزی دست یافتنی و دور از خیال نیست. این رویکرد ماست و با چنین دیدی می خواهیم کار کنیم. به عنوان یک ایده کار شده پیشنهاد می کنیم مراحل زیر را انجام بدید: 1. یک پارچه سیاه - مثلا یک چادر که دیگر قابل استفاده نیست - تهیه کنید. 2. سطح تابلو را با پارچه به طور کامل بپوشانید و به وسیله سوزن آن را محکم کنید. 3. مقداری آیینه که به صورت نامنظم برش خورده باشد را تهیه و نامنظم با سوزن هایی در طرفین آیینه ها طوری که آنها را نگه دارد بر روی پارچه بزنید. 4. فایل "نگاه کن! چقدر شبیه علی اکبرش شدی..." ( http://lish.ir/10oj ) را پرینت کنید. 5. دور کلمات و پرنده ها را ببرید و به وسیله سوزن روی تابلو نصب کنید. 6. از مقاتل، اشعار و... متونی که مد نظرتان هست را به صورت کوتاه آماده کرده، پرینت کرده و در تابلو نصب کنید. 7. از تصاویر کار شده در مجموعه ( http://lish.ir/10ok ) هم متناسب با ایده هایتان می توانید استفاده کنید.
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
📋 #ایده (1) | برای تابلو های اعلانات چه کنیم؟ مبحث #نماز - مهجور ترین و مظلوم ترین واجب دینی!
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
📋 (1) | برای تابلو های اعلانات چه کنیم؟ از جمله روش های انتقال محتوا که امروز در بین دانش آموزان و سایر قشرها جا باز کرده روش هست و بهترین اقدام در این زمینه استفاده مناسب از های اعلانات، مدارس، مساجد، دانشگاه ها و ... هست. به عنوان پیشنهاد کار بر روی مبحث - مهجور ترین و مظلوم ترین واجب دینی - هست. قبل از اقدام برای چنین موضوعی اصلا باید دید؛ چرا نماز؟ چطور باید گفت نماز؟! و اصلا چطور نمازی مقصود هست؟ و ... بخشی از پاسخ اینکه نماز خواندن زمانی شروع به رشد دادن انسان می کند، که انسان از آن لذت ببرد و نماز زمانی چرک روح آدم را می گیرد که لبه ی زبر نماز روح ما را بسابد. مثلا نشسته ای غرق بازی، کار یا غرق استراحت شده ای که یک دفعه مؤذن اذان می گوید و تو باید بلند شوی بروی نماز بخوانی. طبیعتاً حالت گرفته میشود، اما عیبی ندارد، همین الان بلند شو برو نماز بخوان تا شوی. کتک نماز را بخور و تلخی آن را تحمل کن تا آدم شوی... این رویکرد ماست و با چنین دیدی می خواهیم کار کنیم. به عنوان یک ایده کار شده می کنیم مراحل زیر را انجام بدید: 1. مقداری موکت به اندازه تابلو تهیه کنید. 2. سجاده و جانماز و مهر آماده کنید. 3. به وسیله سوزن آنها را بر روی موکت نسب کنید. 4. مطلب "امام صادق (علیه السلام) چطور نماز می خواندند؟" ( http://lish.ir/10U7 ) را پرینت کنید. 5. بر روی کاغذ چسبی در رنگ های مختلف احادیث نماز را بنویسید و بخش هایی را هایلایت کنید. 6. یک جعبه کوچک آماده کنید و با گیره چسبی به شیشه تابلو وصل کنید. 7. متن مطلب اصلی را چاپ کنید و در جعبه بگذارید و برای این کار "چطور جعبه بسازیم؟" را بخوانید.
📚 #کتاب_بخوانیم (۳۰) | من، عشق، مخاطب خاص نوشته بود: "ماندن کنار من لیاقت میخواست..." که چند هزارتایی #لایک خورده بود!... 🆔 yon.ir/rXJPS
حرف‌هایی‌از‌جنس‌دخترانه‌ها
📚 #کتاب_بخوانیم (۳۰) | من، عشق، مخاطب خاص نوشته بود: "ماندن کنار من لیاقت میخواست..." که چند هزارتای
📚 (۳۰) نوشته بود: "ماندن کنار من لیاقت میخواست..." که چند هزارتایی خورده بود! واقعیت این است که کسانی که به آنها می ورزیم، بیشترین قدرت را برای آزار ما دارند... حالا هر چه میخواهیم بگوییم به درک که رفتی! اما مگر ما درست می شود‌؟! پ.ن: آیا عشقی که به راحتی و ارزانی در دسترس است، همان عشق اصیل و عمیق است؟ میزان عشق ارزش نیست. آنچه مهم و نشان دهنده ی اصالت عشق است، سلامت عشق است. / / _______ 🌸 حرف‌هایی‌ازجنس‌دخترانه‌ها 🆔 eitaa.com/joinchat/319225858Cc7b335ad3c
AUD-20181030-WA0000.mp3
9.41M
◾️ چهل روز است گریانم جان... _________ 🏴 حرف‌هایی‌برای‌جوانه‌ها‌و‌نوجوانه‌ها ▪️ @sadatstudent
در عوض چه چیزی حاضرید هر کاری بکنید؟ 👉 @sadatstu_ir
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
📋 #ایده (3) | برای تابلو های اعلانات چه کنیم؟ جشن چهل سالگی #انقلاب 1
روز پدر مبارک🌹
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌸نشانه‌ی سال ۱۳۹۸ 🌸 🚩سال #رونق_تولید
سال ٩٨ سال رونق تولید مبارک
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار گزیده کتاب صوتی "راز درخت کاج" به مناسبت سال روز وفات حضرت زینب سلام الله علیها و شهادت شهیده دانش آموز زینب کمایی🌹
sami-yousef-you-came-to-me.mp3
7.95M
🎵 تو آمدی 🎙 سامی یوسف 🎵 You came to me 🎙 Sami Yusuf عید مبعث بر شما مبارک💐 @sadatstudent
📚 (٣٢) - بچه ها! دوست دارم تک تکتون بگین که می‌خواین در آینده به کجا برسین یا بزرگترین آرزوی زندگیتون چیه؟ پچ‌پچ بچه‌ها بالا گرفت... @khademe_alzahra
حرف‌هایی‌از‌جنس‌دخترانه‌ها
📚 #کتاب_بخوانیم (٣٢) - بچه ها! دوست دارم تک تکتون بگین که می‌خواین در آینده به کجا برسین یا بزرگترین
📚 (٣٢) یکی از روزها که معلم تدریسش را تمام کرد و کتابش را بست، روی صندلی نشست و با نگاه سؤال برانگیزش، همه را از نظر گذراند. - بچه ها! توی این چند دقیقه‌ای که تا زنگ تفریح مونده، دوست دارم تک تکتون بگین که می‌خواین در آینده به کجا برسین یا بزرگترین آرزوی زندگیتون چیه؟ پچ‌پچ بچه‌ها بالا گرفت. من هم با لبخند، راضیه را برانداز کردم. یک نفر از ردیف دوم دستش را بلند کرد. - خانم، من دوست دارم وکیل بشم. دیگری از آخر کلاس سریع دستش را بالا آورد و پشت سر او گفت: «من دوست دارم انقدر درس بخونم که دانشمند بشم.» صدای خنده ها در بین دست‌های بالا آمده بلند شد. کناریش با ناز و ادا گفت: «منم می‌خوام پولدار بشم.» خنده‌ها ادامه داشت. دانش‌آموزی از ردیف سوم با غرور گفت: «خانم من می‌خوام جراح قلب بشم.» معلم با لبخند به تک‌تک بچه‌ها نگاه می‌کرد و به حرف‌هایشان گوش می‌داد که یک‌دفعه به صندلی روبه‌رویش چشم دوخت. - راضیه ساکتی؟! تو می‌خوای چه‌کاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود، سرش را بالا آورد. نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتابش چشم دوخت. - خانم، من... من دوست دارم یکی از یاران امام زمان"عج" بشم. نگاه‌ها روی راضیه ثابت ماند. صداهای آهسته و خنده‌ها را از اطرافم به سختی می‌شنیدم. - چه خیالاتی! یار امام زمان! اینم شد آرزو؟ برگشتم و چشم غره‌ای به بچه‌ها رفتم. نگاه معلم هنوز راضیه را دربرداشت. - آفرین...! آفرین! / / ___ 🌸 حرف‌هایی‌ازجنس‌دخترانه‌ها 🆔 eitaa.com/joinchat/319225858Cc7b335ad3c
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
دریافت مجموعه طراحی های "از کجا شروع کنیم؟!" در ابعاد استوری: gaamedovom.blogfa.com/page/start
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
دریافت مجموعه استوری٢ از مباحث مقدماتی برای بیانیه گام دوم؛ "به آینه نگاه کن!" gaamedovom.blogfa.com/page/mirror
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
مجموعه استوری سوم پیش مطالعه گام دوم "نقشه را به من بده!" منتشر شد gaamedovom.blogfa.com/page/map
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
مجموعه استوری۴ "روش مطالعه گام دوم" منتشر شد؛ gaamedovom.blogfa.com/page/method
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
اگر قادر به انجام کاری در جهت بیانیه نیستید می تونید لااقل استوری ها رو بازنشر کنید!
هدایت شده از #کارِفرهنگی | sadatstu.ir
#بسم_الله در چهار جلسه "جامع المقدمات" بیانیه گام دوم را باهم مرور کردیم، امروز نوبت به مطالعه بیانیه رسیده است، نیت کرده با توکل شروع می کنیم... متن کامل این بیانیه در: gaamedovom.blogfa.com/post/3
مهم ترین مسئله بعد از اعلام #نتایج_کنکور مسئله #انتخاب_رشته هست و سؤالی که شاید ما از خودمان بپرسیم درباره این خواهد بود که کدام رشته مورد #نیاز_کشور هست؟ [سند] نقشه جامع علمی کشور که توسط شورای عالی #انقلاب_فرهنگی تهیه شده، با افق دید سال #1404 شمسی با طرح سه #اولویت الف، ب، ج رشته ها را در موضوعات فناوری، علوم پایه و کاربردی، علوم انسانی و معارف اسلامی، سلامت و هنر دسته بندی کرده و به این سؤال پاسخ داده است؛ [ لینک دانلود ] : http://lish.ir/WCH پ,ن: در این فایل از صفحه 28 به بعد رشته های مذکور آمده است.
📚 (٣۵) جلسه اول، استاد گفت:« لازم نیست کتاب تهیه کنید، یادداشت برداری از مطالب کلاس برای امتحان کافیه.» ولی استاد هربار زمان کلاس را به تعریف کردن خاطراتش در کشورها و کارخانه های مختلف می گذراند. به نظرش خاطرات استاد بی اهمیت بود، پس هیچ کدام از آنها را در جزوه اش ننوشت. شب امتحان سراغ جزوه رفت. بیشتر از هفت برگ نبود. با خودش گفت چه درس ساده ای و چه جزوه خلاصه ای! فردا حتماً بیست رو شاخشه! سر جلسه فقط به دو سؤال از پنج سؤال امتحان جواب داد. در حالی که گیج شده بود، می دید که سه سؤال از تجربه ها و خاطرات استاد طرح شده، البته خاطراتی که راهکارهای فنی کارخانه در آن ها بررسی شده بود، همان خاطراتی که به نظرش بی اهمیت بودند. / / ___ 🌸 حرف‌هایی‌ازجنس‌دخترانه‌ها 🆔 eitaa.com/joinchat/319225858Cc7b335ad3c